کارشناسانی که بیکاری می‌کشند؛ «در دو سال موفق نشدم کاری پیدا کنم»

روح‌الله طاهری
کارشناسانی که بیکاری می‌کشند؛ «در دو سال موفق نشدم کاری پیدا کنم»

«برای هیچ کسی آسان نیسته که پس از شانزده سال تحصیل، همه چه را رها کنه و از بیکاری مهاجر شوه؛ این تنها برای یک افغانی اتفاق می‌افتد.» مصطفا رفعت- نام مستعار-، در حالی این را می‌گوید که پس از سپری‌کردن دور‌ه‌ی دانش‌آموزی و دانش‌جویی ‌اش در افغانستان، اکنون دو سال می‌شود، در یکی از کارخانه‌های سنگ‌بری در استان اصفهان ایران، کار می‌کند.
رفعت، در سال ۱۳۹۳ خورشیدی، از یکی از ولسوالی‌های دوردست افغانستان- مالستان ولایت غزنی- به کابل می‌آید و برای کامیابی در کانکور، در یکی از مراکز آموزشی نام‌نویسی می‌کند. او، پس از یک‌ سال آموزش، از میان رشته‌های مختلف دانشگاهی، علوم اجتماعی را بر می‌گزیند و در همین دانشکده راه می‌یابد. آقای رفعت، می‌گوید؛ در روزی ‌که به دانشگاه کامیاب شدم، پدر و مادرم خوشحال بودند که پس از گرفتن سند دانشگاهی ‌ام، وارد بازار کار خواهم شد و هزینه‌هایی را که در دوران مکتب و دانشگاه پرداخت می‌کردند، جبران خواهم کرد‌؛ اما چنین نشد.
رفعت که اکنون ۲۷ سال دارد، پس از پایان دوره‌ی کارشناسی ‌اش، تلاش می‌کند که در یکی از ارگان‌های دولتی و یا خصوصی، سرگرم کار شود؛ اما پس از تلاش‌های زیادی نمی‌تواند به این هدفش برسد. او می‌گوید: «سی‌وی‌ام را دیزاین کردم، در یک شبانه‌روز در دو تا سه جای ارسال می‌کردم؛ اما در دو سال، موفق نشدم که کار مناسبی برای خودم پیدا کنم. در همه‌جا یک جواب را می‌شنیدم، تجربه‌‌ی کاری! چیزی که برای یک تازه‌فارغ وجود ندارد!» او پس از دو سال سرگردانی در پشت دروازه‌های اداره‌های دولتی و شرکت‌های خصوصی و با حجم زیادی از فشار روانی که از سوی خانواده و دوستانش به او تحمیل می‌شد، تصمیم می‌گیرد که برای یافتن کار به بیرون از کشور مهاجرت کند؛ به کشوری‌ که به گفته‌ی خودش به افغانستانی اندازه‌ی «توت»ی ارزش نمی‌دهد.
در سال‌های اخیر با این که شمار دانش‌آموختگان کشور در حال افزایش است؛ اما بیکاری گسترده‌ در جامعه، باعث شده است که شمار زیادی از این دانش‌آموختگان نتوانند، در رشته‌‌ای که از آن فارغ شده اند و یا در بخش دیگری برای خود کاری دست‌وپا کنند؛ چیزی که باعث شده است، شمار زیادی از این دانش‌آموختگان مثل رفعت، راهی مهاجرت شوند.
دکتر محمدشریف حیدری، استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه کاتب، در صحبت با روزنامه‌ی صبح کابل، می‌گوید که به میزانی که سطح تحصیل افراد بلند برود، به همان تناسب سطح آگاهی و توقع از بازار کار نیز بلند می‌رود. به‌گفته‌ی او، زمانی‌که افراد وارد دانشگاه می‌شوند، توقع دارند که در شغل متناسب به رشته‌ی دانشگاهی‌ شان، کار کنند؛ اگر شغلی برای این افراد نباشد، آنان دچار سرخوردگی و یأس می‌شوند. «رشد تحصیلات عالی یک امتیاز است؛ اما می‌تواند معضل‌آفرین هم باشد، معضل چه وقت پیدا می‌شود؟ زمانی که ما نتوانیم، بازار کار مناسبی را برای دانش‌آموختگان پیدا کنیم. در این‌ صورت تحصیلات عالی خود مشکل‌آفرین می‌شود.»
بربنیاد اطلاعات وزارت تحصیلات عالی افغانستان، در ۲۰ سال گذشته، بیش از ۴۵۰ هزار دانش‌جو با گرفتن مدرک کارشناسی از دانشگاه‌های دولتی و خصوصی در کشور فارغ شده اند که ۳۰۰۸۷۴ تن آن از دانشگاهای دولتی و ۱۵۷۹۸ تن دیگر آن از دانشگاه‌های خصوصی فارغ شده اند.

حنیف فرزان، معاون سخنگوی وزارت تحصیلات عالی

حنیف فرزان، معاون سخن‌گوی وزارت تحصیلات عالی، می‌گوید که پس از ایجاد برنامه‌ی ماستری-کارشناسی ارشد- در دانشگاه‌های دولتی و خصوصی، ۳۷۶۴ دانش‌جو از دانشگاه‌های دولتی و ۷۳۷۶ تن دیگر از دانشگاه‌های خصوصی کشور به سویه‌ی کارشناسی ارشد فارغ شده اند.
با این که آمار دانش‌آموختگان در سال ۱۳۹۹هنوز مشخص نیست، به گفته‌ی آقای فرزان، در سال ۱۳۹۸، ۴۲۲۸۹ دانش‌جو از دانشگاه‌های خصوصی و ۳۹۵۰۰ دانش‌جوی دیگر از دانشگاه‌های دولتی، در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد فارغ‌التحصیل شده اند.
همه‌ساله نزدیک به ۱۰ هزار دانش‌جو از دانشگاه‌های دولتی افغانستان فارغ می‌شوند؛ اما شمار اندکی از آن‌ها در اداره‌های دولتی و خصوصی استخدام می‌شوند. طبق اطلاعات کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی افغانستان، از سال ۱۳۹۹خورشیدی، تنها ۷.۹ درصد از داوطلبان برای کار، در بست‌های دولتی به ‌شمول آموزگاری، استخدام شده اند.
کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی افغانستان، می‌گوید که در سال گذشته، بیش از ۴۵۰ هزار داوطلب برای کار درخواستی داده ‌اند. در گزارش سالانه‌ی این کمیسیون، آمده است: «از میان ۴۵۱ هزار و ۴۴۰ درخواست برای بست‌های دولتی، ۲۵۹ هزار و ۱۰۸ تن واجد شرایط، در امتحانات شرکت کردند.» از این میان، تنها اسناد دانشگاهی ۲۰۵۷۵ طی مراحل شده است.
جواد عزیزی- نام مستعار- که دو سال پیش کارشناسی اش را از دانشگاه شهید ربانی به دست آورده است، می‌گوید؛ بارها در آزمون‌های رقابتی‌ای که از سوی کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی افغانستان برگزار شده، اشتراک کرده است؛ اما در هیچ یک از این آزمون‌ها پیروز نشده است. «برای هر بستی که اعلام می‌شد، آمادگی می‌گرفتم، سوالات را هم خوب پاسخ می‌دادم؛ اما کامیاب نمی‌شدم.»
راه‌نیافتن فارغان دانشگاه‌ها به نهادهای دولتی و دیگر نهادهای کاری، مشکلی است که در سال‌های گذشته به ویژه از یک دهه به این سو، دامنگیر فارغان دانشگاه‌ها است؛ طبق برآوردهای اداره‌ی ملی احصاییه و معلومات افغانستان، سطح بیکاری در افغانستان، ۱۸.۶ درصد است. این اداره‌ نتایج بررسی پژوهشی را در ۱۷ قوس سال ۱۳۹۹ خورشیدی، نشر کرد؛ در این پژوهش که با ۲۱ هزار خانواده، به ‌شمول کوچی‌ها، صحبت شده بود، روشن شده است که از مجموع نیروی کاری در کشور، ۱۵٫۲ درصد مردان و ۳۲ درصد زنان هنگام مصاحبه، بیکار بوده اند.
حسیب‌الله موحد، معاون اداره‌ی احصاییه و معلومات افغانستان، در توضیح این بررسی گفت که از مجموع نیروی کار در افغانستان، ۳۴٫۹ درصد شان در شهرها و ۴۳٫۹ درصد آن‌ها در روستاها به سر می‌برند. آقای موحد افزود: «یافته‌های این سروی، نشان می‌دهد که سهم جوانان (سنین ۱۵ – ۲۴ سال) که بیکار بوده و مشغول آموزش و تحصیل نبوده به ۳۴,۴ درصد می‌رسد. از مجموع جوانان بیکار و به‌ دور از آموزش و تحصیل ۱۴ درصد آن را مردها و ۵۳,۴ درصد آن را زن‌ها تشکیل می‌دهند.»
شماری از کارشناسان افغانستان برای پایان دادن به معضل بیکاری در افغانستان، به این باور اند که رویکرد دولت‌محور برای اشتغال‌زایی باید کاهش یابد؛ تا در کنار این‌ که دانش‌آموختگان در ادارات دولتی جذب می‌شوند، در شرکت‌های خصوصی نیز به کار گرفته شوند. دکتر حیدری، می‌گوید که دانش‌جویان ما توانایی کارآفرینی را ندارند؛ زیرا نوع دید شان کاریابی دولت‌محور است. به‌گفته‌ی او، دولت افغانستان ظرفیت اشتغال‌زایی و زیرساخت‌های اقتصادی آن‎‌چنانی ندارد که همه‌ی دانش‌آموختگان را جذب کند؛ بنا بر این، باید ظرفیت دانش‌جویان بلند برده شود تا توان کارآفرینی را داشته باشند. ناامنی و تراکم افراد دانش‌آموخته در کلان‌شهرها، گستردگی فساد اداری و نبود نگاه مسلکی و تخصصی، عوامل دیگر بیکاری است که آقای حیدری به آن‌ها اشاره دارد. او، می‌گوید که سیستم اداری افغانستان شفاف نیست و اصلاحات به ‌میان‌آمده در جذب افراد مسلکی در ادارات دولتی، کافی نیست. «افراد معمولا از مجراهای غیرقانونی نظیر واسطه‌داری وارد ادارات می‌شوند؛ این افراد سعی در نگه‌داشتن خود شان در بست‌های‌ شان می‌کنند، توانایی ایجاد ظرفیت کار را ندارند.»
شماری دیگر از کارشناسان افغانستان، می‌گویند که یکی از شرایط جذب افراد در ادارات دولتی و شرکت‌های خصوصی، تخصص و یادداشتن زبان خارجی مثل انگلیسی است. مهدی محمدی، استاد دانشگاه، می‌گوید که باید برنامه‌های کارآموزی و یادگیری زبان انگلیسی در دانشگاه‌ها آورده شود. «یکی از مشکلات، مسلکی‌نبودن شماری از دانش‌آموختگان است؛ باید شرکت‌های خصوصی برنامه‌های کارآموزی را ایجاد کند تا دانش‌جویان در سال‌های دانش‌جویی‌ شان، کار را نیز یاد بگیرند.»
کیفیت پایین آموزش در دانشگاه‌های افغانستان
شماری از کارشناسان باور دارند که نظام آموزشی و تحصیلی در افغانستان، به مرحله‌ای از تخصصی‌گرایی نرسیده است که افراد مسلکی و هم‌خوان با شرایط کار را پرورش دهد. آقای حیدری، تیوری‌محور بودن نظامی آموزشی، کمبود امکان‌های آموزشی، نبود نیروی انسانی حرفه‌ای و پایین بودن سطح فراگیری را از ضعف‌های دانشگاه‌های افغانستان می‌داند. «شمار کمی از استادان دانشگاه‌ها ماستر اند و تعداد اندکی از آن‌ها سند دکترا دارند. در افغانستان سیستمی وجود ندارد که از ارتقای ظرفیت استادان ما نظارت کند. دانشگاه‌ها از لحاظ پژوهشی، تلاشی برای ارتقای کیفیت سواد استادان ندارد.»
به اساس آمار وزارت تحصیلات عالی، ۱۲۸ دانشگاه خصوصی و ۳۹ دانشگاه دولتی در کشور فعالیت دارد. طبق گفته‌های آقای فرزان، در دانشگاه‌های دولتی ۶۱۸۴ استاد و در دانشگاه خصوصی ۱۲۲۵۱ استاد به سطح ماستر، داکتر و شمار کمی لیسانس مصروف تدریس است.
شمار دیگری از کارشناسان اما باور دارند که کیفیت درسی دانشگاه‌ها متفاوت است؛ اما در کل، آموزش کافی برای نیروهای کاری داده نمی‌شود. آقای محمدی می‌گوید که دانشگاه، علم و تخنیک و فن کافی را در اختیار دانش‌جویان قرار نمی‌دهد. «بخشی از این معضل، بر می‌گردد به سیستم آموزشی و تحصیلی کشور و بخش دیگر آن، ریشه در سیستم کاری کشور دارد که یکی از شرایط آن، یادداشتن زبان انگلیسی است.»
حکومت چه برنامه‌ای دارد؟
وزارت کار و امور اجتماعی افغانستان، می‌گوید که هرچند شمار بیکاری در کشور به صفر نمی‌رسد؛ اما این وزارت تلاش می‌کند که این آمار را کاهش بدهد. عبدالفتاح عشرت احمدزی، سخن‌گوی این وزارت، می‌گوید که افراد بیکار، شامل افراد بی‌سواد، فارغ صنف دوازدهم، لیسانس و ماستر اند. «ما برنامه‌های آموزش فنی و حرفه‌ای را راه‎‌اندازی کردیم که خوش‌بختانه نتیجه‌ی خوبی داده است.»
به گفته‌ی آقای احمدزی، بست‌های دولتی همه‌ساله از طریق رقابت‌ آزاد به اعلام گذاشته می‌شود تا واجدان شرایط، در اداره‌های دولتی جذب شوند. «تنها دولت نمی‌تواند همه‌ی افراد را جذب کند، ما از طریق شرکت‌های خصوصی تلاش می‌کنیم که شمار زیادی از دانش‌آموختگان جذب شوند.»
با این ‌همه، دیده می‌شود که نهادهای دولتی و خصوصی افغانستان، نه ‌تنها توانایی جذب همه‌ی دانش‌آموختگان را ندارند؛ بلکه برنامه‌ی مشخص و مدونی برای کاهش آمار بیکاری نیز روی دست ندارند. مصطفا رفعت که دو سال می‌شود برای یافتن کار و پیداکردن لقمه‌نانی به ایران پناه برده است، می‌گوید که آرزو دارد برای رونق بازار کار در افغانستان سرمایه‌گذاری شود؛ تا نیروهای انسانی، مجبور نشوند برای فرار از بیکاری به کشورهای دیگر آواره شوند.