در گزارشی که سازمان جهانی مهاجرت، روز گذشته –جمعه، ۲۱ جوزا-، به نشر رسانده، آمده است که بیشتر از نیمی از کودکان ۵-۷ ساله در افغانستان، مشغول کارکردن استند؛ کاری که برای برآوردن نیازهای خود کودک و خانوادهاش است و از آن فراری نیست.
هرچند شمار دقیق کودکانی که در این ردهی سنی در افغانستان استند، معلوم نیست؛ اما، کودکانی که در این سن قرار دارند و برای تأمین هزینهی زندگی خود و خانوادههایشان، از کودکیشان دور نگه داشته میشوند، دچار آسیبهای زیاد جسمی، شناختی و روانی میشوند که در شخصیت اجتماعی فرد را در آینده دچار ضعف کرده و کارایی او در اجتماعی که زندگی میکند را پایین میآورد. به همین دلیل، در جامعهای که شمار کودکان کار آن بیشتر است، میزان تحرک اجتماعی، رشد اقتصادی و فرهنگی نیز در آن جامعه با تأخیر روبهرو میشود.
آنچه نگرانی در مورد کار کودک در افغانستان را بیشتر کرده، این است که؛ آمار کودکان کار کشور، همهروزه در حال افزایش است و عاملهایی که باعث میشود کودکان بیشتری از جهان کودکیشان دزدیده شوند و به کار در کارخانهها و خیابانها تا کار جنسی کشانده شوند، روزبهروز قویتر شده و کودکان زیادی را به بردگی میکشاند.
به اساس گزارش سازمان جهانی مهاجرت، پس از شروع گفتوگوهای صلح دولت افغانستان با طالبان، شمار بازگشتکنندگان به افغانستان، بیشتر شده که این باعث شده است شمار کودکان کار و افراد نیازمند کمک نیز بیشتر شود. به اساس یافتههای این گزارش، شمار کودکان کار از ۱۹ درصد در سال گذشته، به ۳۵ درصد در سال روان افزایش یافته است. دلیل اساسی این افزایش، در این گزارش، افزایش برگشت مهاجران از کشورهای بیرونی خوانده شده است؛ چون، آن شمار از مهاجرانی که به هر نحوی به کشور بر میگردند یا برگشتانده میشوند، در حالت بدتر اقتصادی بر میگردند؛ چیزی که باعث میشود آنها برای تأمین هزینههای زندگی، کودکانشان را به کار در بیرون از خانه بفرستند.
این گزارش نشان میدهد که در مقایسه با سال گذشته، تنها شمار بازگشتکنندگان از ایران و پاکستان به کشور در سال روان، ۴۲ درصد افزایش یافته است.
افغانستان بیشترین شمار مهاجران را در این دو کشور دارد که نزدیک به ۹۰ درصد مهاجران افغانستان در کشورهای بیرونی را تشکیل میدهد. از سویی هم، به دلیل افت بازار کار در ایران و محدودیتهای قرنتین، شمار برگشتکنندگان به کشور همچنان افزایش خواهد یافت.
این عامل به تنهایی خود میتواند به شمار کودکان کار زیر سن ۷ سال در کشور بیفزاید. از سویی هم، به اساس این گزارش، عامل دیگری که باعث افزایش ۱۶درصدی کودکان کار در سال روان در کشور شده، گسترش دامنهی خشونت در سایهی توافقنامهی صلح دوحه است؛ توافقی که به گفتوگوهای صلح با طالبان و بیرونشدن نیروهای ناتو از افغانستان منتهی شده است. پس از امضای توافقنامهی دوحه که طالبان در آن مکلف شد که نه تنها به نیروهای ناتو در افغانستان دیگر حمله نکند؛ بل که متعهد شد که از این نیروها در برابر هر گونه یورشهای دیگر گروههای تروریستی در کشور، محافظت کند. به اساس گزارشها، روشن شد که گروه طالبان پس از امضای توافقنامهی دوحه -۲۹ فبروری ۲۰۲۰-، از پایگاههای نیروهای ناتو در افغانستان محافظت کرده و مانع حملههای دیگر گروهها و شبکههای تروریستی مثل داعش و القاعده شده است. در روی دیگر سکه، ناتو به ویژه امریکا نیز متعهد شد که برگروه طالبان حملهی نظامی انجام ندهد؛ چیزی که باعث شد، در سال ۲۰۲۰، میزان تحرک نظامی نیروهای ناتو در برابر طالبان در افغانستان خیلی اندک باشد؛ آنهم در موارد محدودی که نیروهای امنیتی افغانستان به پشتیبانی اضطراری هوایی نیاز داشته است.
در چتر امنی که زیر سایهی توافقنامهی دوحه برای طالبان در افغانستان ایجاد شد، این گروه توانست به سربازگیری و بازتقویت خود پرداخته و با پیشگرفتن راهبرد تهاجمی، خشونت بیشتری انجام دهد.
به هر اندازه که دامنهی خشونت گروه طالبان بیشتر شد، شمار بیشتری از شهروندان از خانههایشان در روستاهای کشور فراری شده و به مرکز شهرها پناه آوردند؛ شهروندانی که همهی زندگیشان بسته به خانه و زمین کشاورزی و مالداری محلیشان است؛ این شهروندان به آوارهشدن از خانههایشان، منابع تأمین زندگیشان را نیز از دست دادند و به شمار افزادی که به کمک اضطراری نیاز دارند، افزوده شده اند. به اساس آمار، در سال روان میلادی، بیشتر از ۱۱۵ هزار شهروند افغانستان به دلیل جنگ از خانههایشان آواره شده اند. از آنجایی که دولت افغانستان و به ویژه وزارت مهاجرت و بازگشتکنندگان، توجه زیادی به حالوروز بیجاشدگان دورنمرزی ندارد، شماری از این خانوادهها که در وضعیت بد اقتصادی به سر میبرند، کودکانشان را برای کار میفرستند.
مسئلهی کار کودک، زمانی پیش میآید که کودک به کاری گماشته شود که بیرون از توان او بوده، زمینهی رشد و آموزش را از او بگیرد، یا او را همزمان به کار و آموزش ناچار کند، یا استفادهی جنسی را در پی داشته باشد.
کار کودک با ایجاد کارخانههای بزرگ صنعتی، بیشتر شکل جدی و نگرانکنندهاش را به خود گرفت؛ کارخانههای بزرگ صنعتی برای این که میتوانستند کودکان را با مزد کم استخدام کنند و کار بیشتری از آنها بکشند، به کارگیری کودکان در کارخانهها شروع کردند که این روند، بعدها به معضلی اجتماعی بدل شد و باعث شد، ساختارهایی در جامعه به مبارزه با آن بپردازد که این مبارزه نخست در قرن نوزده از انگلستان شروع شد. از آنجایی که هنوز هم در شمار زیادی از کشورهای فقیر جهان، کودکان زیادی به کارکردن ناچار میشوند، کار کودک هنوز هم مسئله و معضلی جهانی است. اهمیت بحث روی کار کودک و حمایت از حقوق کودکان کار، باعث شد که سازمان جهانی کار (ILO)، ۱۲ جون را را به نام روز جهانی مبارزه با کار کودک نامگذاری کند. در این روز، دولتها، سازمانها، نهادهای جامعهی مدنی و کارگزاران گرد هم میآیند، در مورد کار کودک بحث میکنند و راههای حلی را برای کمک به کودکان کار پیشنهاد میکنند.
در افغانستان، هرچند شمار دقیق کودکان کار مشخص نیست؛ اما به اساس آماری که تا اکنون در رسانهها موجود است، کموبیش دو میلیون کودک کار در افغانستان زندگی میکند؛ کودکانی که بیشتر در کارهای خیابانی و کار در کارخانهها و کارهای سبکوسنگین دیگر مصروف استند.
با این حال، سقوط سن کودکان کار به زیر هفت سال، بیشتر نگرانکننده است؛ این که کودک پنج-ششساله ناچار به کاری شود تا شکم خود و خانوادهاش را سیر کند؛ در حالی که این کودکان، باید مصروف آموزشوپرورش و تفریح سالم باشند؛ کودکانی که آیندهی جامعه را میسازند.
کار کودک باعث میشود که کودک در رشد جسمی، ذهنی و شخصیتیاش به شدت دچار افت شود. در افغانستان، در بیشتر حالتها، کودکان در محل کار به تغذیهی سالم و فضای مناسب بهداشتی و روانی دسترسی ندارند و مورد خشونت قرار میگیرند. در چنین وضعیتی، کودک به شدت آسیبپذیر است و هر گونه آسیب در این دورهی سنی، میتواند روی روان کودک تأثیر ناگوار و همیشگی بگذارد. بیشتر کودکان کار به دلیل تحمل فشار روانی زیاد در محیط کار، به افسردگی و کاهش اعتمادبهنفس مواجه میشوند که در موارد وخیمتر آن، تمایل به خودکشی را نیز به همراه دارد. در سوی دیگر، کودکی که در چنین شرایطی قرار گرفته، این آسیبها را تا جوانی و بزرگسالی با خود حمل میکند؛ چیزی که شخصیت او را شکل میدهد. یافتههای روانشناسان، نشان میدهد که بیشتر کودکان کار، در جوانی و بزرگسالی، عزتنفس کمتر و اعتمادبهنفس کمتری دارند و شخصیت اجتماعیشان دچار ضعف است. این افراد به ندرت میتوانند به موفقیتی در بزرگسالی برسند.
به اساس آماری که وزارت کار، در روز جهانی کودکان -۱۱ جوزا- نشر کرد، ۶۶ درصد کودکان در افغانستان، رشد فیزیکی نکرده و ۳۶ درصد آنها سوی تغذیه دارند؛ کودکانی که بخشی زیادی آن کودکان کار اند و به دلیل درآمد اندکی که از کارشان دارند، نمیتوانند امنیت غذایی خود را تأمین کنند.
اکنون که بحث گفتوگوهای صلح با طالبان به نتیجهای نرسیده و از آنجایی که انتظار داشتن نتیجهی دلخواه از این گفتوگوها نیز منتفی است و همهروزه دامنهی خشونتهایی که به افزایش کودکان کار میانجامد نیز در حال افزایش است، بدون شک، شمار کودکان کار نیز افزایش خواهد یافت. در چنین شرایطی نیاز است که دولت با پیشگرفتن برنامههای سازندهی کوتاهمدت، به نیازهای کودکان کشور رسیدگی کرده و با کار کودک مبارزه کند؛ در غیر این صورت، در آینده، با جامعهای افسردهتر و ناکاراتر از امروز روبهرو خواهیم بود.