وارث ليونل‌مسي‌اي کرکت، شاخ غول را شکست

نعمت رحیمی
وارث ليونل‌مسي‌اي کرکت، شاخ غول را شکست

بازی تیم ملی ۱۹سال افغانستان در جام جهانی پنجاه آوره‌ی کرکت برابر افریقای جنوبی، فراتر از آسیا و در حد کلاس ممتاز جهانی بود؛ راستش دقیقا نمی‌دانم از کجا شروع کنم، از بس که از این پیروزی لذت برده‌ام. کرکت ورزشی نیست که مثل فوتبال مملو از تعلیق باشد؛ اما به اندازه‌ی کافی زیبا و جذاب است، شاید از خود بپرسید که لذت و اطلاع قابل جمع اند؟ آیا کسی که کرکت را می‌فهمد؛ مثلا توپ‌اندازی «گوگلی» (googly ball) را با تمام جزئیاتش می‌داند با کسی که پیش‌زمینه‌ای در این باره ندارد، لذت مساوی از کرکت می‌برد؟ تلاش خواهم کرد پسند زیبایی‌شناختی را به پسند روشن‌فکرانه متصل کنم.

«ایمانوئل کانت»، فیلسوف آلمانی می‌گوید، دست‌آورد وجود دارد؛ اما چنان دست‌آوردی ما را فراتر از قضاوت زیبایی‌شناسانه‌ی صِرف می‌برد که ترجیحا بر اساس قوانین وحدت‌آفرین بین سلیقه و دلیل است، نه معیارهای مربوط به سلیقه. این که لذت بردن از «گوگلی» در صورت دانایی و ندانی با یک‌دیگر فرق دارد. کسی که نمی‌داند، بازی کرکت برایش تعدادی بازی‌کن بی‌کاره است که عینک پوشیده ‌اند و ساعت‌ها در یک زمین بزرگ سرگردان اند؛ اما کسانی که می‌دانند، بیش از هر چیزی با هدف بازی آشنا استند و علاوه بر این، آن‌ها هدف و منظور هر حرکتی را می‌دانند.

اروین پانوفسکی (Erwin Panofsky)، فیلسوف و پژوهش‌گر تاریخ هنر می‌نویسد، هر شیء «طبیعی یا ساختگی) می‌تواند به طور زیبایی‌شناسانه تجربه شود. این کار که با دیدن یا شنیدن آن «بدون ارتباط دادن عقلانی یا احساسی آن به هر چیزی بیرون از خود شیء» انجام می‌دهیم، ممکن نیست؛ مثلا نجار درخت را با امکان استفاده از چوب آن می‌بیند و پرنده‌شناس درخت را با امکان لانه‌ی پرندگان می‌سنجد. فقط کسی که به راحتی و به کلی خود را از ادراک شیء مد نظرش رها کند، آن را به طور زیباشناسانه تجربه خواهد کرد!

هرچند در ورزش ممکن نیست که شما طرف‌دار تیمی نباشید؛ اما بهتر است در ورزش، ذهن خود را از دغدغه‌های بیرون آن خالی کنید و ورزش را همان گونه که هست، ببینید. این که کرکت سیاسی است و بازی‌کنان همه از یک اتنیک استند، ما را از لذت بردن دور می‌کند؛ برای همین، گاهی بهتر است خود را از هر چیزی که در بیرون ورزش است، رها کنیم تا بهتر از این پدیده‌ی جذاب جهانی لذت ببریم و گرنه با پیش‌داوری ذهنی ممکن نیست که شما از آن خوش تان بیاید.

بازی افغانستان در برابر میزبان بازی‌ها، افریقای جنوبی، به اندازه‌ای چشم‌نواز، باصلابت، محکم و خلاقانه بود که با خودم گفتم، بازی زیبا به خصوص در ورزش‌های گروهی، اخلاقا بهتر است تا چنین بازی‌ها و درخشش بازی‌کنان افغان به یک کلاس آموزشی برای سایت «ICC» بدل شود که شده است. معمولا در این‌گونه موارد می‌نویسند افغانستان با هفت ویکِت، افریقای ‌جنوبی را شکست داد؛ اما سایت «آی سی سی» از واژه‌ی «beat» استفاده کرده و گزارش‌گرش تمام واژه‌های خوب را در وصف تیم افغانستان به کار برده است؛ این یعنی بچه‌های خوب این سرزمین توانسته اند به خوبی لیاقت شان را در سطح جهانی به اثبات برسانند.

هرچند برخی وقت‌ها رابطه‌ی حرکت‌های فیزیکی در درون زمین و بیرون از آن برعکس است و هرچه «ویکت کیپر» در کرکت به بدنش کش می‌دهد، تماشاگران روی سکو در درون فشرده می‌شوند؛ اما می‌گویند، تماشاگران هر حرکتی را که بازی‌کنان در زمین انجام می‌دهند، در درون خود احساس کرده و همان حرکت را انجام می‌دهند. وقتی تیم‌های افغانستان و افریقای جنوبی با کودکان وارد زمین می‌شدند، من نیز به یاد جادوی «دیونوسوسی» افتادم که نه آن توجهی است معطوف به جادوگر و نه آن ایمانی است که به قدرت «عِلّی» اما غیرقابل توضیح با علم می‌آوریم. برای همین، گاهی رقص یک جنگ‌جو در لحظه‌ی رفتن به میدان مبارزه که در راستای برانگیختن شجاعت به کار گرفته می‌شود و سرود ملی که پیش از بازی‌های مهم ملی نواخته می‌شود، در یک راستا استند!

صفحه‌ی «ICC» را که باز می‌کنم، بازی‌کنان پاکستان، بنگلادیش، افغانستان، امارات، هندوستان، جاپان، انگلستان، نیوزیلند، اسکاتلند، سریلانکا، زیمبابوه، استرالیا، افریقای جنوبی، کانادا، نیجریه و وست اندیز، می‌گویند ما ستاره‌های آینده استیم (We are the future stars)؛ اما تا امروز که فقط « شفیق‌‌الله غفاری» (Shafiqullah Ghafari)، با گرفتن شش ویکت از حریف در حد یک فوق ستاره و وارث «راشد آرمان» ظاهر شده است؛ راشد که به دلیل استعداد شگرفش، از نظر من «لیونل مسی» کرکت است و شفیق‌الله اگر بتواند روند مثبتش را حفظ کند، می‌تواند جانشین او باشد.

زمین‌های افریقای‌ جنوبی به دلیل شرایط آب و هوایی این کشور و به گواهی «رییس احمدزی»، برای بالران سریع مناسب است؛ اما افغانستان دقیقا با بالرهای «اسپینر» کمر میزبان را شکست که سرآمد همه، غفاری بود. حالا افغانستان شاخ غول را شکسته است؛ اما به دلیل آن که سطح ورزش‌های تیمی در رده‌های پایه تفاوت زیادی ندارد، نگرانی برای افغانستان این است که این تیم نتواند در ادامه‌ی راه، چنین درخشان ظاهر شود. بازی نخست در تورنمنت‌هایی مثل جام جهانی، برای هر تیمی دشوار است؛ اتفاقی که برای افریقای ‌جنوبی به عنوان یکی از بهترین تیم‌های دنیا افتاد و این تیم نتوانست راه نجات از مصیبتی که گرفتارش شده بود، پیدا کند. غفاری که متأثر از «شین وارن» (Shane Warne)، بازی‌کن سابق استرالیایی است، پس از بازی گفت که در جریان مسابقه، مدام چهره‌ی راشد آرمان رو‌به‌روی چشمش بوده است تا «گوگلی»هایش مؤثر افتند.

بردن قرعه در کرکت، شبیه برنده شدن در نواختن ضربه‌ی اول پنالتی در فوتبال و هموارکننده‌ی پیروزی است که افریقای ‌جنوبی دیروز این شانس را داشت و قرعه را برد؛ اگر افغانستان نیز قرعه را می‌برد، حتما بیتینگ را برمی‌گزید؛ چون از نظر روحی و تعیین کردن سرنوشت بازی، تیم برنده‌ی قرعه، تعیین‌کننده و در موقعیت برتر قرار می‌گیرد. افغانستان در ابتدا با بالران سریع شروع کرد؛ اما مربیان خیلی زود متوجه شدند که سرنوشت بازی در دست اسپینرها است.

افغانستان در ۲۹٫۱ آور در حالی که افریقای‌ جنوبی به سختی توانسته بود، با ۴٫۴۲ «رنز ریت»، ۱۲۹ دَوِش انجام دهد، توانست تمام بازی‌کنان این تیم را از بازی خارج کند. افریقای‌ جنوبی منتظر بود تا در نیمه‌ی دوم، همین بلا را سر افغانستان بیاورد که با مقاومت بسیار خوب «ابراهیم زدران و عمران میر» رو‌به‌رو شد؛ این دو بازی‌کن به ترتیب ۵۲ و ۵۷ دَوِش انجام دادند.

افغانستان در ۲۵ آور، با «رنز ریت» ۵٫۲ در حالی ‌که سه ویکتش را از دست داده بود، توانست هدف تعیین شده را تکمیل کرده و به راحتی یکی از پرامیدترین تیم‌ها برای قهرمانی جهان را شکست دهد.

امارات متحده‌ی عربی و کانادا نیز در گروه D با افغانستان هم‌گروه استند و تیم افغانستان با توجه به درخشش خارق‌العاده‌ای که در بازی دو روز پیش داشت، باید مواظب باشد تا بازی به بازی پیش رفته و به یاد داشته باشد که در این گروه به یک هدف برای تیم‌های دیگر بدل شده است. افغانستان اگر دچار غرور نشود و با دقت و حوصله پیش برود، می‌تواند یکی از امیدهای راه‌یابی به جمع تیم‌های پایانی باشد.

اگر از بحث نتیجه و پیروزی تیم ملی کرکت نوزده سال افغانستان در جام جهانی بگذریم، سؤالی که همیشه برایم مطرح بوده، این است که اساسا چرا ورزش و پیروزی در میدان‌های جهانی و بین‌المللی مهم است و چرا باید با وسواس زیاد در این باره نوشت و فکر کرد؟

اساس این که برخی عاشق و افراطیِ کرکت اند و برخی نیستند، چیست؟ چرا بی‌شمار افراد از آن لذت می‌برند و تعداد زیادی برای شان مهم نیست که برخی دلایلش را توضیح دادم؛ اما نکته‌ی اساسی جغرافیا، سنت و فرهنگی است که شما در آن بزرگ شده‌اید. وابستگی‌هایی که روی باورها و حتا اخلاق تان تأثیر مستقیم دارد. این که شما به برابری حقوق زن و مرد باور داشته باشید یا بگویید که مردان خیر و صلاح زنان را بهتر از خودشان می‌دانند، می‌تواند ناشی از فرهنگ و محل زندگی شما باشد؛ اما شاید تنها چیزی که هیچ ربطی به این مسائل ندارد، طرف‌داری از ورزش‌کاران، تیم‌های مورد علاقه و ورزش مورد پسند تان است. برای همین است که «راشد آرمان» را همه دوست دارند، از کلکته‌ی هندوستان تا اسلام‌آباد پاکستان و سیدنی استرالیا. هرچند در افغانستان ما بیشتر از هر چیزی در ورزش و هواداری از آن به دنبال یافتن ریشه‌های اتنیکی و یا سود آن استیم و همه دوست داریم باور کنیم تمام ارزش‌هایی که به آنان معتقدیم، عقلانی باشد و با دلایل اخلاقی آن را توجیه کنیم؛ اما کدام هوادار دانا -منظور دانایی ورزشی است- اگر دچار افسردگی عمیق نباشد، از گوگلیِ راشد، هورا نکشد و لذت نبرد؟

جدا از این که ورزش موجب شادابی اجتماعی و یا تحکیم وحدت ‌ملی می‌شود، در زندگی مصرفی، رقابتی و بازارمحور امروز که مملو از مطالبات بازدهی بیشتر است و هر روز مصیبت جدیدی به خصوص برای افغان‌ها به آن اضافه می‌شود؛ طرف‌داری از ورزش می‌تواند یک آغوش امن و همیشه‌باز باشد که ممکن است، شما در هیچ جای دیگری آن را پیدا نکنید. از طرفی، درک لیبرال معاصر به ما می‌گوید، تا زمانی که آسیبی به کسی وارد نشده است، افراد باید آزاد باشند تا علایق‌ شان را پی بگیرند؛ چون همه‌ی ما نیازمند لذت استیم و این لذت می‌تواند در کرکت، تکواندو و یا در فوتبال باشد. این تمام ماجرا نیست؛ سؤالی که بسیاری می‌پرسند، این است که هوادار بودن چه سودی برای هوادار ورزش دارد؟ جواب این سؤال سخت و گوناگون است. از نظر مادی، اخلاقی و افغانستانی که بیشتر خواهان یافتن ریشه‌های خویشاوندی است، می‌تواند پاسخ‌های متفاوتی داشته باشد. برخی هواداری از ورزش را شبیه افیون می‌دانند که جوانان را مجبور می‌کند تا نیمه‌های شب بیدار بمانند و تعدادی هواداران ورزش را آدم‌های تنبلی می‌پندارند که از ورزش فقط لم دادن روبه‌روی تلویزیون، خوردن میوه‌ی خشک و نق نق کردن را بلد اند؛ در حالی که این‌گونه نیست، حرف روی لذت و آگاهی است. شما تا زمانی‌ که آگاه نباشید، از چیزی لذت نمی‌برید؛ برای همین همیشه گفته‌ام اگر کسی از راگبی لذت نمی‌برد، بیشتر از آن که عیب از راگبی باشد، از اطلاعات فسیل‌شده‌ی خود او است.