عشق دوماپینی؛ رابطه‌هایی که زود به سردی می‌گراید

لیلا یوسفی
عشق دوماپینی؛ رابطه‌هایی که زود به سردی می‌گراید

«زمانی که فهمیدم پسری که باهم سه سال رابطه عاطفی عاشقانه داشتیم، نامزد دارد – در حالی که برم هی می‌گفت: دوستت دارم- وقتی ازش پرسیدم چرا با من این‌طور کردی، هیچ دلیل منطقی نداشت. از همو روز از جنس مرد متنفر شدم و پایان زندگی عاطفی‌ام بود.»
مهناز-نام مستعار- ۲۴ سال سن دارد. او یکی از جوانانی است که رابطه‌اش با پسری که دوستش داشت و می‌خواست با او زندگی مشترکش را بسازد، دیری دوام نمی‌کند و پسر او را رها می‌کند. به گفته‌ی او این شکست عشقی، شکست زندگی عاطفی‌اش بوده است.
اشک‌های روی گونه‌اش دل‌باختگی‌ای عمیقی را بازگو می‌کند. مهناز که یک سال از جدایی با معشوقه‌اش می‌گذرد، انگیزه دختران و پسران را از وارد شدن به رابطه‌های عاطفی متفاوت می‌داند. «هرچند وارد رابطه شدن یا عاشق شدن دست خودم نبود؛ اما من به خاطر آشنایی بیشتر به مقصد ازدواج وارد رابطه شدم. با این‌همه، نمی‌دانم طرف مقابل من با آن‌که نامزد داشته چرا وارد شد؟» مهناز می‌گوید؛ این پرسش همه زندگی او را به باد داده است.
«پس از جدا شدن حس می‌کدم از وجودم چیزی کم شده یا چیزی ره گم کدم؛ ناامید از زندگی، از عشق، از خانواده، درس، همه‌چیز.» مهناز پس از جدایی از معشوقش، خود را آدم بیکاره‌ای حس می‌کند و این دریافت روزهای روز او را تا جایی می‌رنجاند که به فکر خودکشی می‌افتد. او می‌گوید: «خودمه احمق فکر می‌کدم که فریب یک درنده ره خوردم. بارها فکر خودکشی کردم؛ ولی نمی‌دانم چرا این کار ره نکردم.»
هم‌نشینی پسر و دختر، پیش از پیوند زناشویی در افغانستان حالت پیچیده‌ای دارد؛ از یک‌سو جوانان از ترس این‌که از طرف جامعه مورد نکوهش قرار نگیرند، در بیرون از خانه و در همه گوشه‌های شهر نمی‌توانند با خاطر آسوده، باهم دیدار داشته باشند.
از سوی دیگر، چشم‌داشت‌های متفاوت از رابطه میان پسر و دختر نیز، چالشی بر سر راه رابطه‌های عاطفی در افغانستان است. نیاز عاطفی، سهل‌انگاری، هم‌چشمی با دوستان، نیاز جنسی، آشنایی به مقصد ازدواج و یافتن تکیه‌گاه از عامل‌هایی‌اند که بیشتر مایه‌ی شکل‌گیری رابطه‌های عاشقانه میان جوانان می‌شود. هم‌چنان، توهم قدرت در پسران و کشش در دختران و نیز پناه آوردن به همدیگر برای گریز از ناملایمات اجتماعی و خانوادگی نیز از انگیزه‌های ارتباط با جنس مخالف است.
با این حال، در جامعه افغانستان بیشتر پیوندهای عاطفی پس از یک مدت بنا بر دلایلی ناپایدار شده و از بین می‌رود.
محمد-دانشجوی دانشکده اقتصاد در یکی از دانشگاه‌های خصوصی- از ناپایداری رابطه‌اش می‌گوید و لبخندی پر از درد بر چهره‌اش نقش می‌بندد: «گمش‌کو عاشق نشوی که تباه‌تباه می‌شی.» او با شوق و اندوه ادامه می‌دهد: «عشق تجربه‌ی بسیار قشنگ زندگی‌ام بود.
حس پرواز داشتم، حس خوش‌بخت‌ترین آدم دنیا؛ اما طول عمر این خوشبختی بیشتر از یک سال نبود.» او اگرچه تا این روز دلیل جدا شدن‌ از معشوقه‌اش را هم نمی‌داند؛ اما شور، شوق و اندوه، همگی در لحن و گفتارش پیداست. «یک‌دفعه آمد و بریم گفت: محمد از ما نمی‌شه ما به هم ساخته نشدیم. فکر می‌کردم شوخی می‌کنه؛ اما دگه هیچ وقت برنگشت، از دنیای مجازی هم بلاکم کد.»
دوری از معشوقه، محمد را یک سال از زندگی عقب می‌اندازد. او برای فراموش کردن معشوقه‌اش به سیگار پناه می‌برد و هر روز بیشتر دود می‌کند. «خب به خاطر این‌که ذهن خوده آرام کنم، سیگار زدم و حالا هم یک سیگاری هستم. باعث شد یک سمستر نتانم به درس‌هایم تمرکز کنم و نِکست –ناکام- شدم و یک سمستره از سر خواندم.»

عوامل ناپایداری روابط عاطفی
درباره عوامل ناپایداری رابطه‌ی عاطفی، استاد محمد جمشید بختیاری-جامعه‌شناس- می‌گوید: «جامعه یا شرایط اجتماعی تا اندازه‌ای می‌تواند مسئله‌ی تغییر در روابط عاشقانه انسانی را تعیین کند.» به باور آقای بختیاری، پیوندهای عاشقانه‌ی انسانی از یک منطق درونی نیز برخوردار است که آن را مستقل از جامعه، به‌عنوان بستر وقوع و شرایط تحقق بیرونی آن می‌سازد.
به باور آقای بختیاری،  باارزش‌ترین ویژگی عشق؛ رمانتیک بودن، رازگونگی و پیچیده بودن آن است. مبهم بودن معشوق باعث می‌شود، عشق در آغاز از گیرایی و قدرت بالایی برخوردار باشد؛ اما در ادامه هر دو سوی رابطه نیاز دارند تا به شناخت از یکدیگر بپردازند و به هم دسترسی داشته باشند. زمانی که طرفین شخصیت‌های همدیگر را می‌شناسند، آن زمان متوجه برخی ناسازگاری‌ها، سوءنظرها و تفاوت‌هایی در همدیگر می‌شوند. در این‌جا، زمانی که تصویرهای پیش از دلدادگی و شناخت باهم تناقض داشته باشد، انسان دچار سرخوردگی شدیدی می‌شود؛ به این می‌ماند که از ارتفاع بلندی پرت شده باشد؛ چیزی که باعث می‌شود، رابطه سست شود.
از سویی هم وارد شدن شبکه‌های مجازی در افغانستان و سرریز شدن جوانان به این شبکه‌ها و دسترسی آسان به آن، باعث شده که روابط عاشقانه‌ میان جوانان، در مدت کوتاه‌تر از آن‌چه که باید، شکل بگیرد. این رابطه‌ها به همان زودی نیز از میان می‌رود.
آقای بختیاری می‌گوید: «شاید یکی دیگر از چرایی‌های این ناپایداری روابط عاطفی، افزایش رابطه‌های مجازی است که به علت ساده‌تر بودن شرایط ارتباطی، با استقبال زیادی نیز روبه‌رو شده است.» به باور او، افراد در جهان مجازی یکدیگر را به‌صورت کالا می‌بینند؛ همان‌طور که کالا تاریخ‌مصرف دارد، روابط نیز تاریخ‌مصرف دارد و اگر تاریخ مصرف‌شان هنوز نرسیده باشد، ممکن است گزینه‌های بهتر و تازه‌تری برای روابط عاطفی پیش بیاید.
برخلاف روابط قدیمی، به نظر می‌رسد که این پیوندها هماهنگ با دنیای مدرن است. ورود به روابط مجازی و خروج از آن‌ها آسان‌تر است؛ جوانان هرگاه که خواستند کلید حذف پیوند را همانند برنامه‌های درون گوشی همراه خود فشار می‌دهند و بدون نگرانی به رابطه پایان می‌دهند.
به باور روان‌شناسان؛ ناآگاهانه وارد رابطه شدن، بدون شناخت از باورها و ارزش‌های همدیگر نیز باعث می‌شود روابطی که در چنین فضایی شکل می‌گیرد، زود از میان برود.
بیشتر جوان‌ها به انگیزه تکیه‌گاه بودن برای همدیگر، وارد رابطه می‌شوند. زمانی که یکی از طرف‌ها درک می‌کند که طرف مقابل تکیه‌گاه مناسبی برایش نیست رابطه‌ی عاطفی‌شان از بین می‌رود.مصطفا سلطانی-روان‌شناس- می‌گوید؛ به‌دلیل ترشح بیشتر هورمون دوپامین در سن جوانی و نوجوانی، شدت مهر ورزیدن نیز بلند می‌رود؛ برای همین افراد در این دو دوره بیشتر درگیر عشق می‌شوند. در میان‌سالی که میزان افراز این هورمون در افراد کم می‌شود، رابطه‌ها هم به سردی می‌گراید. این‌جاست که فرد متوجه می‌شود، وارد رابطه‌ای که نباید، شده است و این باور باعث می‌شود که رابطه از هم بپاشد. «چنین عشق‌ها را عشق‌های دوماپینی می‌گویند.»
آقای سلطانی، بهترین تجربه‌های عاشقانه‌ی افراد را از میان‌سالی به بعد می‌داند و می‌افزاید: «در این سن بخش زیادی از شور و جوش‌وخروش‌های هورمونی جنسی فروکش کرده و افراد در شریک جنسی خودشان تنها یک‌طرف جذاب را برای گرایش‌های جنسی خود نمی‌بیند و این رابطه‌ها بیشتر دوام داشته و بسیار موارد به ازدواج منتهی می‌شود.»
بیشتر رابطه‌های عاطفی-عاشقانه- معمولاً موفقیت‌آمیز نیست؛ اهداف زندگی ممکن است تغییر کند، افراد ممکن است متحول شوند و معیارهای دو طرف ممکن است باهم در تعارض باشد؛ این‌ها باعث می‌شود که رابطه‌ها سست شده و از هم بپاشد.
روان‌شناسان توصیه می‌کنند که در چنین مواردی، بهتر است فرد اعتمادبه‌نفس خود را حفظ کند، تفکر مثبت را در خود تقویت کرده و اجازه دهد که زمان همه‌چیز را حل کند.