اعمار بندها، نقطه‌ی مرکزی نزاع افغانستان و ایران بر سر آب است

ابوبکر صدیق
اعمار بندها، نقطه‌ی مرکزی نزاع افغانستان و ایران بر سر آب است

نویسندگان: سید حشمت سادات و نصرت سید

مبنع: The interpreter

برگردان: ابوبکر صدیق

باسازی بند آب {کمال خان} بالای دریا‌ی هلمند – افغانستان که در حال تکمیل‌شدن است، نقطه‌ی مرکزی دعوای «حق‌آبه» میان { ایران – افغانستان} است.
افغانستان با داشتن ۷۵ بیلیون متر مکعب آب (۷۵ billion cubic meters «BCM ») در روی کاغذ، از لحاظ ذخیره‌ی آب، کشوری خودکفا در جهان عنوان می‌شود؛ اما از نگاه ظرفیت ذخیره‌سازی آب در رده‌ی پایین کشورهای جهان قرار دارد.
بیش‌ترین آب دریاهای مهم این کشور؛ مانند «آمو»، «هلمند»، «هریرود – مرغاب» و «کابل» به کشورهای همسایه؛ پاکستان، ایران، ترکمنستان و ازبیکستان می‌ریزد. فقدان زیربناهای اساسی ذخیره‌ی آب روی زندگی شمار زیادی از دهقانان {در ساحه‌های زراعتی} تاثیر منفی گذاشته است و حتا از ساحه‌ی زمین‌داری- دام‌پروری، به طرف شهر ها سرازیر شده ‌اند.
دولت افغانستان برای ایجاد بندهای آبی بالای دریاهای بزرگ این کشور از جمله دریای هلمند که به ایران می‌ریزد، سرمایه‌گذاری کرده است. دریاهای هلمند برای مردم افغانستان «منبع حیاتی» شمرده می‌شود و نزدیک به ۴۰ درصد از ساحه‌های (زراعتی) را زیر پوشش آبیاری قرار داده است.
دریای هلمند به یک مساله‌ی حقوقی میان ایران و افغانستان به دلیل«حق‌آبه – ایران» به ویژه پس از اعمار بند «کمال خان» تبدیل شده است. دولت ایران استدلال دارد که اعمار بند، بالای دریای هلمند – افغانستان، روی محیط زیست ساحه‌ی جنوب شرقی {ایران} که هم‌مرز با افغانستان است، تاثیر منفی می‌گذارد؛ اما استدلال حکومت افغانستان این است که اعمار بند منجر به حفظ بیش‌تر آب به اساس معاهده‌ی‌ «۱۹۷۳» با ایران می‌شود.
افغانستان پس از امضای موافقت‌نامه‌ی آبی با ایران، چندین دهه دچار چالش بود و نتوانست تا از موافقت‌نامه‌ – تقسیم آب نظارت، اجراآت خود را داشته باشد. افزون بر آن، با وجود توافق‌نامه‌ی آبی، روابط دو کشور بر سر «حق‌آبه »در سال‌های اخیر دچار تنش شده است.
دو کشور می‌توانند یک روند فنی را برای ارتباطات بیش‌تر و پیداکردن راه‌ حل مناسب برای همکاری‌های لازم در رابطه به معضل آب ایجاد کنند.
ایران تاکید دارد که ایجاد بندها بالای دریای هلمند سبب خشک‌شدن ساحه‌های زراعتی – هامونی – این کشور که در مرز مشترک با افغانستان قرار دارد، شده است؛ اما دولت افغانستان به این ادعای ایران توجهی نشان نداده است. بخشی از این مشکل‌ها به نبود ظرفیت ذخیره‌سازی آب که در دهه‌های گذشته افغانستان بنا به دلایلی به آن رسیدگی نتوانسته، بر می‌گردد.
یک ارزیابی هایدرولوژیکی ( hydrological assessment) بالای دریای هلمند نشان می‌دهد که هیچ تغییری در افزایش منابع آبی این دریا به وجود نیامده است و اطلاعات میان سال‌های ۱۹۴۳ – ۲۰۱۲ نشان می‌دهد که آب این دریا به صورت عادی در حال افزایش است؛ در حالی که این منطقه از سال۱۹۸۳ – ۲۰۱۲ تغییرهای اقلیمی جدی را پشت سر گذاشته است.
در حین زمان؛ افغانستان به اساس موافقت‌نامه‌، تمام یا بخشی از آب را به عنوان «حق‌آبه» از دریای هلمند به ایران واریز می‌کند؛ اما قابل یادآوری است که ایران همه‌ساله ۴۰ درصد بیش‌تر از توافق صورت‌گرفته (۲۶ متر مکعب آب فی‌ثانیه) آب به دست آورده است.
در حالی که با تکمیل‌شدن اعمار بند آب کمال خان بالای دریای هلمند، سیستم آب‌رسانی به زمین‌های ایران دچار مشکل خواهد شد؛ اما مقام‌های افغانستان ادعای ایران در برابر اعمار بند کمال خان را بی‌بنیاد می‌دانند.
مهم‌تر این‌که در سال ۱۹۷۰ ایران برای تضمین حق‌آبه‌ی خود، پیشنهاد اعمار بند را داده بود. آن زمان؛ در جریان گفت‌وگوهای {۱۹۷۳} به جز از حق‌آبه گزینه‌ی دومی برای ایران وجود نداشت.
ذخیره و تقسیم آب دریا بر می‌گردد به سال ۱۹۷۳ که در صحبت‌های یک‌ماهه، روی آن توافق شد؛ در حالی که از طرف خزان این دریا با کمی آب مواجه می‌شود؛ به این معنا که در توافق‌نامه‌ی تقسیم آب { میان ایران – افغانستان} در ماه حزان که این دریا به فقدان منبع تامین‌کننده‌ی آب مواجه است؛ تضمینی برای دریافت تمام حق‌آبه به ایران داده نشده است.
«ماده‌ی هفتم این توافق‌نامه تصریح می‌کند که زمانی که دریای {هلمند} به فقدان منابع آبی مواجه است، ایران حق ندارد که برای گرفتن آب بیش‌تر، ادعا کند. هم‌چنان تغییرهای اقلیمی – محیط زیستی نیز شامل توافق‌نامه‌ی ایران – افغانستان نیست و در گفت‌وگوها به آن اشاره نشده است».
از طرفی هم، پس از ۱۹۸۰، ایران «رود خانه‌های فرعی» را برای ذخیره‌سازی آب از {دریای هلمند} ایجاد کرده است. با این حساب ایران دو برابر بیش‌تر از سهمی که در موافقت‌نامه ذکر شده است، حق‌آبه به دست می‌آورد؛ در حالی که فقدان مدیریت آب، تاثیر منفی بالای زیربناهای آبیاری افغانستان داشته است و «رودخانه‌های فرعی» شامل توافق‌نامه نیست.
این امر مسلم و قابل پیش‌بینی است که هرگاه به دلیل خشک‌سالی، «رود خانه‌های فرعی» ایران بخشکد، دولت افغانستان حتا با ادعای حق‌آبه‌ی توافق‌نامه، به ایران آب نمی‌دهد.
این دو کشور نیاز دارند تا برای پیداکردن راه‌ حل روی موضوع آب؛ میکانیسم جدیدی را برای همکاری‌های لازم در مورد آب ایجاد کنند. هرگونه اقدام یک‌طرفه، سبب شدت چالش در روابط دو طرف خواهد شد و در آن صورت به اساس قوانین بین‌المللی، ممکن است افغانستان برای ایران آب ندهد.
از طرفی هم، ایران، باید در روند تامین صلح پایدار، مسایل اجتماعی – اقتصادی و توسعه‌ای با دولت افغانستان دست همکاری بدهد.