سپاه سایه‌ی سیاه؛ رد پای نیروی قدس در افغانستان

سید مهدی حسینی
سپاه سایه‌ی سیاه؛ رد پای نیروی قدس در افغانستان

ترور قاسم سلیمانی، فرمانده‌ی سپاه قدس پاسداران ایران، برای نخستین ‌بار نیروی مسلحی را به نام سپاه در سطح جهان مطرح کرد و در شرایط امروز برای جهان ثابت شد که اوضاع غرب آسیا آبستن از تحولاتی شده که در آن، سپاه جمهوری اسلامی نقش اساسی را بازی می‌کند. هرچند آمار دقیقی از تعداد سپاه ایران وجود ندارد؛ اما آمارهایی وجود دارد که تعداد این سپاه بالاتر از ۶۰ هزار نفر می‌رسد که بخش بزرگ این نیرو به فرماندهی قاسم سلیمانی قرار داشت. قاسم سلیمانی با استفاده از این نیروها، منافع و سیاست خارجی تهران را در کشورهای غرب آسیا مثل عراق، یمن، سوریه و سایر کشورهای آسیای غربی، توسعه می‌داد. سلیمانی که معمار و طراح سیاست‌های ایران در منطقه بود، زیاده‌خواهی و تلاش‌های بی‌حد او، صبر و حوصله‌ی امریکا را لب‌ریز کرد و سرانجام، او را در سیزدهم جدی در یک حمله‌ی هوایی در بغداد پایتخت عراق کشت.
سپاه پاسداران ایران
سپاه پاسداران، نهاد نظامی و بازوی قوای مسلح دولت ایران است که از منافع ملی و سیاست‌های این دولت حفاظت می‌کند. در واقع، سپاه برخواسته از متن انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران است. سپاه ایران، سازمانی است که در نخستین روزهای پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ به فرمان «سیدروح‌الله خمینی» رهبر پیشین ایران ایجاد شد و پس از تشکیل این سازمان، دولت ایران اقدامات اساسی‌ای را برای سازمان‌دهی آن انجام داد. در همان اوایل، گفته می‌شد که صدور انقلاب به کشورهای غرب آسیا بخشی از وظیفه‌ی اصلی سپاه است. از جانب دیگر، نیروی قدس سپاه ایران یکی از نیروهای چهارگانه‌ی قوای مسلح این کشور است. نیروهای مسلح ایران از سه نهاد جداگانه تشکیل شده که شامل ارتش، سپاه پاسداران و نیروی پولیس می‌شود. قاسم سلیمانی از جمله کسانی بود که بیشترین دوره‌ی زمانی را در سپاه قدس فرماندهی کرد؛ به عبارت دیگر، او ۲۱ سال فرمانده‌ی این سپاه بود که مأموریت بیرون‌مرزی را به عهده داشت.
سپاه قدس و افغانستان
سپاه قدس در جریان جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق ایجاد شد که هدف آن اجرای عملیات در خاک عراق بود و پس از این جنگ هشت‌ساله، رویکرد مأموریت سپاه قدس تغییر کرد که اکنون مسؤولیت فعالیت‌های نظامی بیرون از سرحدات ایران را به عهده دارد. با این وجود، مأموریت اساسی سپاه قدس، توسعه‌ی منافع ایران و سیاست‌های خارجی این کشور در کشورهای منطقه است و این سپاه، در تبیین و تطبیق وظیفه‌ی خود تا حدودی کم و کاستی را باقی نماند و توانست به خوبی، مأموریت خود را انجام دهد. یکی از دست‌آوردهای سپاه قدس این بود که جنگ و خشونت را از مرزهای ایران دور کرد. عراق و افغانستان که دو تا از ناامن‌ترین کشورهای منطقه در همسایگی ایران قرار دارد، از ناامنی‌ها این کشورها هیچ‌گونه آسیبی به ایران نرسید و در واقع، دست‌آوردهای سپاه بود که به ایرانی‌ها فرصت توسعه داد. پشتیبانی نیروهای قدس است که ایران امروز مدعی یک کشور غول در منطقه است.
پس از ترور قاسم سلیمانی، اهمیت و نحوه‌ی فعالیت‌های سپاه قدس در سطح منطقه و جهان علنی شد. اکنون کشورهای منطقه، به فعالیت‌های این نیرو، به دیده ترس و تهدید می‌نگرند که بخشی از این تهدید متوجه افغانستان نیز می‌شود؛ زیرا حضور سپاه قدس در افغانستان بی‌پیشینه نبوده است. فرماندهان سپاه قدس در دوران اشغال شوروی سابق و حاکمیت طالبان در افغانستان حضور و با احزاب و گروه‌های جهادی این کشور همکاری نزدیک داشتند. پس از ایجاد نظام جدید سیاسی و حضور ناتو در افغانستان، تهدید سپاه قدس محسوس نبود؛ اما در این اواخر، رد پایی شناسایی شده که نشان می‌دهد، فردی به نام اسماعیل قاآنی، معاون پیشین قاسم سلیمانی، در افغانستان به نام معاون تقلبی سفیر ایران از بامیان دیدار کرده است. اسماعیل قاآنی اکنون جانشین سلیمانی، فرمانده‌ی فعلی سپاه قدس تعیین شده است.
در شرایطی‌که سپاه قدس، ایران و امریکا را به جان‌ هم انداخت، افشاسازی حضور اسماعیل قاآنی در بامیان، جنجال‌ها و نگرانی‌های جدی‌ای را در میان مردم افغانستان خلق کرد و این امر سبب شد تا پای سفیر جدید ایران برای ارائه‌ی توضیحات به میز رسانه‌ها کشانده شود. بهادر امینیان، سفیر ایران در کابل در یکی از شبکه‌های تلویزیونی افغانستان مدعی شد که فرمانده‌ی کنونی سپاه قدس به دعوت رسمی مقام‌های امنیتی دولت وارد افغانستان شده است. سفیر ایران همچنان تأکید کرد که دولت ایران بیمارستانی را در ولایت بامیان تحت کار دارد که ساخت این بیمارستان، زمان زیادی را گرفت و به پایه‌ی اکمال نرسید؛ به همین خاطر، از آقای «قاآنی» خواسته شد تا دلایل امنیتی آن را بررسی کند. او گفت که اسماعیل قاآنی با وسایط نقلیه‌‌ی امنیت افغانستان به بامیان رفته است.
به تازگی، دولت ایران به ارزش ۲۰۰ میلیون یورو بودجه‌ای را برای سپاه قدس تخصیص داده است و این نیرو، با استفاده از این پول هنگفت، مأموریت خود را با روی‌کرد جدی‌تر در خاورمیانه گسترش خواهد داد و حوزه‌های تحت نفوذ امریکایی‌ها را سخت به چالش خواهد کشید که بخشی از این حوزه‌ها شامل افغانستان نیز می‌شود. دولت ایران، شمار زیادی از جوانان مهاجر افغان را در چارچوب «لشکر فاطمیون» و «زینبیون» ابزار قرار داد و با ایدیولوژی مذهبی چون دفاع از سرزمین مذهب شیعه در جنگ‌های منطقه‌ای استفاده کرد. بودجه‌ای را که دولت ایران به سپاه قدس تخصیص داده، از یک‌سو از مهاجران افغانی‌که وارد سپاه شده، حمایت مالی می‌کند و از سوی دیگر، آن عده از مهاجرانی که در سپاه قدس می‌رزمند، به خانواده‌های آن‌ها حقوق هنگفت و تابعیت ایران را اعطا می‌کنند.
حالا که ایران و امریکا در بالاترین جنگ تبلیغاتی و روانی قرار دارند و احتمال جنگ نظامی میان دو طرف وجود دارد، توجه بیشتری در گسترش فعالیت‌های برون‌مرزی ایران صورت خواهد گرفت. سپاه قدس به فرماندهی سلیمانی که تعیین‌کننده‌ی راهبرد تهران و در حقیقت عمق استراتژی این کشور است، ایران طی دو دهه‌ی اخیر توانست که از خلیج فارس تا دریای مدیترانه راه‌های زمینی را ایجاد و از طریق عراق، سوریه و لبنان به مناطق مورد هدف خود، دست‌رسی پیدا کند. اکنون که منطقه‌ی غرب آسیا به محل منازعه‌ی ایران و امریکا تبدیل شده، احتمال دارد که رویکرد نظامی‌گری سپاه قدس پاسداران ایران معکوس و ممکن است این ‌بار افغانستان عمق استراتژیک سپاه ایران تعریف شود تا حضور امریکا در افغانستان را به چالش بکشد. اگر این احتمال درست به نظر آید، تعریف عمق استراتژیک دولت ایران در افغانستان خیلی راحت‌تر از عراق، سوریه و یمن خواهد بود؛ زیرا با توجه به حجم مهاجران افغانی که ایران میزبانی می‌کند، با توجه به مذهب مشترک، زبان مشترک و فرهنگ مشترک، این عوامل دست به دست هم داده و نفوذ سپاه ایران را بیش از هر زمان دیگر در افغانستان گسترش می‌دهد. طی چندین دهه، دیده شد که سپاه قدس از گروه‌های شبه‌نظامی منطقه به خصوص از گروه حزب‌الله در لبنان، حزب‌الله کتائب در عراق، اقلیت‌های شیعی در یمن و گروه طالبان در افغانستان پشتیبانی کرده و تجهیزات نظامی وافری را در اختیار این گروه‌ها قرار داده است. در دوران جنگ داخلی افغانستان خصوصا دهه‌ی هفتاد، سپاه از همه‌ی جریان‌هایی ‌که علیه یک‌دیگر درگیر بودند، حمایت می‌کرد و مشوره می‌داد و این حمایت در میان گروه‌های شیعی عریان بود. مشاوران سپاه در ولایت‌های افغانستان به تمام احزاب درگیر مشوره می‌داد تا علیه یک‌دیگر بجنگند. نتیجه‌ی همین مشوره‌ها بود که همه‌ی طرف‌ها در یک گودال فاجعه فرو رفتند و شکست خوردند تا این که گروه طالبان ظهور و همه را حذف کرد. پس از سقوط رژیم طالبان و ایجاد دولت جدید در افغانستان، رویکرد سپاه نسبت به طالبان تغییر کرد. طی چند دهه‌ی گذشته، دولت ایران، گروه طالبان را حمایت‌های مالی و لوجستیکی کرد که این حمایت‌ها بیشتر در ولایت‌های فراه، نیمروز و هرات ملموس بود. با این وجود، دولت ایران در حالی بودجه‌ی تازه و هنگفتی را برای سپاه قدس تخصیص داده که قرار است گروه طالبان با دولت افغانستان و امریکایی‌ها صلح کند و اکنون ایران می‌تواند از گروه طالبان به عنوان ماشین جنگی، هرگونه که منافع ایران ایجاب کند، استراتیژی خود را دنبال کند.