تشدید جنگ و خطر برگشت داعش در شمال

صبح کابل
تشدید جنگ و خطر برگشت داعش در شمال

نویسنده: فرکا پاییز
رشد گروه‌های تروریستی در سال‌های اخیر، نشان‌دهنده‌ی رویکرد جدیدی از مسایل امنیتی و استخباراتی در منطقه و جهان است. رویکرد و یا گسترش سریع گروه داعش در منطقه به خصوص در سوریه و عراق، بیان‌گر این است که دیگر حرکت‌های تروریستی، در قالب سنتی و درون‌کشوری صورت نمی‌گیرد؛ بل که تمایل به فرایند جهانی‌شدن و سربازگیری بیرون‌مرزی دارد؛ رویکردی که به دلیل گسترش ساحه‌ی سربازگیری و خشونت افسارگسیخته، تروریزم پست‌مدرن نام گرفته است. گروه‌هایی مثل داعش که زاده‌ی جریان اطلاعات سایبری است، با استفاده از این امکانات ارتباطی امروز، با فعالیت فرامرزی ایجاد و بخشی از جنگ شان را، از طریق ارتباطات سایبری به پیش می‌برند. ارتباطات سایبری و امکان تبلیغات روانی توسط این گروه، این زمینه را فراهم کرده که افراد از نقاط مختلف جهان، به این گروه پیوسته و آن را، راهی برای ریختن خشونت‌ ته‌نشین‌شده‌ی شان ببینند که حاصل بحران معنا در جهان امروز است.
این گروه تروریستی که امروز در سراسر خاور میانه گسترش یافته، زمینه‌های تحولات جدید و نگرانی در سراسر این منطقه شده است. کشورهای غربی و خاور میانه، نگرانی زیادی از گسترش سطح دامنه‌ی داعش و گروه‌های مشابه تروریستی دارند.
ریشه‌ی تشکیلات داعش در خاور میانه، به گروه القاعده‌ی عراق باز می‌گردد. این گروه، از لحاظ فکری برگرفته شده از اندیشه‌های افراطی ابومصعب ‌الزرقاوی است. بعد از سال ۲۰۰۶ م که ابومصعب ‌الزرقاوی، بنیان‌گذار اصلی داعش در خاور میانه، توسط حملات امریکایی و استخبارات دولت عراق کشته شد، ابو ایوب‌ المصری‌، رهبری این گر‌وه تروریستی را به عهده گرفت. در سال ۲۰۱۰ م، ابو ایوب نیز توسط حمله‌ی مشترک نیروهای ارتش عراق و امریکا کشته شد. داعش، شکل گرفته از القاعده‌ی عراق است که شامل شورای «مجاهدین» و «جندالصحابه» می‌شود. در سال ۲۰۱۰، ابوبکر‌البغدادی، معروف به ابو دائو در بقوبه‌ی عراق، به عنوان رهبر جدید گروه تروریستی داعش ظهور کرد و رهبری این گروه را به عهده گرفت. او، در اپریل سال ۲۰۱۳، به صورت رسمی ظهور این گروه تروریستی را با شعار و پرچم داعش، اعلام کرد. نفوذ بغدادی، فراتر از حوزه‌ی داعش رفت و باعث شد که گروه‌های خارج از عراق را نیز در بر بگیرد؛ به گونه‌ای که حتا در برابر مخالفت رهبری القاعده قرار گرفت. داعش، گروهی است جهادی در منطقه‌ی خاور میانه که خارج از کنترل القاعده فعالیت می‌کند. این گروه، دارای آموزه‌ها و نیروهای خاص به خود است. پس از آشکارشدن داعش توسط ابوبکر البغدادی، او، به صورت رسمی جدایی‌اش را از القاعده اعلام کرده و خود را خلیفه‌ی مسلمانان نامید.
شکل‌گیری یا ظهور داعش در افغانستان
در سال ۲۰۱۴م، حافظ سعیدخان که یکی از فرماندهان تحریک طالبان پاکستانی بود، ظهور گروه داعش شاخه‌ی خراسان یا دولت اسلامی شام و عراق را، در ولایت ننگرهار اعلام کرد. او، در همین سال، توسط مکالمه‌ی تلفنی با ابوبکر البغدادی، بیعت و حمایت خود از او را اعلام کرد. ابوبکر البغدادی، رهبر داعش، حافظ سعید را رسما به حیث امیر ولایت شاخه‌ی خراسان داعش تعیین کرد. ابوبکر البغدادی که سرشار از درآمد نفت و تیل عراق بود، حدود ۲۵۰ میلیون دالر امریکایی به شاخه‌ی خراسان گروه‌ داعش کمک کرد. این مبلغ کمک مالی، بعدا توسط استخبارات امریکا و امنیت ملی افغانستان تأیید شد. با کمک مالی ابوبکر البغدادی به حافظ سعیدخان، امیر این گروه، داعش شاخه‌ی خراسان را قادر ساخت تا با خرید مهمات و سلاح از بازار سیاه، جلب‌وجذب گروهش را سرعت و گسترش بدهد. شاخه‌ی خراسان داعش، با جنگ‌های تبلیغاتی توسط پیام‌های تصویری و صوتی، توانست گروه‌های خارجی دیگر را از جمله حزب‌التحریر اوزبیکستان، لشکر طیبه‌ی پاکستان، شبکه‌ی حقانی و دیگر گروهک‌های تروریستی منطقه را به خود جذب کند. گسترش شاخه‌ی خراسان داعش در شرق افغانستان، تا سال ۲۰۱۶، تا ولایت‌های شمالی افغانستان نفوذ کرد. سال ۲۰۱۶، اوج سربازی‌گیری شاخه‌ی خراسان داعش در افغانستان بود که حدود بیش‌تر از چهار هزار سرباز را جذب کرده بود.
با افزایش سربازگیری داعش، یک گروه کوچک در ولسوالی درزاب ولایت جوزجان، تحت فرماندهی ملا خطاب و قاری حکمت به فعالیت آغاز کرد. ملا خطاب و قاری حکمت، در سال ۲۰۱۸، توسط حمله‌ی امریکایی‌ها کشته شدند و جانشین آنان، مولوی حبیب‌الرحمان اوزبیک شد. با آمدن حبیب‌الرحمان اوزبیک که یکی از فرماندهان حرکت اسلامی اوزبیکستان بود، این شبکه، توانست بیش‌ترین سربازانش را از افراطی‌های اوزبیکستان، چچین، تاجیکستان و قزاق جلب‌وجذب کند. اعضای این گروه، بیش‌تر در بدخشان، کندز و جوزجان فعالیت می‌کردند. مناطق تحت فعالیت حوزه‌ی داعش شاخه‌ی خراسان، ولایت‌های ننگرهار، کنر، لغمان، جوزجان، بدخشان، تخار، کندز، سرپل، و کوه‌های هندوکش بود.
گروگان‌گیری و حملات تروریستی داعش در افغانستان

در چهار حوت ۱۳۹۳، گروه داعش، ۳۱ مسافر را در ولایت زابل به گروگان بردند که چند ماه بعد، هفت تن آن‌ها را سر بریدند.
در سوم اسد سال ۱۳۹۳، عبدالرحمان مزمل، یکی از فرماندهان طالبان که به گروه تروریستی داعش پیوسته بود، ۱۳ غیرنظامی هزاره را از موترهای مسافربری پیاده کرده و به قتل رساند.
در دوم اسد سال ۱۳۹۵، حمله بر اعتراض‌کنندگان جنبش روشنایی در چهارراهی دهمزنگ، بیش از ۸۰ کشته و ۳۰۰ زخمی به جا گذاشت. مسؤولیت این حمله‌ی تروریستی را نیز داعش به عهده گرفت.
در پنجم عقرب سال ۱۳۹۵، شاخه‌ی داعش در غور، ۳۰ مسافر را ربود که ۲۶ تن آن‌ها را به قتل رساند.
در ۱۷ جدی سال ۱۳۹۵، نیروهای وابسته به گروه داعش، ۱۳ کارگر معدن را که همه هزاره بودند، در ولسوالی تاله‌و‌برفک ولایت بغلان تیرباران کردند.
در ۲۰ میزان ۱۳۹۵، چند حمله‌کننده‌ی داعش، به مراسم عاشورا در زیارت‌گاه کارته‌ی سخی کابل، حمله کردند. در این حمله، ۱۸ تن کشته و ۵۸ تن زخمی شد.
یک روز پس از این حمله، برخورد ماین جاسازی‌شده ‌یکنارجاده‌ای با موتر حامل عزادارن عاشورایی در ولسوالی بلخ ولایت بلخ، ۱۴ کشته و ۷۰ زخمی به جا گذاشت.
در اول قوس ۱۳۹۵ –اربعین امام حسین در مذهب تشیغ-، انتحاری در بین عزاداران در مسجد باقرالعلوم در کابل، ۴۰ کشته و ۹۰ زخمی به جا گذاشت؛ حمله‌ای که داعش سازمان‌دهی کرده بود.
حمله‌ی انتحاری داعش در مراسم عزاداری عاشورا در قلعه‌ی فتح‌االله کابل، در پنجم میزان ۱۳۹۶، پنج کشته و ۲۰ زخمی به جا گذاشت.
۱۸ حوت سال ۱۳۹۶، حمله‌ی انتحاری در مراسم سال‌گرد عبدالعلی مزاری، رهبر هزاره‌‎ها، ۹ کشته و ۱۸ زخمی به جا گذاشت.
در ۲۸ میزان ۱۳۹۶، حمله‌کننده‌ی انتحاری، نمازگزارن در مسجد امام‌زمان در غرب کابل را هدف گرفت که ۵۶ تن کشته و ۵۵ تن دیگر زخمی شدند.
یک ماه بعد -۳۰ قوس-، حمله بر کتاب‌خانه‌ی شهرک المهدی شهرستان جبرئیل هرات، به گفته‌ی شاهدان عینی، پنج کشته و ۱۵ زخمی گرفت.
یک هفته بعد -۷ جدی-، حمله‌ی داعش بر مرکز فرهنگی تبیان، ۵۲ کشته و ۹۰ زخمی به جا گذاشت.
دو ماه بعد، در حمله بر مرکز آموزشی کوثر دانش، در غرب کابل،۳۰ تن کشته و ۵۸ دیگر زخمی شدند.
در نوروز ۱۳۹۷، بر اثر حمله‌ی انتحار در مراسم نوروزی در زیارت‌گاه کارته‌ی سخی کابل، ۳۳ تن جان باخته و ۶۵ تن دیگر زخمی شدند. داعش مسؤولیت این حمله را به عهده گرفت.
در دوازدهم اسد سال ۱۳۹۶، طالبان و داعش پس از تسلط بر میرزاولنگ، ۵۰ تن را تیرباران کردند.
حمله در مراسم دفن یک فرمانده‌ی پلیس محلی در ننگرهار در ماه ثور سال ۱۳۹۹، ۳۲ کشته و ده‌ها زخمی به جا گذاشت
در ۱۸ ثور سال ۱۴۰۰ حمله بر مکتب دخترانه‌ی سیدالشهدا در غرب کابل، نزدیک به ۱۰۰ کشته و دوصد زخمی به جا گذاشت.
یک ماه بعد، حمله‌ی دیگر افراد وابسته به داعش بر اردوگاه کارمندان مؤسسه‌ی ماین‌روبی هلوترست در ولسوالی بغلان مرکزی ولایت بغلان، ۱۰ کشته و ۱۴ زخمی به جا گذاشت. در آن شب، تروریستان چندین کارمند هلوترست را به جرم فاش‌نکردن هویت کارمندان هزاره، کشته و زخمی کردند.
تشدید جنگ در شمال؛ بستری برای برگشت داعش
با آن که دولت افغانستان بارها از نابودی و شکست گروه داعش در مناطق مختلف این کشور خبر داده؛ اما انجام حملات خونین تروریستی و پذیرفتن مسؤولیت این حملات توسط داعش، نشان می‌دهد که این گروه در افغانستان به طور کلی ریشه‌کن و یا نابود نشده است. فعالیت‌های داعش در افغانستان به گونه‌ی جدی؛ اما پنهانی جریان دارد. تشدید جنگ در شمال و امکان دخالت گروه‌های مختلف تروریستی در آسیای میانه که به دلیل کم‌بود امکانات مالی، نتوانسته اند رشد آن‌چنانی‌ای داشته باشند، ظرفیتی است برای پاپیش‌گذاشتن داعش. گروه تروریستی داعش که نسبت به دیگر گروه‌های تروریستی در منطقه، روابط منطقه‌ای و جهانی بیش‌تری دارد، امکانی است برای تمویل گروه‌های ترویستی دیگر با پولی که از شاخه‌های بیرونی این گروه گردآوری خواهد شد.
جنگ طالبان در شمال، زمینه‌ی گسترش فعالیت‌های گروه تروریستی داعش را فراهم کرده است. با توجه به این که دولت درگیر مسایل سیاسی و جنگی در برابر طالبان است، فرصتی مهیا شده تا داعش از آن استفاده کرده و فعالیت‌هایش را بسیج کند. زمینه‌ی سربازگیری داعش در مناطق شمال، تا مناطق جنوبی و شرقی، بیش‌تر مهیا است؛ چون در شمال، سربازگیری از گروهک‌های تروریستی‌ای مثل حزب تحریر اوزبیکستان و افراطی‌های تاجیکستان، خیلی وجود دارد.

دو احتمال پیش‌ روی شمال و نقش داعش در آن وجود دارد؛ ۱: پیروزی طالبان و بیعت بازمانده‌های داعش با این گروه؛ ۲: شکست طالبان و امکان بیعت بازمانده‌های طالبان با داعش. اگر طالبان به پیروزی برسند، امکان دارد باعث تضعیف نقش داعش شود؛ چون، این گروه، برای حفظ توازن با سیاست‌های منطقه‌ای، مجبور است داعش را سرکوب کند؛ اما به‌قدرت‌رسیدن طالبان در شمال، دور از احتمال است؛ چون، بزرگ‌شهرها در شمال، مقابل طالبان صف کشیده اند و این رویارویی، امکان واردشدن طالبان به شهرها را مختل کرده است؛ حتا در صورت عدم پیروزی طالبان و ادامه‌ی وضعیت، امکان این می‌رود که در صورت آغاز علنی دوباره‌ی فعالیت داعش، برخی از فرماندهان و سربازان این گروه، به داعش بپیوندند؛ چون، داعش امکانی بیش‌تر اعمال خشونت را برای شان فراهم می‌کند.
اگر طالبان در شمال سرکوب شوند، گروه دیگری که جای‌گزی خواهد شد، داعش است؛ چون، نظر به دیگر گروه‌های تروریستی موجود در جنگ شمال، به اندازه‌ی داعش توان سازمان‌دهی و فکر جنگی-تبلیغاتی ندارند. این گروه که متشکل از نیروهای فرامرزی و سیاست‌های کلان منطقه‌ای و جهانی است، تبدیل به گروهی شده که افراد خشونت‌طلب از کشورهای مختلف جهان، برای خالی‌کردن خشونت شان به آن می‌پیوندند. وضعیت مشابه افغانستان با عراق، احتمال برگشت داعش را تقویت می‌کند. ما شاهد بودیم که چگونه با سرنگون‌شدن دولت صدام‌ حسین و اختلافات میان سران حکومتی و مردم عراق، داعش وارد میدان شد؛ امریکا و دولت عراق، می‌دانستند که داعش وارد میدان می‌شود؛ اما یا اراده‌ای برای جلوگیری به‌موقع آن نداشتند و یا غفلت کردند. ابومصب‌ الزرقاوی، رهبر داعش، از این فرصت به خوبی استفاده کرد. او، یک‌بارگی سر بلند کرد و تبدیل به خطر جدی برای خاور میانه شد. احتمال چنین سناریویی در افغانستان نیز با توجه به خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و هم‌چنان شدت جنگ در شمال وجود دارد. نهادهای کشفی و امنیتی، در کنار مدیریت جنگ با طالبان، باید متوجه تحرکات داعش باشند تا از فرصت پیش‌آمده استفاده کرده و تجدید قوا نکند.