زن انسان است و شایسته‌ی‌ تکریم

صبح کابل
زن انسان است و شایسته‌ی‌ تکریم

نویسنده: پوهاند دوکتور حبیب پنجشیری

نمی ‌توان از پرسش‌گری در رابطه با برخی مسایل به راحتی طــــفـره رفت؛ زیرا با گذشت هر روز، زندگی بشر رو به بهبود و انکشاف است؛ ضمناً تکنالوژی به آن، سرعت می‌بخشد. عنوان تعیین شده مبتنی بر مسایل عمده و جدی بشر است که با آن، اقشار اجتماعی، دست و گریبان هستند.

جد و جهد بر آنست که جهانیان از این گرد آب وحشت، رهایی یابند که تا هنوز راه حل درست و قانع کننده‌ای در برابر خشونت‌های فزایننده، پدیدار نشده است و این‌گونه مشکل در میهن ما نیز به شکل جدی موجود است که تمام شهروندان ما از ترس آن، هر لحظه به خود می‌لرزند که مبادا این کابوس وحشتناک به سُـراغ آنان بیاید و پیکر زخمی جامعه را طعمه‌ی خویش کند.

اگر بخواهیم تعریف فشرده‌ای از خشونت داشته باشیم: عبارت است از تهدید برای ترساندن و یا آسیب رساندن به ساکنان یک جغرافیا اعم از زنان، مردان، کودکان، پیر و جوان و دوم، اعمال هرگونه عملکرد سرکوبگرانه و استفاده از توانایی فیزیکی به منظور قراردادن دیگران در وضعیتی برخلاف خواست شان.

گرچه خشونت؛ پدیده‌ای جدید نیست و در ادوار گذشته نیز موجود بوده که در این راستا نمی‌شود حدود و ثغوری را ترسیم کرد؛ به این معنا که در روزگاران قدیم و دنیای امروزی هم تاریخ بشریت گواه چنین ظلمی بوده است.

خشونت بر زنان افغانستان در عصر حاضر، مشکل و یا چالشی است که به هستی نیم پیکر جامعه، آسیب‌های زیاد وارد آورده و به تأکید می‌توان گفت که جلوه‌های زشت و شوم پدیده‌ای خشونت، هیچگونه مرزی نمی‌شناسد و همه‌ای جامعه‌ی بشری را مورد تهدید قرار داده است.

فرهنگ مردسالارانه چنان در روح و روان جامعه‌ی ما جا گرفته که مثل سد مستحکم مانع نفوذ ترقی، پیشرفت و تکامل شده و حتا احقاق حقوق زنان را که یک امر انسانی و مستلزم عصر معاصر است، شدیداً تحت‌الشعاع خود قرار داده و زنان را زندانی بیرون از زندان ساخته است. تا امروز نیم پیکر جامعه در عزلت قرار داشته و از امور اجتماعی به دور نگهداشته شده است که یکی از علت‌های عقب مانی جوامع پساجنگ نیز همین موضوع است؛ ولی در حالت‌های استثنایی، زنان شجاع وطن، آرام نه نشسته و وظایف خود را در قبال مادر وطن به درستی انجام داده اند.

با زوال رژیم طالبان متحجر، زنان کشور توانستند نفس تازه کنند و ظاهراً با ظلم و استبداد وداع گویند. وزارت امور زنان به اساس توافقات کنفرانس بُن در چوکات اداره‌ی مؤقت ایحاد و در ماه قوس سال ۱۳۸۰ خورشیدی به حیث عضو قوه‌ی اجرائیه، آغاز به کار نمود و در شرایط کنونی، زنان در نهادهای چون کمیته‌ی مشارکت سیاسی زنان افغانستان، شبکه‌ی زنان افغانستان، اتحادیه‌ی سراسری زنان افغانستان و غیره در داخل کشور برای به دست آوردن حقوق خویش فعالیت دارند و از روزهای ملی و بین‌المللی نیز تجلیل با شکوه و شاندار به عمل می‌آورند و اعمال زشت، غیرانسانی و تفکر طالبانی را در برابر زنان بی دفاع کشور، در طی گردهمایی‌های مشترک، محکوم می‌کنند.

وجود تبعیض‌های جاهلانه، تعصبات جابرانه و خشونت علیه زنان افغانستان پیامدهای خطرناکی را به دنبال دارد. خودکشی، خودسوزی، حلق آویز کردن، اقدام به قتل، فرار از منزل و اعتیاد به مواد مخدر، از اساسی ترین عوامل خشونت فزاینده بر زنان افغانستان هستند.

علت‌های تذکر رفته‌ی بالا در این موارد نشان می‌دهد که از مجموع قضایای که به عنوان پیامدهای ناگوار اعِمال تبعیض و خشونت علیه زن به ثبت رسیده است ـ ۶ درصد مربوط به خودکشی، ۹ درصد مربوط به خودسوزی، ۷ درصد مربوط به قتل، ۱۵ درصد اقدام به قتل، ۱۴ درصد مربوط به خوردن تریاک، ۲۲ درصد مربوط به فرار از منزل و ۲۷ درصد مربوط به مصرف مواد می‌باشد.

زنان و مردان بر بنیاد قوانین نافذه‌ در افغانستان، حقوق یکسان دارند؛ اما دیده می‌شود که در بسیاری از حالات، حقوق زنان نادیده گرفته شده و زنان در سیاست، روند گفت‌وگوهای صلح و سکتورهای امنیتی نقش نمادین دارند. در همین حال، فعالان حقوق زن، حکومت را در عملی ساختن قانون منع خشونت در برابر زنان به سهل‌انگاری متهم می‌سازند و به این باور اند که زنان در گفتمان صلح، از متن به حاشیه کشانیده شده اند. حکومت و جامعه‌ی جهانی مسؤولیت دارند از نقض بیشتر حقوق زنان به مردم تضمین بدهند. اگر مامور و یا مدیر هستیم یا کارگر یا کار فرما و اگر هم شنونده، بیننده و یا متعلم و محصل در هر حرفه و پیشه‌ی که هستیم باید تبلیغات ما در باره‌‌‌ی منع خشونت علیه زنان، مستدام باشد. با لحظه‌ی تنبلی و غفلت، جان یک خواهر رنج دیده را مورد تهدید خطر مرگ زودرس رو به رو می‌سازیم.

زنان افغان به منظور نیل به حقوق شان در توسعه، محراق توجه‌ی جوامع بین‌المللی بوده اند. در برابر دولت جمهوری اسلامی افغانستان یک رشته تعهدات مهم نسبت به زنان قرار دارد که یکی از آن شاخص‌ها را نگرانی زن و مرد در سلسله مراتب و قوانین در بر می‌گیرد که باید در اسناد اساسی استراتیژی انکشاف ملی و گسترش خدمات برای زنان در برنامه‌ها درج شود که محدود به آنها نباشد و پیشرفت‌ها را مشمول حال زنان نسازد. از آن آموزه‌ها می‌توان انتباه گرفت و آنرا تعمیم بخشید و در مواردی که پیشرفت‌های کم‌تری حاصل شده یقیناً ضرورت به بررسی و تمرکز مجدد دارند که به آنها به عنوان معضل در مسیر پیشرفت زنان، برخورد مناسب شود.

با وجود محدودیت‌ها و مشکلاتی که همواره زنان افغانستان به آن روبه‌رو بوده و هستند، عوامل بازدارنده در این مسیر موجود است که بدون شک و تردید یکی از موارد قابل بحث در راستای حقوق زنان، نقش گسترده‌ی زنان و دختران در امور اجتماعی را بر می‌تابد. حضور زنان در حوزه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اداری از موضوعاتی هستند که همیشه مورد پرسش جوامع بوده است. برای نیل به این مقاصد، راه حل معقول رسیدن زنان در مدیریت‌های کلان حکومتی چون ستره محکمه، لوی سارنوالی، رسانه‌ها، کمیسیون‌های مستقل وغیره مطرح می‌شود.

توجه به توان‌مندی، افزایش سطح آگاهی و اطلاعات موجب شده است تا زنان حضور پُر رنگ شان را در جامعه آشکار سازند. قابل ذکر است که باورمندی و نقش حمایتی مسؤولان ملکی و نظامی ـ مرد در این پیوند می‌تواند از اهمیت خاص برخوردار باشد.

فقر در جامعه‌ی سنتی ما ریشه در ارزش‌های فرهنگی دارد و مستقیماً متناسب با سواد اندکی زنان است که با آسیب‌های گوناگون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بستگی دارد و با اوضاع ناامن کشور نیز مرتبط است که عدم اعتماد به نفس زنان را افزایش داده و آنان را از متن به حاشیه رانده است.

پُر واضح است که زنان افغانستان با آن‌ که به نافرمانی مدنی متوسل شده اند و فریاد شان را از طریق رسانه‌ها بلند کرده اند و غوغای گوش کر کن سر می‌دهند؛ با آنهم در متن رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اداری قرار نگرفته و متحمل بلاهای فراوان می‌شوند که عمق فاجعه‌ی بشری را معرفی کرده و از مشارکت شان در توسعه جلوگیری می‌کند.

اکنون که شرایط مساعد به نفع صلح، دموکراسی، عدالت و رفاه اجتماعی در کشور ما ایجاد شده است، ایجاب می‌کند تا به خاطر نیل به آرمان‌های آزادی و برابری حقوق در مقیاس کــُــل جامعه و میان زن و مرد، همه‌ی زنان صرف نظر از اعتقادات سیاسی و ایدیولوژیک همراه با همه‌ی مردان و همه‌ی نیروهایی که طرفدار برابری و تساوی در جامعه‌ی بلا کشیده‌ی ما هستند در یک صف واحد، متحد شده و در راه نجات افغانستان سر بلند و پیشرفته که برابری حقوق زنان را از ارکان اساسی می پندارند کار و پیکار نماییم تا این زخم چرکین و متعفن ستم بر زنان که همیشه مایه‌ی سرافگندگی و شرم‌ساری است، به صورت دائم از دامن پاک وطن داغ دیده‌ی ما زدوده شود.

از این پژوهش، این نتیجه حاصل می‌شود که حرف امروز زنان کشور ما، سهم برابر و عادلانه در حاکمیت و از بین بردن تمام رسوم و عنعنات خرافی است که تنگنا‌ها و مشکلات را در برابر حقوق آنان به وجود می آورد. اگرچه باور بر این است که در نوزده سال گذشته، زنان افغانستان نتوانسته اند به حقوق و خواسته‌های‌ شان، آن‌گونه که توقع می ‌رفت، دست یابند و به رغم تمام تأکیداتی که از سوی جامعه‌ی جهانی و دولت تازه شکل گرفته‌ی‌ افغانستان در این زمینه وجود داشته است، هنوز مشکلات زیادی فرا راه شکل گیری یک جامعه‌ی قابل قبول و در حد توقع برای زنان کشور، وجود دارد.