حمله بر امرالله صالح؛ حمله بر جمهوریت است

مجیب ارژنگ
حمله بر امرالله صالح؛ حمله بر جمهوریت است

امرالله صالح، معاون نخست ریاست‌جمهوری، در ۱۸ سنبله -روز یادبود از ترور احمدشاه مسعود-، یک‌بار دیگر بر موقف پیشین خود و حکومت، بر دوام جمهوریت و برنگشتن به امارت اسلامی تأکید کرد.

تأکید آقای صالح بر جمهوریت و دشمن‌ خواندن طالبان، باعث شد این گروه تروریستی، از رسیدن به امارت اسلامی در افغانستان، نا‌امید شوند.

گروه تروریستی طالبان، بیش‌تر از دو دهه است که برای رسیدن دوباره به امارت اسلامی در برابر دولت و شهروندان افغانستان می‌جنگد.

حالا که بیش‌تر از هر زمانی، گروه تروریستی طالبان به رسیدن به قدرت سیاسی در افغانستان نزدیک شده است، کوتاه آمدن در برابر جمهوریت – که پیوسته خط سرخ حکومت بوده است -، برای آن‌ها پذیرفتنی نبوده/نیست.

پافشاری دولت و شهروندان افغانستان بر جمهوریت و رد امارت اسلامی، گروه تروریستی طالبان را از رسیدن به رویایی که بیست سال برای آن جنگیده‌اند، ناامید کرده و باعث تقویت عقده‌ی حقارت این گروه تروریستی شده است؛ چیزی که باعث شده، این گروه تروریستی حمله‌های هدف‌مندش را برای تضعیف پایه‌های جمهوریت، بیش‌تر کند.

حالا که گروه تروریستی طالبان، امکان نشستن رو در‌ رو با حکومت افغانستان و سهیم‌شدن در قدرت سیاسی را یافته‌اند، می‌خواهند هیچ مانع قوی‌ای در درون حکومت افغانستان، برای رسیدن به امارت اسلامی در این کشور نداشته باشند. روی این دلیل است که طالبان در همکاری نزدیک با استخبارات پاکستان، در تلاش از میان برداشتن چهره‌های ضد‌طالبانی از دستگاه حاکم و از میان رهبران سیاسی کشورند.

آقای صالح که به چهره‌ی طالب‌ستیز و پاکستان‌ستیز مشهور است، با توجه به تجربه‌ی کاری‌ای که در امنیت ملی افغانستان داشته است، اسناد زیادی از دست داشتن مستقیم پاکستان در رهبری گروه طالبان و تجهیز و تمویل این گروه تروریستی در دست دارد. روی این دلیل، بودن آقای صالح در جایگاه تصمیم‌گیرندگان سیاسی کشور، خود مانع بزرگی برای اهداف استراتژیک پاکستان در افغانستان بوده و همین‌گونه سدی برای رسیدن طالبان به امارت اسلامی است.

آقای صالح، روز سه شنبه، ۱۸ سنبله در برنامه‌ی یاد بود از سالروز ترور احمدشاه مسعود، رهبر جنگی دیگر ضد‌پاکستانی و ضد‌طالبانی کشور، با اشاره به شروع گفت‌وگوهای میان‌افغانی، گفت: هیأت گفت‌وگوکننده‌ی دولت افغانستان‌، به قطر می‌روند تا با «دشمن» مردم افغانستان -گروه تروریستی طالبان-، صلح کنند؛ اما این به معنای گذشتن از خون هزاران شهروندی که توسط این گروه کشته شده‌اند و کم‌رنگ ساختن آرمان‌های آن‌ها نیست.

آقای صالح برای تأکید بیش‌تر بر جمهوریت گفت: «در مذاکرات، با دو زبان رسمی کشور، به دشمن می‌فهمانیم که جمهوریت خط سرخ ما است و برای حفظ آن، مردم در ۳۴ ولایت قربانی داده‌اند و حالا هم، قربانی می‌دهند و طالبان هم باید بفهمند که تسلیم خواست آن‌ها نخواهیم شد».

این حرف‌های آقای صالح به نحوی موقف‌گیری‌ای است که امید به دست‌آوردن امتیاز بیش‌تر طالبان در گفت‌و‌گوهای صلح را از میان می‌برد. طالبانی که یک عمر برای رسیدن به امارت اسلامی جنگیده‌اند، بدون شک، حالا هم دوست ندارند در برابر جمهوریت زانو بزنند.

گفته‌های اخیر آقای صالح، در واقع به نحوی امید طالبان را به پیروزی در برابر جمهوریت کشت. چنین موقف‌گیری روشن و بدون هراس آقای صالح در برابر طالبان و از سویی هم جایگاه رسمی او به حیث معاون نخست رییس‌جمهور، موقف‌گیری دولت افغانستان را در برابر گروه طالبان و در نهایت در برابر سیاست‌های پاکستان در این کشور به نمایش می‌گذارد؛ چیزی که نه به مزاق پاکستان خوش می‌خورد و نه طالبان.

به گفته‌ی آقای صالح، تنها راه‌حل بحران امروزی افغانستان و رسیدن به صلح، بازگشت به شهروندان است؛ اگر گروه تروریستی طالبان، مدعی است که جایگاه مردمی در افغانستان دارند، باید این جایگاه را در روند دموکراتیک؛ یعنی انتخابات به نمایش بگذارند.

این نوع کنش‌گری آقای صالح از جایگاه مرد شماره دوم کشور، رسیدن به صلح با طالبان را برای این گروه، ناممکن ساخت؛ زیرا گروه تروریستی طالبان، برای برپایی امارت اسلامی می‌جنگد، در حالی که آقای صالح از این گروه می‌خواهد آنان باید در اثر انتخابات که ویژگی جمهوریت است و در مخالفت ماهوی و رویه با امارت اسلامی قرار دارد، به قدرت برسند.

گروه تروریستی طالبان می‌داند که با شرکت در انتخابات، هیچ‌گاه نمی‌تواند به قدرت سیاسی برسد و این موقف‌گیری دولت افغانستان، تا اندازه‌ای امید ایجاد حکومت مختلط پسا‌صلح و توزیع بخش مهم قدرت سیاسی به گروه طالبان را نقش بر آب می‌کند؛ چیزی که طالبان آماده‌ی پذیرش آن نیستند.

ناامیدی طالبان از رسیدن به امارت اسلامی، به نحوی به معنای سست شدن پایه‌های استخبارات پاکستان در افغانستان و زمنیه‌ساز ایجاد تهدید‌های بالقوه و باالفعل برای منافع ملی پاکستان در آینده است؛ چیزی که باعث شد این کشور با بهره‌گیری از طالبان، در تلاش کشتن آقای صالح باشد.

حمله‌ی امروز صبح طالبان بر کاروان آقای صالح در شهر کابل نیز، در درون این شناخت از پاکستان جای می‌گیرد.

آقای صالح دو روز پیش، سیاهی سیاست پاکستان در برابر افغانستان را رو کرد.

او در گفت‌وگوی تلویزیونی‌ای که دوشنبه‌شب در طلوع‌نیوز داشت، گفت به اسنادی دست یافته است که نشان می‌دهد دولت پاکستان ترس از این دارد که دولت قدرت‌مند مرکزی در افغانستان شکل بگیرد و از واریزشدن آب رودخانه‌ی کنر به پاکستان پیش‌گیری کند؛ چیزی  که باعث می‌شود رشد اقتصادی این کشور در سال سه‌درصد کاهش پیدا کند.

آقای صالح بر موقف پیشین خود-پاکستان هیچ‌گاه خواستار ایجاد و قدرت‌گرفتن دولت فراگیر ملی در افغانستان نیست- نیز تأکید کرد و گفت که به اسنادی دست یافته است که نشان می‌دهد دولت پاکستان، سالانه نزدیک به ۲۰ هزار تن «امونیم نایتریت» را برای طالبان در افغانستان می‌فرستد تا از آن برای راه‌اندازی حمله‌های انتحاری و انفجاری کار بگیرند.

در کنار این، آقای صالح روشن کرد که رییس آی. اس. آی. و جنرال باجور -یکی از جنرالان ارتش پاکستان- در گفت‌و‌گویی که در ارگ ریاست‌جمهوری با او داشته‌اند، به رهبری و تمویل گروه تروریستی طالبان اعتراف کرده است؛ اما حالا به دلیل از دست ندادن حمایت امریکا و پیش‌گیری از شکل‌گیری سیاست دشمنانه با این کشور، می‌خواهند طالبان در قدرت سیاسی افغانستان سهیم شوند.

از سویی هم آقای صالح در گفت‌و‌گویی که با طلوع‌نیوز داشت، می‌گوید سال گذشته آن‌ها گروه تروریستی طالبان را شکست دادند؛ اما این گروه پس از شکست، به پناه‌گاه امن خویش (پاکستان) رفته و پس از استراحت، دوباره از سوی پاکستان تجهیز شده و به جنگ در برابر دولت افغانستان برگشته‌اند.

این پرده بر‌داشتن‌های مستند از سیاست‌های تروریستی پاکستان در افغانستان و حمایت آن از گروه تروریستی طالبان، می‌تواند، افکار جامعه‌ی جهانی را در برابر پاکستان قرار دهد؛ چیزی که می‌تواند آینده‌ی ثبات سیاسی این کشور را به مخاطره انداخته و تحریم‌های نظامی و اقتصادی‌ای را برایش در پی داشته باشد.

پاکستان برای این که بتواند در این برهه‌ی مهم تاریخی، چهره‌ی صلح‌خواه خود را برای جهان به نمایش بگذارد، خواست تا با کشتن امرالله صالح، از روشدن سیاست‌های سلطه‌گرا و تروریستی‌اش پیش‌گیری کرده و در خفا به حمایت از گروه طالبان ادامه دهد و افغانستان، برای همیشه عمق استراتژیک این کشور باقی بماند.

موقف‌گیری‌های اخیر آقای صالح در برابر پاکستان و گروه طالبان و حمله بر او  دو حقیقت مهم را در مورد صلح و جنگ افغانستان روشن می‌کند؛ نخست این که گروه تروریستی طالبان به هیچ رو آماده‌ی پذیرش جمهوریت نیست و با به کارگیری از هر شیوه‌ی خشونت‌باری – که ویژگی ذاتی امارت اسلامی است -، برای رسیدن به قدرت سیاسی تلاش می‌کند؛ برگشتن دوباره‌ی زندانیان رهاشده‌ی این گروه به میدان جنگ در برابر دولت افغانستان، خود اثباتی بر این مدعا است.

دوم این که خواست شهروندان و آینده‌ی سیاسی افغانستان، بیش‌تر از هر رژیم دیگری، با جمهوریت گره خورده است و پاکستان خطر اصلی و بزرگ‌تر از طالبان برای آن است.

حالا که گفت‌و‌گوهای میان‌افغانی پیش روی دولت و شهروندان افغانستان قرار دارد، دولت باید از خط سرخ شهروندان (جمهوریت) حتا یک ملی‌متر کوتاه نیامده و از جایگاه حکومت مردمی در برابر گروه تروریستی طالبان به گفت‌و‌گو نشسته و از دادن امتیازهای بدون تعقل سیاسی؛ مثل رهاکردن زندانیان خطرناک این گروه، خودداری کند.