تعادل عمل و ترفندهای ایران در افغانستان

اسدلله جعفری (پژمان)
تعادل عمل و ترفندهای ایران در افغانستان

نویسندگان: کندیس‌راندو، امیرتوماج  و عارف‌عمار

مترجم: اسدالله جعفری‌پژمان

مبنع: مجله‌ی اور وان دِ راکس، ۲۸ جولای ۲۰۲۱

یادداشت ویراستار زبان انگلیسی: برخی پیوندهای این مقاله به وبسایت‌ها و رسانه‌های ایرانی متصل می‌شود. اگر سیاست کارفرمای شما دست‌رسی به چنین سایت‌هایی را ممنوع کرده است، لطفاً روی پیوندها و لینک‌های این مقاله کلیک نکنید.

اسماعیل قاآنی، یکی از فرماندهان ارشد نظامی ایران، در اواخر ماه جون برای جمع‌آوری و صف‌آرایی گروهی از رزمندگان، به شهر مرزی ابوکمال سوریه سفر کرده است. معمولاً، این نوع سفرها و بازدیدها غیرمعمول نبوده، نیست و نخواهند بود. آقای قاآنی فرمانده نیروی سپاه قدس شاخه‌ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که مسؤول استراتژی و عملیات‌های برون‌مرزی این نیروها است. بنا بر این، انتظار می‌رود و تصور می‌شود که او برای هماهنگی و تلاش‌های ایران برای حفظ رژیم بشاراسد، به سوریه سفر کرده است. چیزی که سفر جنرال قاآنی را قابل توجه کرد، این بود که او از لشکر فاطمیون دیدن کرد. لشکر فاطمیون، نیروهای نیابتی و ضربتی مورد حمایت ایران است که سربازان و نیروهای پیاده‌نظام ‌اش از افغانستانی‌ها و عمدتاً از هزاره‌های شیعه‌ی افغانستان استند.

در حالی که رزمندگان لشکر فاطمیون در سوریه حضور فعال دارند، تا اکنون، آن‌ها در افغانستان به حاشیه رفته اند و هیچ ‌گونه اقدام و دخالتی در امور افغانستان نکرده اند؛ اما این روند، می‌تواند قابل تغییر نیز باشد. لشکر فاطمیون یک نیروی کوچک اما بسیار قوی و قدرت‌مند با روابط دیرینه و گسترده با ایران و جهان است و می‌تواند برای مقامات ایران و ایرانی مفید باشد؛ زیرا آن‌ها همیشه سیاست افغانستان را طرح و تدوین می‌کنند، به ویژه اگر طالبان هم‌چنان به مزیت و پیش‌روی‌های نظامی خود در افغانستان ادامه دهند. در هفتم ماه جولای، رهبران سیاسی ایران میزبان گفت‌وگوهای طالبان و نمایندگان دولت افغانستان در تهران بودند. در حالی که جواد ظریف، وزیر امور خارجه‌ی ایران از این دیدار برای جشن خروج امریکا از افغانستان استفاده کرد، به سیاست‌مداران خاور میانه و جهان این جنش خروج امریکا از افغانستان را تبریک گفت. او، هم‌چنین هشدار داد که ادامه‌ی جنگ‌ها و درگیری‌ها بین جنگ‌جویان طالبان و دولت افغانستان، هزینه‌بر خواهد بود. با پایان خروج نظامیان امریکایی از افغانستان تا ۳۱ آگوست، سیاست‌گذاران و سیاست‌مداران ایرانی در مورد رویکرد و راه‌برد آینده‌ی خود در قبال افغانستان، در حال استراتژی و نزدیک‌شدن با افغانستان و دولت افغانستان است. اما آن‌ها با مجموعه‌ی سختی از تصمیمات و تصمیم‌گیری‌ها در امور افغانستان روبه‌رو استند، از جمله این که چه گونه روابط قوی کشور شان را با اقلیت هزاره‌ها و مردم هزاره در افغانستان در برابر رقص و رقاصی‌های دیپلماتیک ایران با طالبان و دولت افغانستان، متعادل خواهند کرد.

هرچند که لشکر فاطمیون از نظر تعداد و ظرفیت در مقایسه با طالبان کم و کم‌رنگ‌تر است؛ اما آن‌ها، می‌توانند که اهرم نفوذ برای ایران باشند. اگر طالبان و دولت افغانستان در نهایت به یک توافق و مسؤولیت‌پذیری سیاسی دست نیابند، یا اگر جنگ‌های داخلی گسترده‌ و خونین در افغانستان رخ دهد، طالبان هم‌چنان جامعه و مردم هزاره‌های شیعه این کشور را هدف قرار خواهند داد.

اگر درگیری‌های افغانستان با شیعیان هزاره‌ی افغانستان که عمدتاً در مقابل طالبان سنی پشتون قرار گرفته اند، نقش فرقه‌‌گرایی را در پی‌ داشته باشد، در این موضوع، مخاطرات قابل توجهی برای ایران وجود خواهد داشت. اگر تاریخ جنگ‌ها و درگیری‌های افغانستان، هدایت‌گر و راهنما باشند، چنین سناریو‌ها، می‌تواند رقبای منطقه‌ای ایران مانند امارات متحده عربی و عربستان سعودی را که احتمالاً از طالبان در گذشته نیز حمایت کردند، توجه آن‌ها را جلب خواهد کرد. علاوه بر این، ایالات متحده‌ی امریکا، پیش‌تر با حمله‌های انتقام‌جویانه و تلافی‌جویانه‌ی اخیر علیه نیروهای نیابتی مورد حمایت ایران در سوریه و عراق، نشان داده است که امریکا آمادگی دارد از هر وسیله و امکاناتی که برای بررسی تهدیدهای علیه منافع امریکا در منطقه باشند، استفاده کند. در ادامه، مقامات ایران احتمالاً احساس خواهند کرد که باید هم با لشکر فاطمیون و هم با جنگ‌جویان طالبان، بادقت و محتاطانه گام بردارند.

ظهور و پیدایش لشکر فاطمیون

همان ‌گونه که در گزارش اخیر توضیح دادیم، پیوندها و ارتباطات سپاه پاسداران ایران با هزاره‌های افغانستان و پاکستان، ریشه در جنگ ایران و عراق دارد. پس از حمله‌ی عراق توسط صدام‌حسین به ایران در سپتمبر سال ۱۹۸۰ میلادی، دولت انقلابی ایران این جنگ را فرصتی برای شیعیان برای شرح و اثبات ایمان خود دانست. بسیاری از شیعیان افغانستان با رفتن به ایران، به این فراخوان پاسخ مثبت دادند و در آن جا تحت آموزش سپاه پاسداران انقلابی اسلامی ایران قرار گرفتند.

در طول دهه‌ی‌ ۱۹۸۰ میلادی، تلاش ایران برای استقرار نیروهای شبه‌نظامیان افغانستان در چندین مرحله، تغییر نام و سازمان‌دهی مجدد را پشت سر گذاشت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، علاوه بر آموزش رزمندگان شیعه در ایران، چندین افسر خود را به عنوان مشاوران فرهنگی و نظامی در افغانستان اعزام کرد؛ جایی که آن‌ها در بخش‌ها و سلول‌های جنبش مقاومت که با اشغال آن کشور توسط اتحاد جمهوری‌های شوروی مبارزه می‌کردند، حضور گرم و چربی داشتند.

پس از خروج اتحاد جمهوری‌های شوروی از افغانستان، درگیری‌های افغانستان در حالی ادامه داشت که جناح‌های مختلف به خاطر تصاحب و به‌دست‌آوردن قدرت می‌جنگیدند و جان می‌دادند. در طول دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی، ایران از گروه‌های شیعه‌ی افغانستان سادات و اتحاد شمال در مبارزه با طالبان حمایت می‌کرد. در آن زمان، جنرال قاسم سلیمانی، یکی از کدرهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که در این تقلا و مبارزات مشارکت داشت. جنرال سلیمانی در سال ۱۹۹۸ میلادی فرمانده نیروی سپاه قدس شد و تا زمان کشته‌شدن ‌اش در حمله‌ی پهپادی امریکا در سال گذشته، فرمانده کل نیروی سپاه قدس بود.

از طریق این پیوندهای عمیق و دیرینه با جامعه‌ی شیعه‌ی هزاره‌ و سادات افغانستان، ایران در سال ۲۰۱۲ میلادی لشکر لوا فاطمیون را به عنوان بخشی از تلاش‌های گسترده‌ی خود برای حمایت از رژیم بشاراسد، رییس‌جمهور سوریه، در مبارزه با نیروهای شورشی مسلح ایجاد کرد. تحت نظارت و فرماندهی جنرال قاسم سلیمانی، سپاه پاسداران، رزمندگان خارجی هزاره‌ و سادات افغانستان امروزی را برای چنین منظور و اهداف به سوریه اعزام و استخدام کرد. هم‌چنین به نام کندک خواهر، لشکر فاطمیون پاکستانی را به نام لواء زینبیون تأسیس کرد. هزاران رزمنده‌ی خارجی افغانستان مانند سادات، سیدها و هزاره‌های پاکستانی، در این واحدها و کندک‌ها برای نجات رژیم بشاراسد جنگیدند و جان باختند.

لشکر فاطمیون علاوه بر تأثیر آن‌ها در میدان‌های نبرد در مقابل گروه تروریستی داعش، یک دارایی تبلیغاتی مهم برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده است که برای متقاعدکردن رأی‌دهندگان و موکلان ‌اش در جامعه‌ی شیعه سادات و هزاره در سراسر منطقه، برای حمایت از دولت ایران و سیاست‌های آن تلاش کند. اعلام جسارت، جرأت، رشادت و موفقیت‌های رزمندگان خارجی افغانستان و لشکر فاطمیون در سوریه، نقشی اساسی در این کارزارها داشته است. تبلیغات لشکر فاطمیون با حمایت مالی ایران از روایت‌های استراتژیکی مربوط به اختلافات در تفسیرها و تعبیرهای سنی و شیعه از قوانین اسلامی و حکم‌رانی عادلانه استفاده می‌کند و باعث ایجاد نگرانی در بین هزاره‌ها در مورد قدرت طالبان و نیروهای دولت اسلامی –داعش- عمدتاً سنی در افغانستان و سوریه می‌شود.

جنرال قاسم سلیمانی، معمار و ستاره‌ی اصلی استراتژی تبلیغاتی ایران بود. او عادت داشت که سِلفی‌های خط مقدم را با لشکر فاطمیون ثبت کند و قهرمانی‌های آن‌ها را به دنیا و جهانیان بازگو کند و به نمایش بگذارد. رزمندگان و لشکر فاطمیون در یوتیوب و توییتر به دنبال تعداد قابل توجهی از رسانه‌های اجتماعی بود؛ تا زمانی که هر دو سیستم عامل، حساب‌های رسانه‌ای خود را حذف کردند. با این وجود،  فاطمیون در نتیجه‌ی سرمایه‌گذاری ایران، در سایر رسانه‌های اجتماعی هم‌چنان فعال است. با این‌ حال، آن‌ها هزاران دنبال‌کننده در شبکه‌های اجتماعی رمزگذاری‌شده مانند تلگرام و سروش تحت کنترل دولت ایران، دارند که از آن‌ها برای به‌نمایش‌گذاشتن بهره‌برداری‌های خود در میدان‌های جنگ در سوریه علیه گروه تروریستی داعش استفاده می‌کنند. رزمندگان آن ویدیوهایی از جنگ خونین علیه داعش را در رسانه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتند که ثابت شد، این روند، ابزار مؤثری برای سربازگیری است. در میان کسانی که به این هدف پیوستند، تعداد قابل توجهی از سربازان سابق آموزش‌دیده توسط آموزگاران امریکایی در ارتش ملی افغانستان و نیروهای نخبه‌ی عملیات‌های ویژه افغانستان بودند.

تبلیغات سپاه پاسداران در باره‌ی لشکر فاطمیون، می‌تواند پیامدهای طولانی‌مدتی را داشته باشد. سپاه پاسداران، روایت‌های فرقه‌گرایی را تحت فشار قرار داده است که ممکن است در آینده کنترل آن‌ها شدیداً سخت و دشوار باشد، به ویژه در رابطه با افغانستان. در تقویت و حمایت از سربازان و رزمندگان لشکر فاطمیون، سپاه پاسداران قدرت را به دست شبکه‌ای داده است؛ در حالی که این شبکه به شدت مرهون و مدیون ایران است و اما کاملاً تحت کنترل ایران نیست. برای دولت ایران، مدیریت بحران در افغانستان، کار چندان سختی نیست، جایی که لشکر فاطمیون یک نیروی سیاسی مهم و قدرت‌مند است. اگر طالبان به یورش‌ها و عملیات‌های تجاوزکارانه و خونین خود برای هدف و آماج قراردادن مردم و جوامع هزاره ادامه دهند، این یورش‌ها و عملیات‌ها با گذشت زمان با پاسخ‌های دندان‌شکن و خطرناکی مواجه خواهند شد که دیگر قابل جبران نخواهد بود. در این صورت، ممکن است مقامات ایرانی وسوسه شوند تا از رزمندگان فاطمیون برای کمک به ایران برای حفظ نفوذ خود بر جامعه‌ی هزاره و مبارزه با طالبان، حمایت قاطع و قابل توجهی کنند.

آینده‌ی لشکر فاطمیون، راه‌بردها و رویکردهای ایران در افغانستان

حتا با پایان‌یافتن دخالت شبه‌نظامیان شیعه‌ی افغانستان و پاکستان در سوریه در برابر گروه داعش، قدرت آن‌ها و روایت‌هایی که ایران از طریق آن‌ها برای بسیج‌سازی آن‌ها برنامه‌ریزی کرده است، در سال‌های آینده در آسیای جنوبی و خاور میانه به تشکیلات و دیپلماسی آن‌ها ادامه خواهد داد. این امر به ویژه در افغانستان صادق و مصدق است؛ جایی که استراتژی حفاظتی و راه‌بردی ایران و سال‌ها آرامش برای ایجاد نفوذ در کنار طالبان و هم‌راه با طالبان در پیش‌رفت‌های نظامی شورشیان در چندین سال گذشته، نقش به سزایی داشته است.

باید دید و منتظر بود، آیا مقامات ایرانی، می‌توانند روابط خویش را با رزمندگان لشکر فاطمیون و جنگ‌جویان طالبان پس از خروج دشمن مشترک ‌‌‌شان -یعنی ایالات متحده‌ی امریکا- از افغانستان، حفظ کنند یا خیر. پرسش‌های  زیادی وجود دارد در مورد این که آیا ابراهیم رییسی، رییس‌جمهور جدید ایران، چه موقع می‌تواند از نفوذ ایران بر ده‌ها هزار نیروی افغانستانی در افغانستان و سراسر آسیای جنوبی که به درخواست تهران برای پیوستن به جنگ سوریه علیه داعش نزدیک به یک دهه پیش پاسخ داده اند، استفاده کند؛ ابراهیم رییسی، رییس‌جمهور منتخب ایران که وعده داده است احیای اقتصادی ایران را محور اصلی تصدی خود قرار دهد. هدایت و راه‌برد نتایج سیاسی در افغانستان که یکی از بزرگ‌ترین شریکان تجارتی ایران است و بنا بر این، این موضوع بخش مهم و قاطعی از محاسبات سیاسی آقای ابراهیم رییسی است.

نگرانی‌های فزاینده‌ای وجود دارد مبنی بر این که پیروزی‌ها و پیش‌روی‌های طالبان در کشور در این روزها، می‌تواند به احیای مجدد آماج‌گیری و هدف‌گیری‌های خشن و خونین بر هزاره‌های شیعه‌ی افغانستان تبدیل شود. هم‌چنان، می‌تواند ناخواسته بی‌ثباتی منطقه‌ای را به دنبال داشته باشد. با این ‌حال، می‌توان اثرهای آشکاری را بر اقتصاد بیمارگونه‌ی ایران نیز داشته باشد. اخیراً مسؤولان و مقام‌های ایران و رسانه‌های نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، استدلال و بیان داشته است که طالبان از قبل تغییر کرده است. بنا بر این، کذب و واقعیت این اظهارات را باید کنار گذشت که آیا طالبان تغییر کرده اند یا نه! اما رویکرد ایران در برخورد با طالبان و عمدتاً طالبان پشتون و پشتونیزم، احتمالاً در آینده‌ی نزدیک تحت نظارت رییس‌جمهور رییسی ادامه خواهد یافت. بازی در هر سه طرف‌های از جناح‌های اصلی -پشتون‌های طرف‌دار و حامی طالبان، شیعیان قوم هزاره و نخبگان افغانستان وابسته به دولت کابل- احتمالاً رویکرد و راه‌برد تهران در افغانستان شدیداً قابل توجه است؛ اما مهم نیست که واشنگتن در آینده در این خصوص چه اقدامی خواهد کرد.

سیگنال‌های متفاوتی که از تهران در باره‌ی مشارکت در امور افغانستان بیرون می‌آید که هم می‌تواند نشانه‌ی عمل‌گرایی ایران باشد و هم می‌تواند، انعکاس‌دهنده‌ی شکاف عمیق‌تری بین اصول‌گرایان با رهبر معظم و منتقدان اصلاح‌طلبان ایرانی رژیم علی خامنه‌ای باشد. اختلافات میان دستگاه‌ها، اردوگاه‌ها و خیمه‌گاه مختلف در مورد مشارکت و سرگرمی ایران در افغانستان، آشکارا در مطبوعات ایران فوران کرده است. برای مثال، سیدعلی خرم، دیپلمات سابق ایرانی در بیانیه‌ی اخیر خود که در روزنامه‌ی آرمان ملی ایران منتشر شد، از تعاملات علی خامنه‌ای با طالبان انتقاد کرد و گفت که این امر فقط طالبان را تشویق می‌کند تا به حمله‌های تجاوزکارانه و سلطه‌جویانه‌ی خود علیه هزاره‌های شیعه در افغانستان ادامه دهند. آقای خرم شکایت‌های دیگری از اصلاح‌طلبان ایرانی را تکرار کرد و به خوانندگان یادآوری کرد که حمله‌های طالبان به دیپلمات‌های ایرانی در دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی در شهر مزارشریف، دو کشور افغانستان و ایران را به لبه‌ای از جنگ میان دو کشور رسانده بود.

با توجه به این که ایران از دیرباز خود را به عنوان قهرمان و حامی جمعیت و جامعه‌ی هزاره‌های شیعه در افغانستان معرفی کرده است، اختلاف‌های داخلی ناشی از پرورش طالبان از سوی ایران، نشان می‌دهد که ناسازگاری‌های دیپلماتیک تهران با این گروه، ممکن است پس از پایان خروج امریکا در تابستان امسال، تنها به ازدواج مؤقت برای تسهیلاتی منجر شود که آن هم به راحتی از هم می‌پاشد. در حال حاضر، نحوه‌ی پاسوربازی‌های مقام‌های ایران در افغانستان، بازی‌ای است که باید منتظر بود و نتایج آن را دید.

یادداشت:

خانم کندیس راندو، برنامه‌ی تلویزیونی به نام خط مقدم آینده را در ایالت نیو امریکا مدیریت می‌کند. او استاد بخش مرکز عواقب جنگ در دانش‌گاه ایالتی آریزونا نیز است. خانم کندیس ۱۳ سال می‌شود که مسائل جنگ افغانستان را پوشش می‌دهد و در روزنامه‌ی واشنگتن‌پست، گروه بحران بین‌المللی و در بخش اداره‌ی «سیگار» یا بازرس ویژه‌ی ایالات متحده‌ی امریکا  در امور بازسازی افغانستان، کار می‌کند.

امیر توماج، یک هم‌کار غیرمقیم در ایالت نیو امریکا و بنیان‌گذار شبکه‌ای به نام «مانیتور محور مقاومت» است.

عارف عمار، پژوهش‌گر مستقل مستقر در واشنگتن و در اصل از کابل افغانستان است. او در گروه بحران بین‌المللی و پایگاه اطلاعات داده‌های محل وقوع درگیری‌های مسلحانه، تجزیه و تحلیل‌هایی را در باره‌ی مناقشه‌ی افغانستان تهیه و ارائه می‌کند.