آموزش آنلاین؛ امکانات ناچیز، خلای آموزشی را چطور می‌توان پر کرد؟

احمدعلی حسنی
آموزش آنلاین؛ امکانات ناچیز، خلای آموزشی را چطور می‌توان پر کرد؟

کرونا، بلای پیش‌بینی ناشده‌ای بود که بیش‌تر کشورهای جهان را مجبور کرد تا به تعطیلی‌های ناخواسته تمکین کنند. افغانستان نیز از این بلا در امان نماند و اینک نزدیک به دوماه است که اکثر مراکز دولتی، مراکز آموزشی، فروش‌گاه‌ها و بازار خرید و فروش را مختل کرده ‌است. از سویی این ویروس در حال گسترش است و هر روز از میزان افراد آلوده به این ویروس در کشور گزارش می‌شود. چنان‌چه خطرهای ناشی از این ویروس افراد گوناگون را در جامعه تهدید می‌کند، تعطیلی ناشی از این تهدید، ضررهای گوناگون به اقتصاد، آموزش و… نیز وارد کرده ‌است. هرچند راه‌های بدیلی از سوی جریان‌های مسؤول برای جبران از این تهدید در نظر گرفته شده‌ است؛ اما به جز ایجاد فرهنگِ مبارزه با هم‌چون پیش‌آمدها، بر علاوه‌ی جبران، به خطرات ناشی از آن به خصوص در حوزه‌ی آموزش و پرورش نیز باید توجه داشت.

وزارت معارف و وزارت تحصیلات عالی افغانستان، به عنوان بانی‌های اصلی آموزش و پرورش در کشور، برنامه‌ی آموزش آنلاین را سرلوحه‌ی برنامه‌ی جبران خلای آموزشی در نظر گرفتند؛ امکانی که فقط با خدمات قابل ملاحظه‌ی انترنتی می‌شود قابل تطبیق بود؛ اما نه به صورت کامل و جامع. باید گفت که آموزش آنلاین را صرف می‌توان از آدرس وزارت تحصیلات عالی به حدی قابل تعمیم دانست؛ اما برای وزارت معارف، درس‌های آنلاین با چه کیفیتی باید ارائه شود که برای تمامی دانش‌آموزان با وضع فرهنگی‌ای که در جامعه حاکم است، در سطح‌های گوناگون، جواب‌گو باشد؟ دانش‌آموزی که با یک‌بار تشریح می‌تواند درس را به خوبی درک کند و یاد بگیرد، با آن ‌که برای درک درس ارائه‌شده نیاز به تمرین و بحث دارد و یا دانش‌آموزی‌ که حتا نیازمند کمک بیرونی برای یادگرفتن درس‌هایش است، کاملا فرق می‌کند.

اخیرا وزیر معارف گفت که زنگ معارف را به صورت آنلاین خواهد نواخت. هم‌چنان، تلویزیون معارف به عنوان مجرای قابل اعتبار آموزشی که به حمایت مستقیم وزارت معارف فعالیت می‌کند، تقسیم‌اوقات درسی در پایه‌های مختلف را نیز به نشر رسانده ‌است. پیش از این از طریق شماری از شبکه‌های تلویزیونی، درس‌های گوناگونی برای سطح مکتب و دانش‌گاه نیز ارائه می‌شد که در موقعیت‌های مناسب مفید تمام می‌شود؛ اما آن ‌که نه انترنت دارد و نه تلویزیون دارد و نه برق چه خواهد کرد؟

هم‌چنان قابل یادآوری‌ است که شماری از مکتب‌های خصوصی در کابل، برنامه‌ی آموزش آنلاین را پیش از این نیز تطبیق می‌کردند. آنان یا از طریق شبکه‌های اجتماعی مفردات درسی را در اختیار خانواده‌های دانش‌آموازن قرار داده ‌اند یا درس‌ها را به صورت ثبت‌شده به خانواده‌ها تسلیم می‌کنند. بدیهی ا‌ست که در بدل ارائه‌ی درس‌ها، فیس مکمل از دانش‌آموزان نیز دریافت کرده ‌اند.

مشکلی که از ناحیه‌ی طرح بدیل وزارت معارف و شماری از مکتب‌های خصوصی با ارائه‌ی درس‌های آنلاین از طریق تلویزیون یا انترنت بروز می‌کند، این است که به جای جبران خلای آموزشی، خلای آموزش را در رده‌های گوناگون فراخ‌تر می‌کند. هم‌چنان این مورد را در دو لایه نیز می‌توان بررسی کرد: آنانی‌ که از امکانات کافی برای دریافت مواد درسی مانند، انترنت، تلویزیون و وسائلی که بتوان تکرار درس‌ها را در آن مشاهده و تمرین کرد، برخوردار اند و آنانی ‌که در قدم اول دست‌رسی به انترنت ندارند، در قدم دوم در خانه‌های ‌شان تلویزیون ندارند و در قدم سوم، اگر تلویزیون دارند، برق لازم برای تماشای برنامه‌های درسی در اختیار ندارند، به صورت جدی قابل تأمل است.

لایه‌ی نخست: برنامه‌ی درسی‌ای که از طریق انترنت در اختیار دانش‌آموزان قرار می‌گیرد و یا به صورت ثبت شده خانواده‌های دانش‌آموزان آن را دریافت می‌کنند، ممکن است، بازدهی اندکی داشته باشد. اگر خانواده‌ای حساسیت بیش‌تری برای یادگیری دانش‌آموزش داشته ‌باشد یا دانش‌آموزی از استعداد کافی برای جذب درس برخوردار باشد، می‌توان اندکی امیدوار بود؛ اما آن ‌که دانش‌آموز کندذهن باشد یا خانواده حساسیت لازم را برای آموزش و یادگیری فرزندان نداشته باشد و از آن بدتر خانواده‌هایی ‌که نه سواد کافی برای هم‌کاری با فرزند دانش‌آموزش دارند و نه حساسیت لازم را، چه می‌شود؟ سوالاتی ‌که از ناحیه‌ی درس‌ها پیدا می‌شود، چه‌ کسی و چگونه جواب می‌دهد؟ آیا دانش‌آموزانی ‌که در خانواده کسی را ندارند تا در مقابل مشکلات درسی آنان را کمک کند، بیش‌تر از همیشه از درس و آموزش دل‌سرد و ناامید نمی‌شوند؟ البته دانش‌آموزان لایق و دانش‌آموزانی با پشت‌کار لازم را، نمی‌توان در این ردیف قرار داد؛ اما آن ‌که در صنف درسی درس را به آسانی یاد نمی‌گیرد، از طریق تلویزیون یا انترنت به مراتب گیج‌تر از گذشته خواهد شد. در این صورت ممکن است اکثر این دانش‌آموزان، بنا به حساسیت خانواده فیلم‌های موجود را ببینند؛ اما آن‌چنان که باید، یاد نمی‌گیرند و دل‌سرد و ناامید می‌شوند و یا آن ‌که نه حساسیتی از سوی خانواده وجود دارد و نه پشت‌کار لازم در دانش‌آموز، این دانش‌آموز لقای درس را به بازی‌گوشی و مصروفیت بیش از حد با بازی‌های کمپیوتر و تلفن‌های هوش‌مند خواهد بخشید. مهم‌تر از همه آیا درس‌هایی‌که از سوی وزارت معارف و شماری از مکتب‌های خصوصی به صورت آنلاین تطبیق می‌شود، مطابق نصاب برای زمان از دست‌رفته محاسبه خواهد شد یا با شروع دوباره‌ی مکتب‌ها درس‌ها از سر گرفته خواهد شد؟ اگر درس‌های آنلاین جای‌گزین درس‌های نصاب عادی وزارت معارف باشد، تکلیف آنانی‌ که نتوانسته‌ اند به صورت باید و شاید درس‌ها را فرا بگیرند، چه می‌شود؟ یا بر عکس، اگر درس‌ها دوباره در صنف‌های درسی مکاتب از سر شروع شود، تکلیف آنانی ‌که انرژی مصرف کرده ‌اند، فیس مکتب را پرداخته ‌اند و قرطاسیه و زمان هزینه کرده ‌اند چه می‌شود؟ وزارت معارف همراه با مکتب‌های خصوصی این خلا را چه‌گونه پر خواهند کرد؟

لایه‌ی دوم: چنان‌چه وزارت معارف برنامه‌ی درس‌های آنلاین را برای مکتب‌های دولتی در نظر گرفته‌ است و بدون شک، مخاطب آن تمامی ولایت‌های افغانستان است، آیا فکر کرده‌ است که به جز شهرها، مردم ولایت‌های دوردست، به انترنت، تلویزیون و برق لازم دست‌رسی ندارند؟ به حتم گفته می‌توانیم که در اکثر ولایت‌های کشور اگر انترنتی از سوی شبکه‌های مخابراتی ارائه می‌شود، فقط در حد انترنت نسل دوم (۲G) کار می‌کند. با این انترنت هرگز نمی‌شود فیلم آموزشی که از طریق وزارت معارف در انترنت گذاشته‌ شده ‌است را به دست آورد. اگر در بعضی از خانواده‌ها تلویزیونی وجود داشته باشد و برق کافی برای تماشای برنامه‌ی آموزشی تلویزیون مهیا باشد، آیا تلویزیون معارف در آن مناطق قابل دریافت است؟ بدون شک جواب برای تمامی مناطق دوردست منفی است. حداقل مردم ولایت‌های دوردست افغانستان با اقتصاد بخور نمیری که دارند، صرف می‌توانند یک پایه سولر آفتابی تهیه کنند و یا هم تلویزیونی با کمک دیش‌آنتن تدارک ببینند؛ اما تلویزیون معارف باید در سراسر افغانستان نشرات داشته باشد و از نشرات آن وزارت معارف چه از طریق آنتن‌های عادی و یا دیش‌آنتن مطمئن باشد. با یک نگاه خوش‌بینانه، ممکن است در یک قریه‌ای که صد خانه در آن وجود دارد، ده خانواده‌ی آن صاحب تلویزیون باشند؛ اما آیا این خواده‌ها به ضرورت آموزش از طریق تلویزیون واقف ‌اند؟ در صورتی‌ که وزارت معارف تبلیغات لازم در تمامی ولایت‌های کشور از طریق ریاست‌های معارف آن ولایت‌ها کرده ‌باشد، با آن‌هم محدودیت‌های گوناگونی در بهره‌گیری درس‌ها از طریق تلویزیون در ولایت‌های دوردست و مردم فقیر وجود دارد.

در هر صورت جبران این خلا، سخت و تا حدی غیر ممکن است و چند قدم بی‌سوادی و عدم جدیت در امر آموزش را در کشور جلوتر می‌برد. وزارت معارف به جای مصرف بودجه بالای این طرح باید آموزش‌های جبنی را به صورت عموم تبلیغ می‌کرد و دانش‌آموزان را در پایه‌های مختلف به مطالعه و مصروفیت‌های مفید دیگر تشویق می‌کرد. هم‌چنان به جای مصرف بودجه و هدر دادن زمان، بهتر بود، برنامه‌ی فشرده برای زمان بعد از کرونا برای جبران زمان از دست‌رفته می‌سنجید تا هم فضای داخل صنف را برای عده‌ای خسته‌کن و فضای بیرون از صنف را برای عده‌ای دیگر خسته‌کن به بار نمی‌آورد. ارائه‌ی درس از طریق تلویزیون و انترنت، در قدم اول نیازمند امکانات مورد نیاز است و در قدم بعدی فرهنگ‌سازی کامل لازم است تا همه از آن به صورت آن‌چنانی بتوانند استفاده کنند.