مرگ به اثر کرونا؛ ۲۰۰ قبر در ۱۰ روز

عبدالرازق اختیاربیگ
مرگ به اثر کرونا؛ ۲۰۰ قبر در ۱۰ روز

«تنها د مدت یک ساعتی که ما مصروف دفن جنازه بودیم، ۱۸ آمبولانس آمد، گفتند که کل‌شان به خاطر کرونا مردند. از قبرکنی که اون‌جه بود، پرسیدم، گفت که هر روز ۲۰ تا ۲۵ جنازه این ‌جا میارن و دفن می‌کنن.» این، بریده‌ا‌ی از حرف‌های علی‌محمد -نام مستعار- باشنده‌ی غرب کابل است که روز چهارشنبه‌ی هفته‌ی گذشته، یکی از نزدیکانش را در نتیجه‌ی بیماری کرونا از دست داده است. او، می‌گوید که از ناچاری برای خاک‌سپاری یکی از نزدیکانش، به یکی از تپه‌‌های شهرک امید سبز رفته است. «نه مردم ماسک می‌پوشن، نه فاصله‌ی اجتماعی ر رعایت می‌کنن. اگر د جنازه نیایی، خو نمی‌شه، کلگی مرده و زنده دارن.»
با علی‌محمد به گونه‌ی تصادفی در پل‌سرخ ملاقات می‌کنم و برای دانستن درستی حرف‌هایش، با هم‌کارم راهی شهرک امید سبز می‌شویم. موتری که قرار است ما را به این شهرک برساند، می‌گوید که به کدام یک از تپه‌ها می‌روید؛ زیرا تپه‌ی خاصی برای خاک‌کردن جان‌باختگان کرونا اختصاص داده شده است. از او می‌خواهم که ما را به همان تپه برساند.
ساعت حوالی ساعت ۱۰:۲۰ دقیقه‌ی پیش از چاشت را نشان می‌دهد و ما از موتر پیاده می‌شویم تا به تپه‌ا‌ی برویم که در جریان ۱۰-۱۵ روز گذشته، بیش از ۲۰۰ نفر را در خود دفن کرده است. سرانجام به این تپه می‌رسیم، کمی پیش‌تر از ما، جسد مردی را آورده اند تا به خاک بسپارند. من و هم‌کارم، به جمعیتی نزدیک می‌شویم که ساعتی پیش عزیزشان را از دست داده است. منتظر می‌‍مانیم تا خاک‌سپاری به پایان برسد. در کنار قبری که تازه حفرشده، ده‌ها قبر دیگر نیز دیده می‌شود که به تازگی افرادی در آن به خاک سپرده شده اند.
در حالی که به سخنان ملای مسجد، گوش می‌دهم، چند مرد خسته توجهم را جلب می‌کنند؛ مردانی که در مدت کم‌تر از یک ماه گذشته، کارشان رونق بی‌سابقه‌ای گرفته و روزانه از طریق کندن قبر، پول‌ زیادی به جیب می‌زنند. حدود ۱۵ دقیقه بعد، مراسم خاک‌سپاری به پایان می‌رسد، من و هم‌کارم به آن‌ها نزدیک می‌شویم.
از سید امان‌الله گوهری، ملای یکی از مساجد شهر کابل که کاکایش را تازه به خاک سپرده، می‌گوید که کاکایش را در نتیجه‌ی بیماری کرونا از دست نداده و او بیماری دیگری داشته است. جالب اما این است که همه‌ی افرادی که آن‌ جا به خاک سپرده شده اند، در نتیجه‌ی ابتلا به کرونا جان باخته بودند.
کسانی که برای خاک‌سپاری این شخص آمده اند، به جز ملاامام مسجد و یکی دو نفر دیگر، سایر افراد ماسک نپوشیده اند، انگار کرونایی وجود ندارد. هم‌کارم با اشاره به این که مردم هیچ توجهی به کرونا و رعایت فاصله‌های اجتماعی ندارند، به ملا می‌گوید: توصیه‌ی شما چیست؟ آقای گوهری، می‌گوید: «هجوم مردم در مراسم‌های دفن و تشیع جنازه، ای مریضی را شدت بخشیده است. باور کنید دی‌شب هم یک جنازه را آوردیم و دفن کردیم. در طول ده روز گذشته، هر روز ۲ تا ۳ جنازه را دفن کردیم.»

کاظم، قبرکن در یکی از تپه‌های شهرک امید سبز.

از این که همه‌ی جمعیت در حال پراکنده‌شدن است، با او خداحافظی می‌کنم و می‌رویم سمت قبرکنی که چند متر پیش‌تر در حال کندن قبری است. خودش را کاظم معرفی می‌کند و حدود ۲-۳ هفته‌‌ای شده که در این تپه، قبرکنی می‌کند. او، در جریان دو هفته‌ی اخیر پیوسته در حال قبرکندن است؛ زیرا در فاصله‌ی هر ساعت، چندین نفر را برای سپردن به خاک می‌آورند.
کاظم، می‌گوید: «د روزای اول، ۲۵-۳۰ نفر ر می‌آوردن. در روزهای اخیر ۱۵-۲۰ نفر میایه.» در جریان صحبت‌هایم، از او می‌پرسم که آیا افرادی که برای خاک‌سپاری نزدیکان‌شان می‌آیند، فاصله‌ی اجتماعی و دستورات صحی را مراعات می‌کنند، می‌گوید که کم‌تر کسانی را دیده که ماسک زده باشند. به گفته‌ی او، فاصله‌‌گذاری اجتماعی به هیچ وجه مراعات نمی‌شود. «ملاامامی که همرای جنازه میایه هم هیچ گپی در مورد کرونا نمی‌گه.»
کاظم تنها قبرکنی نیست که در این تپه قبر می‌کند، او چند نفر دیگر را نیز برای هم‌کاری خواسته است و در بدل کندن هر قبر به آن‌ها دست‌مزد می‌دهد. همه‌ی آن‌ها تقریبا حرف‌شان مشابه است. «روزانه ۲۰- ۲۵ نفر را برای دفن میارن.»
با نگاهی که از بالای تپه به پایین می‌اندازم، می‌بینم که بیش از ۱۰۰ قبر در این تپه به تازگی کنده شده است؛ تازه می‌خواستم که به هم‌کارم در مورد شمار قبرها بگویم که نوجوانی با برس و قوطی رنگ از آن ‌طرف صدا می‌زند. «۳۵ قبر اینی طرف، ۲۵ دانه دیگه همو پیش‌تر است، د او پایین‌تر خو خیلی زیاد است. شاید در کل ۲۰۰ قبر شود». او متین است و چهار سال می‌شود که در این تپه، نام افراد جان‌باخته را روی سنگ‌ قبرها می‌نویسد.

متین، جوانی که روی سنگ‌قبرها اسم جان‌باختگان را می‌نویسد.

با توجه به حرف‌های او، ۲۰۰ قبر تنها در ده روز گذشته کنده شده است؛ همه‌ به خاطر بیماری کرونا جان باختند. متین، می‌گوید: شمار اجسادی که در یک ماه گذشته به این جا آورده می‌شود، به شدت افزایش یافته است. روزی هم شده که او روی بیش از ۳۰ قبر نام نوشته است.
این تپه، یکی از ده‌ها تپه‌ای است که روزانه در شهر کابل گواه دفن ده‌ها جسد است. افرادی که در نزدیکی قبرها مصروف فعالیت‌های مختلفی استند، می‌گویند که همه به خاطر کرونا جان باخته اند؛ اما بسیاری اوقات، خانواده‌ها به دلیل رسم‌ورواج، جان‌باختن، نزدیکان‌شان در نتیجه‌ی کرونا را رد می‌کنند.
با توجه به آماری که روزانه از سوی وزارت صحت عامه نشر می‌شود، می‌توان دید که در جریان یک ماه گذشته، رقم مبتلایان و فوتی‌های ناشی از کرونا در افغانستان افزایش یافته است. بیش‌ترین رقم مبتلایان در شهر کابل ثبت می‌شود. تنها در یک شبانه‌روز گذشته، یک هزار و ۵۳۲ نفر در کشور به ویروس کرونا مبتلا شده که از این میان، ۱۹۳ نفر در شهر کابل ثبت شده است.
وزارت صحت عامه، گفته است که در این مدت، ۷۱ بیمار کرونایی جان باخته و ۳۸۴ نفر دیگر نیز بهبود یافته است. از ابتدای شیوع ویروس کرونا تا اکنون، ۱۱۳ هزار و ۱۲۴ نفر دیگر در افغانستان به ویروس کرونا مبتلا شدند که از این میان، ۴ هزار و ۵۹۴ نفر جان باخته است.
آمار مبتلایان به کرونا در حالی در افغانستان افزایش یافته است که شهروندان کشور در ماه‌های اخیر، همواره از کم‌بود تجهیزات طبی و اکسیجن شکایت دارند. در شهر کابل، تنها ۵ فابریکه‌ی تولید اکسیجن فعالیت دارد که بسیاری از آن‌ها به دلیل نبود برق، نمی‌توانند اکسیجن مورد نیاز بیماران کرونا را تولید کنند.
شماری از افرادی که نزدیکان‌شان به ویروس کرونا مبتلا شدند و نیاز شدیدی به اکسیجن دارند، می‌گویند که برای خرید هر بالن اکسیجن، باید ۲۳ تا ۲۵ هزار افغانی بپردازند؛ در حالی که پیش از این، بیش‌تر از ۴ هزار افغانی قیمت نداشت.
در شهر کابل، تنها سه شفاخانه‌ی ویژه برای بیماران کرونایی وجود دارد. شفاخانه‌ی افغان‌ژاپان، علی‌جناح و قصبه، سه شفاخانه‌‌ای است که در بخش کرونا فعالیت دارد. شماری از داکترانی که در این شفاخانه‌ها موظف استند، می‌گویند که هیچ امکاناتی برای درمان بیماران کرونایی وجود ندارد. سید روح‌الله، یکی از داکترانی است که مدتی در شفاخانه‌ی علی‌جناح مصروف تداوی بیماران کرونایی بوده است. او، به روزنامه‌ی صبح کابل، می‌گوید که تنها دو هفته توانست با وضعیت موجود در این شفاخانه دوام بیاورد و مجبور شد به دلیل نبود امکانات و فوت بیماران، این شفاخانه را ترک کند. «تنها دو داکتر بودیم. هر دقیقه مجبور بودیم بالا و پایین برویم. بیماران کرونا د دو طبقه بستری بودند. به خاطر نبود امکانات، مریضا فوت می‌کردن و خانواده‌ی‌شان باز سر ما حمله می‌کردن. مجبور شدیم که مه و هم‌کارم از شفاخانه فرار کنیم.»