همه تسهیل‌گر صلح، ایران تسلیح‌گر جنگ

عبدالله سلاحی
همه تسهیل‌گر صلح، ایران تسلیح‌گر جنگ

شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۲۷ میزان سال ۱۳۹۹ پس از ۱۳ سال به تحریم خریدوفروش سلاح که علیه ایران وضع شده بود، خاتمه داد. این بخش از تحریم‌ها بر پایه‌ی توافق سال ۲۰۱۵ ایران با شش کشور جهان زیر نام «برجام»، باید در همین تاریخ برداشته می‌شد که شد. هرچند امریکا می‌خواست، تحریم‌های تسلیحاتی در برابر ایران را تمدید کند، اما با تمام تلاش‌هایی که به ‌خرج داد، نتوانست دست به چنین کاری بزند.
ایران در حالی از برداشتن تحریم‌ها استقبال کرد و آن را «پیروزی بزرگ» خواند که امریکا به تهدیدهایش علیه کشورهای عضو سازمان‌ملل و خواستار فروش جنگ‌افزار به ایران-کم‌ازکم در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ- علناً ادامه داد و گفت؛ با چنین کشورهایی برخورد جدی خواهد داشت.
پیش از برداشتن تحریم‌ تسلیحاتی، ایران با مجوز شورای امنیت سازمان‌ملل می‌توانست، سلاح خریداری کند؛ ولی پس از برداشتن آن، آن‌طور که حسن روحانی، رییس‌جمهوری ایران ادعا کرد، این کشور می‌تواند، از هرکسی که دلش خواست سلاح بخرد و به هرکسی هم که خواست، سلاح بفروشد.
قصد من نیز بررسی همین ادعا است و می‌خواهم با اطلاعاتی که موجود است-هرچند کم ولی مستند- نشان دهم که ایران پس از برداشته شدن تحریم تسلیحاتی، چه چالش‌ها و چه فرصت‌هایی را برای خرید و از همه مهم‌تر، فروش سلاح به کشورهای مختلف دارد.
پیش از همه باید اذعان کنم که جمهوری اسلامی ایران، فقط با چالش‌های ساخته‌ی دست ترامپ (تحریم‌های یک‌جانبه امریکا)، روبه‌رو نیست و از لحاظ اقتصادی و هم‌‌چنان سیاسی نیز، باید چالش‌هایی را پشت سر بگذارد تا بتواند، از فرصت پیش‌آمده، استفاده کند.
جمهوری اسلامی ایران، هنوز هم به گونه‌ی غیرمستقیم در تنگنای تحریم تسلیحاتی قرار دارد و بسیاری از کشورهای غربی که ایران می‌توانست از آن‌ها، جنگ‌افزار خریداری کند، بنا بر مخالفت‌ها و چالش‌هایی که امریکا بانی آن است، نمی‌توانند، وارد معامله با این کشور شوند.
ایران تنها از روابط نزدیکی که با روسیه، چین و کوریای شمالی دارد، می‌تواند نیازهای نسبی‌اش را رفع کند. نسبی به این دلیل که کشورهای همکار ایران نیز، شرایط خاص خودشان را برای فروش سلاح دارند. مثلاً؛ زمانی که ایران خواستار خرید هواپیماهای جنگنده از سوی روسیه شد، این کشور بنا بر مخالفت‌های احتمالی اسراییل، عربستان سعودی و کشورهای دیگری که از شرکای روسیه در خلیج‌فارس به‌شمار می‌روند، چنین خرید و فروشی را ممکن ندانست. چین نیز، پیش‌شرط‌هایی دارد و گویا چندان با دشمنی ایران با عربستان و اسراییل، راضی نیست و در نهایت کوریای شمالی می‌ماند که شرایط قبل از برداشتن تحریم تسلیحاتی از ایران را دارد و نمی‌تواند سلاح بفروشد و یا خریداری کند.
هرچند، ایران بسیاری از نیازهایش را که خیلی برجسته نیست، می‌تواند از سوی روسیه و چین، برطرف کند؛ با آن‌هم نیازهایی باقی می‌ماند که باید راه دیگری را پیش بگیرد.
موارد ذکرشده را می‌توانید از رسانه‌های مختلف، بیشتر موردبررسی و مطالعه قرار بدهید. این گفته‌ها، عمومی و نسبتاً بدیهی است اما؛ تحلیل فعالیت ایران پس از برداشتن تحریم تسلیحاتی، فقط این نیست. اشاره‌های زیادی در نوشته‌های بسیاری از رسانه‌ها وجود دارد که معطوف به فروش سلاح از سوی ایران به شبه‌نظامیان و گروه‌های تروریستی است.
ترفند اصلی ایران برای استفاده از فرصت پیش‌آمده، دامن‌زدن به جنگ است. جمهوری اسلامی ایران، راهی ندارد مگر این‌که جنگ را در کشورهایی مانند افغانستان، سوریه و… که مداخله بیشتری نیز بر چنین جاهایی دارد، دامن بزند. سودی که خواهد برد، فروش سلاح به گروه‌های مختلف و ارتباط برقرار کردن به شکل چندجانبه آن است.
زمانی که امریکا، حکومت افغانستان را با خروج نیروهایش به خطر انداخت- تصمیم ترامپ که بیشتر به سود طالبان تمام شد- ایران، گروه طالبان را تروریست خواند (اشاره‌ای است به گفت‌وگوی جواد ظریف و طلوع نیوز)، اما پس‌ازآن، زمانی که جو بایدن وارد صحنه شد و رابطه خوب-هرچند کوتاه- را با حکومت افغانستان برقرار کرد، جمهوری اسلامی، طالبان را رسماً به تهران دعوت کرد.
این مثال واضحی است بر روابط دو یا چندجانبه ایران در کشورهای مختلف که بیشتر از همه، نوعی بازاریابی و حتا بازارسازی خریدوفروش سلاح را تداعی می‌کند. خروج امریکایی‌ها از افغانستان، نباید با چالش همکاری ایران و حکومت افغانستان مواجه می‌شد؛ زیرا این رابطه، سبب شد تا امریکایی‌ها، به نفع حکومت افغانستان و برخلاف طالبان- که ایرانی‌ها آنان را در مبارزه با امریکا مصمم یافته بودند- تغییر موضع بدهند.
خلاصه این‌که ایران، می‌خواهد میدانی برای فروش سلاح داشته باشد و این جز از راه دامن‌زدن به جنگ در کشورهای منطقه از جمله افغانستان ممکن نیست. همکاری ایران با حکومت افغانستان، پابرجا خواهد بود ولی این به معنی قطع رابطه با گروه‌های تروریستی و شبه‌نظامی نیست.
همه این گفته‌ها را می‌توان با مثالی که در افغانستان شاهد آن بوده‌ایم به اثبات برسانیم. هرچند، مثال‌های زیادی وجود دارد اما چون بسیاری از آن‌ها، هنوز روشن نیست و نمی‌توان به شکل مستند به آن‌ها پرداخت، سعی می‌کنم در ضمن یادآوری از آن‌ها و آوردن مثال واضح‌تری برای نشان دادن احتمال هر نوع فعالیت ضد امنیتی ایران در کشور، آن موارد را نیز جا نگذارم.
طالبان بارها، یادآور شده که دارای سلاح‌های خطرناکی‌ هستند که با استفاده از آن‌ها، می‌توانند علیه امریکا نیز بهتر از قبل بایستند. چندی پیش، انس حقانی که از اعضای ارشد شبکه حقانی به‌شمار می‌رود، خطاب به امریکایی‌ها گفت؛ ما طیاره‌های بی‌سرنشین و موشک داریم و اگر نیروهای‌تان را از افغانستان خارج نسازید، آن‌ها را برای حمله به سربازان‌تان مورد استفاده قرار خواهیم داد.
بحث پهپادهای طالبان هم که داغ است و معلوم نیست دقیقاً از چه بازاری آن‌ها را خریداری می‌کنند؛ زیرا نظر به فعالیت‌هایی که اخیراً این گروه با استفاده از چنین اسبابی داشته است، قضیه آن‌چنان‌که حکومت و نیروهای امنیتی بیان می‌کنند، ساده به‌نظر نمی‌رسد.
این‌ها، موارد پنهانی‌اند که باید روشن شوند. می‌ماند، بحث سلاح‌هایی که منبع ساخت آن مشخص شده و منابع خاص امنیتی نیز آن‌ را تأیید کرده‌اند؛ در سال ۲۰۰۷ گزارش‌هایی به نشر رسید که دولت ایران به طالبان جنگ‌افزار و تجهیزات نظامی، ازجمله ماین‌های ضدتانک و راکت می‌فروشد.
در این سال، نیروهای امنیتی کشور، سلاح و تجهیزاتی را به دست آوردند که نشان می‌داد، ایران در رابطه با طالبان قرار دارد و این گروه را از لحاظ تسلیحاتی، حمایت می‌کند.
در آخرین مورد، روزنامه صبح کابل، گزارشی را با تیتر «تک‌تیرانداز حیدر؛ سلاح مرگ‌بار ایرانی در دست طالبان»، منتشر کرد که نشان می‌داد، در ولایت‌های شمالی کشور، طالبان با استفاده از این سلاح در برابر نیروهای امنیتی می‌جنگند.
این مورد، پس از برداشتن تحریم‌ تسلیحاتی شورای امنیت سازمان‌ملل از ایران بود که یادآور بخش دوم حرف مشهور روحانی است؛ حالا می‌توانیم به هر کس خواستیم، سلاح بفروشیم.
در نگاه کلی؛ امریکا که با وجود مخالفت‌هایش نتوانست تحریم تسلیحاتی را تمدید کند، منتظر مانده تا نگرانی خودش را راجع به سوءاستفاده ایران از برداشتن تحریم، به واقعیت تبدیل کند. با برداشتن تحریم تسلیحاتی ایران، ناامنی‌ها در افغانستان افزایش یافت که در واقع بازارگرمی برای این کشور شد. خطر حضور شبه‌نظامیان موردحمایت ایران نیز بالا گرفته است تا جایی که حتا پیشنهاد استفاده از آنان برای حکومت داده شد.
حالا باید به این باور رسیده باشید که ایران، در پی بازار فروش سلاح است و امریکا نیز در پی به دام انداختن ایران در جنگی که میدانش را ساخته است. برای توسعه بازار، نیروهای موردحمایت ایران، تکثیر خواهند شد و با چنین تکثیری میدان‌های دیگری در سوریه، عراق و یمن، جاهایی که قدرت متمرکزتر ایران را شاهد هستیم، نسبتاً از تسلط درخواهند رفت؛ این را موردی به نفع امریکا و فرصتی چالش‌انگیز- در ریسک تجارت سلاح- برای ایران، به‌حساب بیاورید.