سیاست ابزاری در خدمت جنایت

حلیمه دیبا
سیاست ابزاری در خدمت جنایت

ورزش فعالیت محبوب و پر طرف‌دار در تمام جهان است. ورزش علاوه بر این‌که تأثیر مثبت بر سلامتی جسم و روان دارد، بر ساحات مختلف زندگی ورزش‌کار و دست‌اندرکاران ورزش تاثیرگذار است. معاملات کلان اقتصادی در پس فعالیت‌های ورزشی پنهان است که گاهی به صفحات روزنامه‌ها و رسانه‌های جمعی درز می‌کند. ورزش از انسان‌های معمولی، افراد مشهور و ثروت‌مند می‌سازد و ثروت‌مندان را ثروت‌مند‌تر. باشگاه‌های ورزشی بخشی از درآمد خالص و ناخالص ملی هر کشور را تحت تأثیر قرار می‌دهد و در زندگی میلیون‌ها نفر، تغییر می‌آورد.

ورزش‌کارانی هستند که در کنار فعالیت‌های ورزشی به هنر نیز رو آورده و به سلیبریتی‌های اجتماع نیز تبدیل شده است؛ از آن جمله می‌توان، محمدعلی کلی، اریک کانتونا، جان‌سینا، دیوید بکهام و افراد دیگر را نام برد.

هم‌چنان که در اقتصاد، هنر و اجتماع، ورزش مؤثر است، گاهی سیاست نیز از ورزش رنگ می‌گیرد. سیاست‌مدارانی که با استفاده از ورزش زینه‌های شهرت را به سرعت پشت سر می‌گذارند و به چهره‌های سیاسی تبدیل شده‌ اند.. شناخته شده‌ترین ورزش‌کارانی که رو به سیاست آورده اند؛ آرنولد شوایتزینگر فرمان‌دار کالیفورنیا و عمران‌خان، نخست وزیر فعلی پاکستان را می‌توان نام برد.

ورزش در افغانستان از این معاملات و محاسبات مستثنا است. در افغانستان ورزش و پرداختن به آن، شرایطی دارد که با دیگر نقاط جهان بسیار متفاوت است. ورزش‌کاران افغان برای راه‌یابی به مدال و مقام، از هفت‌خوان رستم باید بگذرند. تبعیض سیستماتیکی که در افغانستان وجود دارد، مانند: تبعیض قومی، زبانی، سمتی و مذهبی، یک‌ ورزش‌کار باید این‌ها را پشت سر بگذراند، تا به جایگاهی برسد.

علاوه بر این تبعیضات، تبعیض دیگری که به عنوان یک اصل در جامعه افغانی پذیرفته شده است، تبعیض جنسیتی است. زنان و دختران افغان در عرصه‌های مختلف زندگی‌شان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. عبور از سد سنت‌ها و عنعناتی که فعالیت‌های ورزشی زنان و ظاهر شدن آن‌ها در اجتماع و مانند شدن آن‌ها را به مردان، گناه و اشتباه می‌خوانند. شاهد این مدعا، آزارهای خیابانی، مخالفت‌های علنی و پست‌های فیس‌بوکی در اعتراض به دختران بایسکل‌ران در شهر کابل و بامیان است که از طرف برخی زنان و مردان این سرزمین، به بی‌حیایی و شکستاندن عفت عمومی متهم شدند.

زنان و دخترانی که در دوران قرنتینه برای رعایت فاصله اجتماعی و ورزش در فضای آزاد به کوه‌های اطراف شهر کابل رفته بودند، با دشنام و الفاظ رکیک فاحشه خطاب شدند و تلاش‌های آن‌ها برای ترویج فرهنگ برابری استفاده از فضای آزاد برای زنان و مردان، به گسترش فحشا و تبدیل کردن غرب کابل به مرکز فساد و فحشا تعبیر شد.

هنوز هم گروه‌های بنیاد‌گرا، طالبان، برخی عناصر وابسته به گروه‌های جهادی در لفافه، حضور زنان در اجتماع را به صلاح نمی‌دانند. آنان سقوط طالبان و تحولات بعد از آن را در ترازوی تقابل منافع و ضررهای‌شان می‌سنجند.

با وجود این مشکلات، هنوز هم هستند زنانی که شجاعانه در مقابل مشکلات و سختی‌ها مقاومت کرده اند و به فعالیت‌های خود پرداخته اند.

حضور دختران ورزش‌کار افغان برای اولین‌بار در عرصه‌های ملی و بین المللی، توانسته  نور امیدی در دل زنان و دختران افغان زنده کند. دخترانی که دوست داشتند مثل دختران دیگر در سراسر جهان، آزادانه و با خیال راحت درس بخوانند، ورزش کنند و برای به برآوردن رؤیاهای‌شان تلاش کنند، تا این‌که اولین زمزمه‌ها از سو استفاده جنسی و بدرفتاری مسؤولان فدراسیون فوتبال افغانستان با دختران تیم ملی فوتبال افغانستان شنیده شد و انگشت اتهام به شخص اول فدراسیون، کرام الدین کریم، والی سابق ولایت پنجشیر و نزدیکان یکی از احزاب جهادی مطرح در افغانستان، دراز شد.

بعد از این آوازه و مصاحبه‌ی مربی تیم ملی دختران افغانستان، با روزنامه‌ی گاردین و درج شکایت رسمی در نهادهای قضایی ملی و بین المللی، وجه‌ دیگر فساد در افغانستان، یعنی فساد در نهادهای ورزشی رونمایی شد.

فدراسیون فوتبال و شخص ریاست آن، در قدم اول منکر اتفاقات ادعا شده و تهدید کرد که بابت تهمت‌ به ایشان، از دختران بازی‌کن فوتبال افغانستان، به نهادهای عدلی و قضایی شکایت خواهد کرد.

اسناد و مدارکی که توسط پنچ تن از دختران به نهادهای قضایی ارائه شده، شک همه را به یقین بدل کرد؛ بله در فدراسیون فوتبال افغانستان به دختران تجاوز شده! بلآخره در ۱۹ جوزا ۱۳۹۸ دادستانی کل، حکم بازداشت کرام الدین کریم را صادر کرد.

این خبر که انعکاس عظیمی در رسانه‌های ملی و بین المللی داشت، در افغانستان با عکس‌العمل‌های متفاوت و گاهی غیر قابل انتظار مواجه شد. به یاد دارم یکی از فعالین مدنی و از جمله کسانی که گاهی برای حقوق زنان و اطفال، درصفحه‌ی اجتماعی‌اش می‌نویسد، به مزاح در پایین یکی از پست‌های فیس‌بوکی نوشته بود. «آن خانم‌ها چندان زیبایی نداشتند که بالای‌شان تجاوز شود.» سیل پوزخندها و کنایه‌هایی که تخریب‌شان کمتر از سیل‌های اخیر ولایت پروان نبود، به سمت دختران و زنان ورزش‌کار روانه شد.

چندی قبل نیز، دست‌گیری متهم ردیف اول تجاوز به دختران تیم فوتبال افغانستان، توسط نیروهای قطعه‌ي خاص وزارت داخله به ناکامی مواجه شد. مقامات سیاسی وابسته به گروه‌های جهادی، هر کدام برای ناکامی این عملیات دلایل مختلف  تراشیدند و توجیهات بی‌اساسی را ذکر کردند. سوای این تحلیلها و بررسی‌ها می‌خواهم به عنوان یک شهروند که حق آزادی بیان در قانون به او داده شده، این سوال را مطرح بسازم؛ آیا سیاسی ساختن دست‌گیری یک مجرم و ربط دادن آن به قومیت و نژاد، عمل جوان‌مردانه است؟

دست‌گیری کرام الدین کریم، به عنوان یک مجرم سوای قومیت طرفین دعوا یک امر عادی و امری معمولی است. آیا وجدان کسانی که این مجرم را فراری دادند و در ادامه‌ی شکست عملیات دست‌گیری او را با اما و اگر‌ها مواجه ساختند، آرام است؟

خالده پوپل‌زی؛ زنی که با شجاعت و خریدن تهدید جانی، پرده از فساد گسترده در فدراسیون فوتبال برداشت و به رنج و اندوه زنانی که سال‌ها توسط کرام الدین کریم و دیگر اعضای فدراسیون فوتبال، مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتند، خاتمه داد، تنها به دلیل جهادی بودن، کرام الدین کریم و جنایات او را آشکار کرد؟ آیا جهادی بودن کریم دلیل خوبی برای پنهان‌کاری جنایات او توسط افراد سرشناس سیاسی است؟ می‌خواهم در این بخش مخاطبان خود را به جای دختران و یا خانواده‌های‌شان که در این قضیه آسیب دیده اند بگذارند؛ دردی که این دختران و خانواده‌های‌شان کشیده اند، نه درد تبعیض قومی است و نه سمتی. درد آن‌ها درد انسانی است که با هیچ مرهمی به جز اجرای عدالت آرام نخواهد شد. جرم و جنایت یک عمل فردی است و هر کس سوای قومیت، سمت و گرایش‌های سیاسی‌اش در صورتی که مرتکب جنایت شود، باید محاکمه و مجازات شود. برای این دختران و خانواده‌های‌شان، قومیت و سمت آقای کرام الدین کریم و دیگر متهمان قضیه‌ي آزار و اذیت جنسی، هیچ تغییری در اصل ماجرا و ضربه‌ای که به آن‌ها وارد شده است، نمی‌کند.

دخترانی که آرزو داشتند با ورزش، گام‌های موفقیت را بردارند و در آینده برای خود و خانواده‌های خود افتخار بیافرینند؛ اما با فساد موجود در فدراسیون فوتبال، رؤیاهای‌شان نقش‌برآب شد و بعد از درج شکایت و امید رسیدن به عدالت، به اتهام سیاسی بودن شکایت‌شان، رو‌به‌رو شدند.

کاش همان مردم ولایت پنجشیر که از کرام الدین کریم حمایت کردند، این کار را به عنوان یک نافرمانی مدنی، تداوم ندهند. حمایت از یک جنایت‌کار، به نام نافرمانی مدنی، تبعات خوبی برای فعالیت‌های مدنی و اجتماعی سالم در افغانستان ندارد.