محقق و سیاست آنلاین

عبدالله سلاحی
محقق و سیاست آنلاین

زندگی آنلاین بگویم یا کاربری، نمی‌دانم. اگر از مفهوم کاربری با آن‌چه که در ستون زاکرآباد، شرحش رفته است در مورد بعضی از «سلیبریتی»‌ها استفاده کنیم، شاید دور از واقعیت نباشد؛ ولی باید به‌یاد داشته باشیم که این مفهوم، وسعت بیشتری را در بر می‌گیرد و شاید با ‌افراد نه‌چندان مشهور در شبکه‌های اجتماعی، نسبت بهتری داشته باشد.
به‌هرحال، زندگی اجتماعی ما، با ظهور شبکه‌های اجتماعی، کوچ نامریی داشت؛ ارزش‌هایی که در این زندگی یافتیم، چنان اهمیت یافته است که گاهی باعث نادیده گرفتن واقعیت‌های‌مان در جهان نخستین شده است.
یکی از دلایل، ورود فعالیت سیاسی در شبکه‌های اجتماعی است؛ وقتی‌که سیاست‌مداران در شبکه‌های پرطرف‌دار حضور یافتند، مردم نیز با آنان همراه شد و نظریات‌شان را یا در حساب کاربری‌شان و یا هم پای «کامنت‌دانی»‌ها ریختند. هرچند، می‌توان ادعا کرد که این مورد، می‌تواند نزدیکی خاصی بین سیاست‌مدار و کاربر به‌وجود بیاورد؛ اما نقص کار در این است که هیچ‌یک، با وجود این قابلیت، به ‌واقعیت‌ها، نمی‌پردازند.
بسیاری از سیاست‌مداران، مثل هر کاربر دیگر رفتار می‌کنند. رفتار آنان، چون فقط معروف هستند، تفاوت‌هایی را با خود دارد اما؛ در کلیت قصه، خویی را داراست که بسیاری از ما، بدون در نظرداشت موقعیت به‌خصوص علمی، اجتماعی و فرهنگی در زندگی راستین، به‌خاطر موقعیت آنلاین، انجامش می‌دهیم.
موقعیت آنلاین، توهم‌زا است؛ قرابتی را به‌وجود می‌آورد که در واقعیت نیست. رفتاری را ایجاب می‌کند که نمی‌توان به آن، واقعاً تکیه کرد و باوری به آن داشت؛ این مفاهیم، اعتماد و باور؛ چیزهایی هستند که فقط در زندگی روزمره‌ی خارج از شبکه‌های اجتماعی، می‌توان احساس کرد.
محمد محقق، پس از فروپاشی تیم انتخاباتی‌ای که با آن شریک بود، روزی در صفحه‌اش نوشت؛ ناجوانی‌های دوست‌های هم‌سفر باعث سکتگی تیم شد. شیوه‌ی نوشتاری ایشان خیلی شبیه به‌ آدمی بود که در بین دوستانش دارد صحبت می‌کند. رفتار او با دوستان فیس‌بوکی و دنبال کنندگانش، دقیقاً مثل رفتاری است که فردی در دورهم‌نشینی با رفیقان جان‌جانی‌اش، دارد.
این صمیمیت را در نوشته‌ی آقای محقق، ممکن در واقعیت نبینید؛ چیزی که اگر ارزشی به آن قایل شویم، به‌خاطر واقعی بودن آن خواهد بود. متأسفانه، رفتار اجتماعی ما در شبکه‌های مجازی، مثل وضعیت مجازی‌مان است. یعنی، واقعیت ندارد؛ چیزی که در فرهنگ زاکرآبادی به آن، «رفتار فک» می‌گوییم.
دیروز که در مورد یعقوب یسنا نوشتم؛ در کنار مفهوم جامعه‌ی آنلاین-چیزی‌که در کلیت ستون زاکرآباد به آن می‌پردازم- مفهوم زنده‌ی آنلاین را به‌کار بردم. شاید خیلی‌ها تصور کنند چنین ترکیبی، طنزآمیز بوده است اما؛ نه!
این مفهوم، کلی بود و می‌توان جزییاتی را نیز در آن بررسی کرد که نشان می‌دهد، آنلاین بودن، یکی از خصوصیات روزمره‌ی ما است. خصوصیتی که می‌تواند در زندگی واقعی بیشتر از همه تأثیر بگذارد.
یادآوری از نوشته‌ی آقای محقق، اشاره‌ای بود به جزییات رفتارهایی که یک زنده‌ی آنلاین دارا است. محمد محقق که یکی از رهبران به‌اصطلاح سیاسی است؛ نمونه‌ی خوبی برای شرح موضوع «سیاست آنلاین» است.
سیاست‌ افغانستان، بیشتر از همیشه در صفحه‌های مجازی‌ای مثل فیس‌بوک، جریان دارد. شاید ما در افغانستان، اتاق فکر که بخواهد افکار عمومی را کنترل کند، نداریم یا اگر داریم، نتوانسته است با قدرتی که مربوط به آن می‌شود، عمل کند. ولی ما، در شکلی از قدرت سیاسی زندگی می‌کنیم که در آن، سیاست‌پیشه‌ها، سعی می‌کنند افکار عمومی را طوری به‌نفع خود سمت‌وسو بدهند که نظر به آن، سهمی را در حاکمیت به‌دست گیرند.
نفوذ مردمی، چیزی که هم در سیاست‌پیشگی اهمیت دارد و هم در سلیبریتی‌گری؛ پس با ورود شبکه‌های اجتماعی، هر سیاست‌پیشه‌ای سعی می‌کند، نظر به‌ دنبال‌کنندگانش، اقتدار خود را به‌نمایش بگذارد.
پیش از آن، اگر سیاست‌مداری می‌خواست، نمایش قدرت اجرا کند، آن را با اعتراض خیابانی و کشاندن طرفدارانش به خیابان‌ها انجام می‌داد اما؛ اکنون، سعی می‌کنند با حرفی در صفحه‌های اجتماعی خود، خبرسازی‌ کنند؛ راهی که، نفوذ مردمی را به نفوذ سیاسی بدل می‌کند و فرد سلیبریتی را هویت سیاسی می‌دهد.
نکته‌ای که نزد آقای محقق تقریباً برعکس عمل کرده و حضور در شبکه‌های اجتماعی از او یک سلیبریتی ساخته است. نوشته‌های محمد محقق، نمونه‌ای از سیاست‌بازی آنلاین است که می‌گوید؛ نتیجه‌ی بسیاری‌ها درنهایت، همین خواهد بود.
سیاست در شبکه‌های اجتماعی، به نحوی است که شاید کمتر فردی- مثل آقای محقق- از میان سیاست‌گران، بخواهد، خود در برابر نظرهای داده‌شده جواب دهد؛ اکثراً اگر بگو‌مگویی هم باشد، توسط خیلی از طرفداران صورت می‌گیرد؛ این نشانه‌ای از موج‌سازی است. نشانه‌ای که قدرت کنترل بر جامعه را بیان می‌کند و یک عمل مقتدرانه‌ی سیاسی تلقی می‌شود.
قبلاً هم در این مورد نوشته‌ام. بسیاری اوقات، خبری یا اتفاقی در رسانه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود، این دست‌به‌دست‌ شدن‌ها، همان‌گونه که موج‌ساز است، زمینه‌ی موج‌سواری را نیز مهیا می‌کند؛ موج‌سواری آمده از موج‌سازی، فرد را قدرتمند نشان می‌دهد.
محمد محقق با اظهار نظری رفیقانه در مورد «سکتگی» در تیم انتخاباتی مورد حمایتش، خواست موجی را بسازد که با آن هم‌زمانی ‌که نارضایتی خود از هم‌تیمی‌ها را نشان می‌دهد، توجه تیم‌های دیگر را نیز جلب کند. برخورد او و حتا نارضایتی‌اش، سیاسی بود اما؛ آمیخته با وضعیت آنلاین!
کار او، چون نتیجه‌ی سیاسی داشت، یک فعالیت سیاسی تلقی می‌شود اما؛ شیوه‌ی کارش چنین نبود. ایشان با رفتاری کاملاً سلیبریتی‌گرانه، وارد اجتماع فیس‌بوکی شده و سیاستش را نیز مقتضیات همین اجتماع تعیین می‌کند. آقای محقق به‌عنوان یک سیاست‌مدار فیس‌بوک‌زده، با مردمی که با آن در واقعیت سروکار دارد فاصله گرفته است. تدبیر او، همان‌طور که با نزدیکی به ‌ارگ نشان داد، بداهه است؛ آقای محقق نمی‌تواند جز ارتباط مجازی، رابطه‌ی دیگری را تحلیل کند.
شاید هنوز هم در فیس‌بوک به‌دلیل اهانتی که به آقای مرتضوی روا داشت؛ «قنار نجاست»، حس همکاری نداشته باشد اما؛ در واقعیت امر، او با کار در ارگ ریاست‌ جمهوری همکاری شاه‌حسین مرتضوی است. تحلیل این روابط برای او، شرایط خاص فضایی دارد؛ به این معنی که اگر در فیس‌بوک باشد با کسی که مخالف است، مخالفت را ادامه می‌دهد ولی اگر در زندگی واقعی باشد، وی را شاید حتا دوست بداند.