در چهارمین روز سقوط کابل به دست طالبان؛ از پل‌سرخ تا فرماندهی امنیه

عبدالرازق اختیاربیگ
در چهارمین روز سقوط کابل به دست طالبان؛ از پل‌سرخ تا فرماندهی امنیه

در چهارمین روز حضور افراد طالبان در شهر کابل، چهره‌ی شهر کم‌کم عوض شده و از حالت خاموشی بیرون آمده است. باشندگان کابل، تلاش می‌کنند که خود را به حضور افراد طالبان در جاده‌های شهر عادت بدهند. من و هم‌کارم، امروز به سطح شهر برآمدیم تا از وضعیت فعلی، گزارشی تهیه کنیم. در نخست؛ پل‌سرخ کابل، جایی که در روزهای دیگر، محل رفت‌وآمد هزاران نفر بود، امروز اما؛ تنها شماری از دکان‌داران و کسبه‌کاران در آن به چشم می‌خورد. افراد کمی برای خرید لوازم مورد نیاز شان از خانه بیرون آمده اند و از شلوغی هفته‌های پیش خبری نیست.

پل سرخ – کابل

از چهارراه پل‌سرخ به سمت کارته‌ی چهار و دهمزنگ کابل حرکت می‌کنیم. در روبه‌رویی حوزه‌ی سوم امنیتی که تا هفته‌ی پیش، سربازان پلیس دم در آن کشیک می‌دادند، امروز نزدیک به ده تن از افراد طالبان آن‌ جا ایستاده بودند. اندکی کنار شان می‌مانیم؛ ولی از آن ‌جایی که می‌گویند، صلاحیت حرف‌زدن را ندارند، از صحبت‌کردن با ما خودداری می‌کنند. هم‌کارم می‌گوید که سری به مرکز شهر بزنیم تا ببینم وضعیت در داخل شهر چه گونه است.

از چهارراه دهمزنگ تا جاده‌ی فرخنده را با موتر می‌رویم؛ درون موتر نیز همه از آمدن طالبان، از این که مبادا زنان و دختران افغانستانی، بار دیگر خانه‌نشین شوند و نتوانند به مکتب و دانش‌گاه بروند، حرف می‌زنند. پیش از این، در ورودی جاده‌ی فرخنده -کنار مسجد شاه دو شمشیره- دو-سه ترافیک حضور داشت؛ اما امروز تنها یک تن از افراد طالبان حضور دارد. او، خودش را انارگل و باشنده‌ی اصلی ولایت لوگر معرفی می‌کند که پس از ورود طالبان به کابل، به این شهر آمده است. از او می‌پرسم که واکنش مردم در برابر حضور آن‌ها چه گونه بوده، آیا تا هنوز با مشکلی برخورده اند؛ با خنده‌ی بلندی، می‌گوید:‌ «سه روز میشه که وارد کابل شدیم، فعلا که آرام آرامی است، هیچ گونه راپور امنیتی وجود ندارد؛ وضعیت بیخی چهار و پنج است. شکر کل مردم رویه‌ی خوب می‌کنند و کدام مشکلی نیست.»

مرکز شهر کابل.

 در مرکز شهر، وضعیت تقریبا مانند روزهای دیگر به حالت عادی برگشته؛ با این تفاوت که روزهای پیش نیروهای پلیس و ترافیک با یونیفورم مشخص در حوزه‌ها و کنار جاده‌ها حضور داشتند و در مقابل هر ارگان یا اداره‌ی دولتی، سربازان زیادی با موانع امنیتی دیده می‌شدند؛ اما امروز از هیچ کدام شان خبری نبود؛ حتا دوربین‌های امنیتی از بخش‌هایی از شهر برداشته شده و در گوشه‌گوشه‌ی شهر، تنها افراد طالبان با سلاح و ابزارهایی که با آن از میدان جنگ برگشته اند، گشت‌زنی می‌کنند؛ گشت‌زنی با موترهای پلیس و دولت پیشین.

ساختمان‌های اطراف فرماندهی امنیه‌ی کابل نیز بدون دوربین‌های امنیتی است و در دروازه‌ی ورودی فرماندهی نیز، افراد زیادی از طالبان حضور دارند؛ چهره‌های متفاوت که همه با سلاح و تجهیزات جنگی مجهز اند. با اندکی دلهره، با هم‌کارم -محمد گوهری- از افرادی که آن‌ جا حضور داشتند، اجازه‌ی ورود به فرماندهی را می‌گیریم. به محض ورود به ساختمان فرماندهی امنیه‌ی کابل، گوهری می‌گوید: «بچیش خدا خیر ما ر پیش کنه»؛ چون، هنوز هم چهره‌هایی که در آن دور و اطراف استند، برای همه‌ی باشندگان کابل غیرعادی به نظر می‌رسد، برای او نیز غیرعادی است. راه‌روی که ما را به دفتر فرماندهی امنیه‌ی کابل می‌رساند، مملو از افراد طالبان اند که شماری شان در روز نخست سقوط کابل به این شهر آمده و شماری هم تازه از ولایت‌های دیگر به آن‌ها پیوسته اند. به سمت دفتر فرماندهی می‌رویم، در مقابل دوازه‌ی اصلی؛ شمار زیادی از افراد طالبان حضور دارند که سرگرم قصه و خوش‌حالی از «فتح کابل» اند. خواستیم تا مسؤول تأمین امنیت کابل را ببینیم؛ اما به دلیل حجم کارش، موفق نشدیم. هم‌کارم اشاره می‌کند که گوشه‌ای بمانیم تا فرصتی پیش آید و او را ببینیم.

فرماندهی امنیه‌ی کابل.

در کنار یکی از رنجرهای پلیس، شماری از افراد طالبان ایستاده و با هم حرف می‌زنند. نزدیک شان می‌رویم تا کمی در مورد وضعیت شهر با آن‌ها حرف بزنیم. برخلاف آن چه گفته می‌شود، حداقل برای فعلا رفتاری بسیار نرمی دارند و با پیشانی باز از حضور ما در آن ‌جا استقبال می‌کنند. هر یک حاضر می‌شود با ما صحبت کنند و بسیار خوش‌حال اند که پس از چند سال جنگ، دوباره در شهر شان، در جایی که به دنیا آمدند، قدم می‌زنند و به دیدار خانواده‌های شان می‌روند.

قمندان علم -نام مستعار-، یکی از افراد طالبان است که تقریبا نیمی از عمرش را به عنوان سرباز برای گروه طالبان جنگیده است. با اطمینان از بهترشدن وضعیت، می‌گوید که همه‌ی باشندگان کابل مطمئن باشند که جان، مال و ناموس شان در امان است و در آینده‌ی نه‌چندان‌دور، وضعیت امنیتی به گونه‌ی کامل بهبود می‌یابد.

علم که در ولسوالی پغمان ولایت کابل به دنیا آمده، می‌گوید که پس از مدت‌ها به دیدار خانواده و دوستانش رفته و نمی‌تواند احساس خوش‌حالی‌ای که دارد را، به زبان بیاورد. «خوش استم که با فامیلم یک‌جا شدم. چند سال بود که از کابل‌جان دور بودیم. از طرف دیگه، خوش استم که برادرای جناح مخالف ما را پذیرفتن و بدون جنگ وارد کابل شدیم.»

او به باشندگان کابل، اطمینان می‌دهد که وضعیت از حالت نظامی بیرون می‌شود و افرادی که در حوزه‌های امنیتی موظف می‌شوند، یونیفرم نظامی خواهند داشت. «به حیث یک فرد عادی امارت، از پیش مردم تقاضا داریم که شک د دل شان راه نتن، ما هم بچه همی کشور استیم.»

فرماندهی امنیه‌ی کابل.

ضیاالحق، از دیگر افراد طالبان که از ولایت جوزجان به این گروه پیوسته و حدود ۱۹ سال است که در مقابل دولت و نیروهای امنیتی افغانستان جنگیده است، می‌گوید که بسیار خوش‌حال است که جنگ به پایان رسیده و او، می‌تواند پس از این، بدون ترس و بدون جنگ زندگی کند. «از جنگ خسته شدیم، هیچ کسی از جنگ خوشش نمیایه. خب اشغال بود و مجبور شدیم که در مقابل اشغال بجنگیم. حال باید کل مردم افغانستان آزاد زندگی کنند و تمام ترس‌ها را از دل شان بکشند.»

در میان افراد طالبان که در فرماندهی پلیس کابل حضور دارند، جوانان و نوجوانان نیز حضور دارند که همه سلاح به دوش اند و می‌گویند که اکنون زمان آن رسیده که دولت در خدمت مردم باشد و شهروندان به آرامش برسند.

باشندگان کابل هرچند هنوز هم از حضور طالبان نگرانی دارند؛ اما با آن‌هم می‌گویند، از این که جنگی در کابل در نگرفته، خوش‌حال اند و امیدوار به فردای بهتر، فردای بهتری که تا هنوز شهروندان افغانستان نمی‌دانند، چه گونه خواهد آمد؛ با میل تفنگ یا تفاهم سیاسی؟

انارگل، از جنگ‌جویان طالبان.