انس به کجا می رود؛ پشت میز صلح یا سنگر جنگ؟

داوود ناجی
انس به کجا می رود؛ پشت میز صلح یا سنگر جنگ؟

در هفده‌ام ماه گذشته (میزان) در مقاله‌ی با عنوان کلید آغاز گفت‌وگوهای صلح در بگرام است، از تلاش‌هایی نوشتم که برای تبادله‌ی انس حقانی با سفر خلیلزاد و ملا برادر به اسلام‌آباد شروع شده بود. این مقاله در صبح کابل چاپ شد. امروز پس از یک ماه و چند روز از آغاز آن تلاش‌ها، خطرناک‌ترین و بزرگ‌ترین زندانی حکومت افغانستان و متحدان بین‌المللی‌اش، زندان بگرام را ترک کرد. حالا سوال این است که انس حقانی به کجا باز می‌گردد؟ پشت میز صلح، یا سنگر جنگ؟
هنوز نمی‌دانیم کسانی که برای آزادی انس حقانی تلاش کردند و موفق هم شدند، چه تضمینی برای دولت افغانستان داده اند؟ چون آقای غنی هنگام آزادی انس، از آزادی مشروط حرف زد؛ به این معنا که انس آزاد است به شرط این که به سنگر جنگ باز نگردد. قبل از آزادی او هم مقام‌های ارتش آی اس آی به کابل آمدند. آیا آن‌ها هم ضمانتی برای عدم بازگشت انس به جنگ داده اند؟ هنوز نمی‌دانیم.
حالا اما آقای خلیلزاد در واشنگتن یک برگ برنده دارد؛ او در ازای آزادی انس از بگرام، یک شهروند امریکایی و یک شهروند استرالیایی را به کشور و خانواده‌های شان بازگردانده است. ترامپ پس از اعلام کشتن بغدادی، حالا مژده‌ی دیگری برای امریکایی‌ها دارد و با اطمینان بیشتر و قوت قلب به مبارزه‌ی حریفان بعدی‌اش وارد کارزار انتخاباتی ۲۰۲۰ خواهد شد.
در این میان اما حق صدها و هزاران قربانی‌ای که جان شان را در حملات هراس‌افکنانه‌ی شبکه‌ی حقانی از دست داده اند، ضایع شده است؛ قربانیانی که از طرف آن‌ها حکومت افغانستان باید از حق شان دفاع می‌کرد؛ حکومت اما یک قاتل حرفه‌ای خطرناک را رها کرده است. فقط به یک امید؛ به امید این که دیگر قتلی صورت نگیرد و بر شمار قربانیان افزوده نشود. این نیت، نیک است؛ اما واقعا عملی هم است؟
شکی نیست که انس حقانی با آزادی‌اش یک قهرمان می‌شود، البته در میان کسانی که تفکر حقانی و طالبان را قبول دارند. او، حالا رهبری است که بی‌رحمانه جنگید، تا پای دار رفت؛ اما سرانجام زنده برآمد.
شکی نیست که آزادی او به مبارزان شبکه‌ی حقانی و حلقات مشابه، انگیزه‌ی قوی و محکمی خواهد داد و پشت آن‌ها را به سازمانی که می‌تواند مبارزانش را از محافظت شده‌ترین زندان‌ها نیز بیرون بیاورد، گرم خواهد کرد.
ممکن است که انس حقانی شخصا و ظاهرا، دست به هیچ اقدام مسلحانه‌ای نزند؛ اما انگیزه‌ای که آزادی او به جنگ‌جویان شبکه‌ی حقانی می‌دهد، مهمتر و با ارزش‌تر از هر چیز دیگری است. جنگ و ادامه‌ی جنگ، بیش از هرچیزی انگیزه می‌خواهد و آزادی حقانی انگیزه‌ی قدرت‌مندی در تمام شبکه‌ی حقانی وسازمان‌های مشابه خواهد دمید.
افسران «آی اس آی» نیز در این چند سال که انس در زندان بوده است، بی‌کار ننشسته و جای او را در سازمان پرکرده اند و در عمل نیازی به او ندارند؛ بنا بر این، ممکن است به دولت افغانستان ضمانت داده باشند که انس به جنگ باز نمی‌گردد و واقعا هم شاید برنگردد؛ اما روح انس حقانی -روح زخم‌خورده و زهرآگین او- سال‌های سال بر شبکه‌ی حقانی حکومت خواهد کرد.
تصمیم آزادی حقانی تصمیم سختی بوده است. این سختی را در کلماتی که آقای غنی هنگام اعلام این خبر ادا می‌کرد، به وضوح دیدیم. حالا بحث این است که حکومت و یا به پندار خود شان (مدافعان جمهوریت) از قیمتی که پرداختند، چه به دست خواهند آورد.
اگر امریکا در قبال این تصمیم سخت غنی، امتیازدهی به طالبان را کاهش دهد و آن‌ها را وادار کند که به عنوان یک گروه شورشی بیایند و با یک نظام مذاکره کنند، می‌توان گفت می‌ارزد. من به عنوان یک شهروند به شدت از برتری و تسلطی که تا کنون طالبان بر روند صلح داشته اند، ناراحتم. عامل تسلط طالبان بر این روند، از یک طرف امریکایی‌ها است، از طرف دیگر صلح‌خواهان بی‌برنامه و شتاب‌زده‌ی حلقه‌ی حامدکرزی.
اشرف‌غنی با آزادی انس حقانی، خواست هم به امریکایی‌ها و هم به طالبان نشان دهد که دست حلقه‌ی کرزی در بده بستان صلح خالی است و واقعا هم چنین است. این‌ها (گروه مسکو) به طالبان چه می‌دهند؟ ولی با همه‌ی این‌ها، ترس از روزی است که حکومت و اشرف‌غنی این قمار سیاسی را پاک ببازند و حکومت مهم‌ترین برگ برنده‌اش در بازی‌های صلح را مفت از دست داده باشد. این، تاوان جبران‌ناپذیری است که اشرف‌غنی نه برای قربانیان حملات شبکه‌ی حقانی پاسخی خواهد داشت و نه کارت دیگری برای ادامه‌ی بازی در میز صلح. این بدترین سناریوی ممکن است.