نویسنده: آدام نویستر
منبع: نیویورکتایمز
برگردان: ابوبکر صدیق
زندان طالبان، زیرزمینی یک خانهی مسکونی، مغاره کوه یا مسجد یک دهکده است. جایی که از آن ناله و فریاد بلند میشود، جای ترسناکی که منطقی برای شنیدن حرف کسی وجود ندارد. در این مکان غذا بهندرت یافته میشود، نان دیرمانده و لوبیای سرد، بسترها و فرشها کثیف است. در مکانی که تهدید، جیغ و ناله همواره به گوش میرسد.
ملک محمدی، دهقان ۶۰ ساله، شاهد قتل پسر ۳۲ سالهاش که افسر ارتش بود، از طرف طالبان در یک چنین زندانی بوده است.
نصرالله سال گذشته پس از گذشت ۹ روز توانایی خود را از دست داد و توانایی هضم غذا را نداشت و دارو نمیخورد. بعداً پدرش متوجه شد که از دهان پسرش خون میریزد، این به دلیل ضرب و شتم بود و ۱۰ روز بعد جان داد.
آقای محمدی گفت: «طالبان او را زدند، من دیدم که طالبان فرزندم را کشتند.» این زندانها بخشی از راهبردی طالبان در ساحات تحت قلمروشان است. این در حالی است که دولت افغانستان و طالبان در قطر سرگرم چانهزنی برای آغاز گفتوگوهای رسمیاند؛ اما در حقیقت، گفتوگوهای صلح یک سرگرمی شده و گروه تروریستی ساحات بیشتری را در کنترل گرفته است.
با اجرایی شدن برنامهی خروج نیروهای امریکایی، طالبان با نیروهای ضعیف امنیتی افغانستان مواجه شدند که در دفاع کم میآٖورند و این زمینه را برای حرکت وحشیانهی طالبان بیشتر کرده است.
یکی از گزینههای مؤثر برای طالبان آزادی یک شبکهی بزرگ از زندانیان گروه بود. آنها ادعا دارند که در زندانهای دولتی افغانستان مورد بدرفتاری قرارگرفتهاند و از این ناحیه رنج میبرند. زندانیهای رهاشده، از زندانها عقدهمند بودند، در بیشتر ساحات دوردست تحرکات به راه انداختند و بیشتر روی سربازان امنیتی و کارمندان دولتی ذهن را معطوف کردهاند.
دولت افغانستان نیز ادعا دارد که طالبان زندانیها را شکنجه میکنند. سازمان ملل متحد دریافته است که نزدیک دوسوم نظامیان آزادشده، مورد شکنجه قرار گرفتهاند.
در میان طالبان اما این موضوع فرق میکند؛ زندانها بیشتر مخفیاند مدام از جایی به جای دیگری منتقل میشود؛ از یک خانهی مسکونی به یک مسجد میروند و برگشت میکنند، بدون اینکه کسی بداند، چقدر وقت کجا میمانند.
سید حیات الله ۴۳ ساله صاحب مغازهای در شهر فیضآباد، سال گذشته از طرف طالبان متهم شد که با وزارت دفاع امریکا کار میکند، او گفت: «مره در بستر خواب گرفتند.» او ۲۵ روز را در زندان طالبان سپری کرده است. او گفت: بلند شدم و جیغ کشیدم، همهجا را تاریکی فرار گرفته بود و یکی از بدترین لحظات زندگیام بود. حیات الله افزود: «پس از رهایی به مدت شش ماه شوکه شده بودم.»
عتیق الله حسنزاده ۳۱ سال دارد و سرباز پیشین ارتش که سال گذشته در مسیر آمدن به شفاخانه نظامی به کابل توسط طالبان گرفتار شده بود میگوید: «صد درصد، لحظه، لحظه و دقیقه، دقیقه خاطرات مه به یاد دارم.» او که در بام خانهاش با ما صحبت میکرد، گفت: «به رانها و شانههایم میزدند.» فیضآباد در شمال شرق افغانستان، مرکز ولایت بدخشان است و بیشتر طالبان عقدهمندی که از زندانها رها شدهاند، شاهراه کابل – بدخشان را زیر کنترل دارند و زمینه را برای طالبان فراهم کرده تا ایستبازرسی ایجاد کنند و افرادی را بازداشت کنند.
این گروه، در فیضآباد طالبان از روشهای عجیبی استفاده میکند؛ اول ضرب و شتم و سپس پرسان میکنند. آنجا از قاضی و دادگاه خبری نیست. مردمان دهکده را مجبور به تهیه غذا میکنند. صدها خانواده به همین دلیل بازداشت شده و از سرنوشت آنان خبری در دست نیست. نیروهای ویژه افغانستان گفتهاند که اخیراً بیش از ۴۰ تن از زندانیها را از زندانها طالبان در ولایت بغلان آزاد کردهاند.
گزارش رسانههای محلی نشان میدهد که هفته گذشته ۲۳ تن دیگر در ولایت کندز نیز آزاد شدهاند. وزارت دفاع گفته است که این افراد از طرف طالبان مورد شکنجه قرار گرفتهاند.
نقیبالله مهمند ۲۶ ساله که گوینده تلویزیون است، سال گذشته زمانی که میخواست به خانهاش برود، در ولایت کندز بازداشت شده است. او میگوید: «طالبان موتر را متوقف کرده و مرا بازداشت کردند.» او گفت: «طالب دست خود را روی قفسهی سینهام گذاشت تا ضربان قلبم را حس کنند.»
بلند بودن ضربان قلب نزد طالبان به معنای گناهکار بودن است.
مهمند مجبور بود تا با ۲۹ روز را در دو اتاق با ۲۰ تن دیگر سپری کند، خوابیدن بالای فرشهای کثیف سپری کردن شب در نور چراغی کمسو تا اینکه هوا روشن شود.
فضل احمد آماج، مسئول یک رسانه در بدخشان که مشهور به شبکهی ۱۵ از زمانی میگوید که در بازداشت طالبان بوده است: «برخورد طالبان از نظر اخلاقی خیلی زشت است.»
بیشتر کسانی که بستگانشان در بدخشان بازداشت میشوند، برای کمک خواستن نزد آماج میروند. او بهصورت پنهانی و در بدل پول و با پادرمیانی محاسن سفیدان شمار زیادی از بازداشتشدگان را از نزد طالبان رها کرده است.
رحمتالله دانشجو، محصل در دانشگاه در مسیر کابل – وردک در ۲۰۱۹ توسط طالبان بازداشت و او را با شمار دیگری از زندانیها به مسجدی در یک دهکده انتقال دادند. مکان مقدسی که یک به مخروبه تبدیل شده بود.
برای فرماندهان محلی، مسجد زندان ایدهآلی است. این یکی از زندانهای مرکزی در دهکده است. اشلی جکسون، عضو پیشین مطالعات مرکز نظامی امریکا، کسی که عدالت طالبان را موردمطالعه قرار داده است، گفت: «این تنها مکانی است که در آن دیدگاه خود را تحمیل میکنند.» طالبان در ساحات تحت قلمروشان یک شبکه از عالمان دینی و قاضیهایی دارند که در بیشتر موضوعات خانوادهها فیصله میکنند.
جرایم در دولت افغانستان مانند سایر بخشها با سیاست گره خورده است. هیچ دادگاهی برای این جرایم وجود ندارد. دیدبان حقوق بشر گفته است: فرماندهان محلی طالبان دارای صلاحیت بیحدوحصر هستند، هر بازداشتی محکوم به جزا است.
محمد امان ۳۱ ساله یک انجنیر دولتی، در نوامبر سال گذشته، زمانی که از غزنی به کابل در حرکت بود توسط طالبان بازداشت شد. او میگوید: «در مسیر شاهراه کابل-غزنی مره از موتر پایین کردند و دستبند زدن به یک مسجد بردند، نزدیک به ده یا یازده تن دیگر نیز در آنجا بودند. هر صبح و شام ما نماز میخواندیم و آنان ما را میزدند.»
قدیر شریفی ۲۵ ساله، سرباز ارتش، زمانی که پایگاهشان به دست طالبان افتاد اسیر شد، پرچم طالبان بر فراز دیوار مسجد بلند بود، او میگوید: زمانی که مرا گرفتند، مطمین بودم که مرا میکشند.
بزرگان قومی با جمعی از مردمان دهکده برای گفتوگو نزد طالبان رفتند، محمدی – پدر نصرالله – میتوانست در جریان زندانی بودن، نصرالله سه مرتبه او را ملاقات کند.
محمدی گفت: «طالبان تلاش میکردند تا او را ایستاد کنند؛ اما او میخزید.» او گفت: «طالبان بالای او جیغ میکشیدند. روز بعدی طالبان او را به یک خانه دیگر انتقال دادند. در مدت ۹ روز وزن خود را از دست داده بود و لاغر شده بود.»
محمدی میگوید که زندانبان اجازه داده تا او را با آب سرد حمام بدهم، او خیلی ضعیف شده بود و آخرین مرتبه در حویلی یک خانهی مخروبه که در تسلط طالبان بود، دیدمش.
روحالله حمید ۳۵ ساله پسر دیگر حیات الله در کابل حقوق خوانده است. کسی که تلاشهایش برای رهایی برادرش نتیجه نداده، گفت: همهروزه صدها تن میمیرند، اینهمه از دست طالبان است. طالبان دشمن انسانیت هستند.
یادداشت: نجیم رحیمی، از فیضآباد، تیمورشاه از کندهار و فاروق جان منگل از خوست در تهیه گزارش همکاری کردهاند.