کشتن زندانیان در قلمرو طالبان مثالی از یک سنت ظالمانه

بشیر یاوری
کشتن زندانیان در قلمرو طالبان مثالی از یک سنت ظالمانه

سازمان ملل به تاز‌گی یافته‌هایی از بدرفتاری طالبان با زندانیان به نشر رسانده که این یافته‌ها را در گفت‌وگو با کسانی که زندانی طالبان بوده‌اند، به دست آورده است. نمایندگی این سازمان در افغانستان گفته است که طالبان به حد اقلِ معیارهای جنگی متعهد نیستند، با زندانیان، رفتار غیر انسانی می‌کنند.

 دفتر نمایندگی سازمان ملل گفته، آثار شکنجه و نشانه‌های زنجیربستن در پاها و بدن زندانی‌هایی که مصاحبه شده وجود داشته است. به گفته‌ی زندانیان استناد شده که در زندان‌های طالبان، غذای کافی برای بازداشت‌شدگان و زندانی‌ها، داد نمی‌شود و محل نگه‌داری آن‌ها در اتاق‌های زیرزمینی بوده و بیشتر از گنجایش اتاق‌ها، افراد در آن زندانی بوده‌اند.

یافته‌های سازمان ملل حداقل واقعیت درباره‌ی رفتار طالبان، با زندانیان است. نشر این موضوع، از این نظر مهم است که پیش از این، درباره‌ی جنایات جنگی طالبان و کشتار غیرنظامیان توسط این‌گروه پرداخته شده است. سازمان ملل و نهادهای مدافع حقوق بشری گزارش‌هایی در باره‌ی آن موضوعات را متداوم منتشر می‌کنند؛ اما درباره‌ی وضعیت زندان‌های طالبان و چگونگی رفتار این گروه، با زندانیان پرداخته نشده بود، این موضوع از دید ناظرانِ سازمان ملل، نهادهای ملی و بین‌المللی مدافع حقوق بشری، تاکنون باز مانده بود.

 نشر یافته‌های سازمان ملل هرچند اندک؛ اما باب توجه و نظارت به وضعیت زندان‌های طالبان را گشوده و اندک تاثیرگذاری آن، آگاهی‌دهی درباره‌ی وضعیت زندانی‌ها، در نزد طالبان و چگونگی برخورد این گروه با آن‌هاست. موضوع مهمی که از زمان حاکمیت طالبان، تاکنون به آن کمتر توجه شده است.

 بدرفتاری، خشونت و کشتار اسیران و زندانیان توسط طالبان، از زمان پیدایش این گروه وجود داشته؛ در زمان حاکمیت طالبان به صورت گسترده صورت می‌گرفت. طالبان به جز نظامیانی که می‌گرفتند، هزاران غیرنظامی را هنگام مسافرت بازداشت و در مسلخ‌گاه‌های شان می‌کشتند و در گورهای جمعی دفن می‌کردند. رفتار طالبان پس از سقوط حاکمیت این گروه، تغییر نکرده و در هجده سال گذشته نیز هزاران غیرنظامی در مناطق مختلف کشور هنگام مسافرت توسط افراد طالبان یا به خاطر گزارش‌های نادرستی که طالبان دریافت می‌کنند یا به خاطری که در دولت و موسسات خیریه کار کرده‌اند توسط طالبان اسیر و پس از مدتی به صورت وحشایه کشته شده‌اند. این روند متوقف نشده، در قلمرو طالبان، هر روز تکرار می‌شود.

متأسفانه در افغانستان تنها طالبان نیستند که با زندانیان بدرفتاری می‌کنند. در زندان‌های دولتی افغانستان نیز وضعیت رضایت‌بخش نیست. در حدود یک ماه پیش سازمان ملل گزارشی درباره‌ی شکنجه در زندان‌های دولتی منتشر کرد. در این گزارش با آن که از کاهش شکنجه در زندان‌های دولتی گفته شده؛ اما آمده است که برای گرفتن اعتراف از شوک برقی، آویزان کردن از سقف و کشیدن آلت تناسلی استفاده می‌شود. آمارهایی که سازمان ملل نشر کرده بود نشان می‌دهد شکنجه در زندان‌ها در سطح متفاوت صورت می‌گیرد و در بعضی ولایت‌ها بالای هفتاد درصد است.

در فرهنگ اجتماعی ما نگاه و رویکرد با زندانی خصمانه و ضد انسانی است. زندان‌ها در تاریخ افغانستان شکنجه‌گاه وکشتارگاه انسان‌های اسیر بوده و هر حاکمیتی که ایجاد شده، این نگاه تغییر نکرده است. دولت‌ها و گروه‌هایی که بر سرنوشت مردم افغانستان حاکم شده، رفتار آن‌ها با مخالفانش خصمانه و مبتنی بر نفی بوده است. حکومت و گروهی را سراغ نداریم که منتقدان سیاسی و حتا افراد عادی را به دلیل وابستگی به مخالفانش، شکنجه و نکشته باشد. زندانیان و اسیران در افغانستان، توسط هرگروهی که در بند می‌شوند، به حفظ جان آن‌ها و سلامت شان توجه نمی‌شود. تاریخ افغانستان شاهد استبداد و بیدادگری‌های فراوان بر اسیران و زندانیان بوده است.

در این میان زندانی‌های سیاسی، سرنوشت‌شان غم‌انگیزتر است. ترسی که حکومت‌ها و گروه‌های حاکم، از مخالفان سیاسی‌شان دارند، آن‌ها را به بند می‌اندازند و به بدترین وضعیت با آن‌ها برخورد می‌شود.

در چهل سال گذشته، هزاران زندانی، در زندان دولتی و غیر دولتی و گروه‌های جنگی نابود شده‌اند. ندادن غذا، لت‌وکوب کردن و به زنجیر بستن، اعمال خشن و غیرعادی با زندانیان در افغانستان بوده است.

باید نظارت پیوسته توسط سازمان ملل و سایر نهادهای مدافع حقوق بشری از رفتار دولت‌ها و گروه‌های جنگی در مورد رعایت کردن حقوق بشری زندانیان و اسیران صورت بگیرد. باید دولت‌ها و گروه‌های جنگی قواعد پذیرفته شده در جنگ را رعایت کنند. افراد نظامی و سیاسی‌ای که زندانی می‌شوند، باید حقوق انسانی آن‌ها رعایت شود و به نیازهای اولیه‎ی زندگی آن‌ها توجه شود.

 باید دادگاه‌ها عادلانه باشد. متهمان بتوانند از حقوق شان دفاع کنند. وکیل مدافع داشته باشند. باید دولت‌ها و گروه‌های درگیرِ جنگ، این قواعد را رعایت کنند. اگر به هر دلیلی رعایت نمی‌کنند باید فشارهای اجتماعی به وجود بیاید تا هنجارها و قواعد در جنگ‌ها و منازعه رعایت شود.

حقیقتی که نمی‌شود انکار کرد این‌است؛ تا زمانی که جامعه طبقاتی باشد، طبقه‌ی حاکم دولت و نظام کنترل اجتماعی را در دست دارد. در چنین نظام اجتماعی، تبعیض، استبداد و خشونت وجود دارد. گذشتن از این نظام نیاز به مبارزه‌ی مداوم است. باید تغییرات اجتماعی و اقتصادی پیوسته ادامه پیدا کند تا زمینه‌های جرایم از بین برود. مبنای بسیاری جرایم فقر و گرسنگی است. برای کاهش استبداد و خشونت که در یک نظام طبقاتی توسط دولت‌ها صورت می‌گیرد یک راه این است که دولت‌های دموکراتیک و پاسخگو به‌وجودآید. قانون‌هایی که تبعیض و نابرابری را حمایت می‌کنند به قانون عادلانه تغییر کند. در جامعه نیز ظرفیت‌های اجتماعی برای حمایت از حقوق انسان‌ها پرورده شود. این تنها راهی است که زندان‌ها را کاهش بدهیم و با سنت ظالمانه و شکنجه کردن انسان‌ها در زندان پایان بدهیم.