آش‌فروشی که مشتریانش را جادو می‌کند

زهره نوا
آش‌فروشی که مشتریانش را جادو می‌کند

زمانی که به قلعه‌ی ناظر، در ناحیه‌ی ششم کابل رسیدم، لوحه‌ی یکی از رستورانت‌های کوچک که روی شیشه‌های پنجره‌‌اش، «آش و سوپ کربلایی» نوشته بود، مرا به درون این رستوارانت کوچک کشاند.
پس از وارد شدن به رستورانت کربلایی، به سختی توانستم چوکی خالی‌ای برای نشستن پیدا کنم. با این‌که محیط رستورانت کوچک‌تر از آن بود که مشتری‌ها زیادی را در خود جا دهد؛ اما آش و سوپی که کربلایی در این رستورانت تهیه می‌کند، شهروندان زیادی را به درون این مهمان‌خانه‌ی کوچک می‌کشاند.
جواد، مالک و آشپز اصلی رستورانت «آش و سوپ کربلایی»، پس از ۲۲ سال زندگی در بیرون از کشور، هفت سال پیش از سختی‌های مهاجرت خسته شده، به کابل بر می‌گردد.
جواد می‌گوید: «برای این که کار متفاوتی کرده باشم، تا بتوانم مشتری بیش‌تری برای غذاهایی که آماده می‌کنم، پیدا کنم. به فکر پختن آش و سوپی افتادم که در روزگار مهاجرت در ایران، آموخته بودم.»
جواد، ۲۲ سالی را که در ایران گذرانده؛ بیش‌تر آشپزی کرده است تا کار دیگری؛ دلیلی که سبب شده، در هر بار شروع به کار، به فکر ایجاد رستورانت باشد.
او پیش از این که رستورانت آش و سوپ کربلای را راه بیاندازد، رستوارنت سیار کوچکی در ایستگاه شفاخانه‌‌ی ناحیه‌ی ۱۳ داشت؛ اما به دلیل نداشتن مشتری و امنیت‌ کاری روی خیابان، کارش سقوط کرد. جواد ناچار می‌شود که برای برآورده‌کردن نیازهای خانواده‌ و امنیت کاری‌اش، چاره‌ای دیگری بیابد.
در نتیجه، او سه سال پیش رستوارنت آش و سوپ کربلایی را،در غرب کابل راه می‌اندازد.
جواد با شناختی که از وضعیت اقصتادی باشندگان کابل دارد، خوراکی‌هایش را به نرخ مناسب و مطابق با توانایی مالی متوسط و فقیر جامعه، آماده می‌کند؛ چیزی که سبب شده شمار مشتری‌هایش، روز تا روز بیش‌تر شود.
نرخ پایین و کیفیت خوب دست‌پخت جواد، سبب شده است که حالا رستورانت آش و سوپ کربلایی به نام آشنا میان باشندگان دشت‌برچی بدل شود؛ شهرتی که گاهی از برچی نیز بیرون می‌زند و پای شماری را از گوشه‌های دور و نزدیک به برچی، به این رستوارنت کوچک، اما صمیمی می‌کشاند.


هنگامی که مشتری‌های رستوارنت بیش‌تر می‌شود، جواد در کنار آش و سوپ، لوبیا، برنج و ماکارونی را نیز در فهرست خوارکی‌هایش اضافه می‌کند، تا این‌گونه، مشتریان بیش‌تری را به این رستوارنت بکشاند. مشتریانی که در آن رستورانت می‌روند، از خوردن همه غذاهای رستورانت کربلایی لذت می‌برند؛ اما بیش‌تر مشتریان این رستورانت آن‌هایی اند که برای خوردن آش می‌آیند. نرخ خوراکی‌های رستورانت آش و سوپ کربلایی، هرچند متفاوت است؛ اما در کل، نرخ همه‌ی این خوراکی‌ها، به اندازه‌ای است که با کم‌تر از ۱۰۰ افغانی می‌شود«یک شکم سیر» غذا خورد.
در این رستوارنت، هر خوارک برنج و لوبیا، ۷۰ افغانی؛ هر خوراک آش، ۵۰ افغانی و هر خوراک سوپ، ۱۰ افغانی برای مشتریان هزینه بر می‌دارد.
با گذشت سه سال از ایجاد رستوارنت آش و سوپ کربلایی، حالا جواد از کارش راضی است و با بیش‌تر شدن هر مشتری، لب‌خندی نیز به لب‌های او اضافه می‌شود.
جواد، می‌گوید که به گونه‌ی میانگین، روزانه تا ۳۲۰ شهروند، برای خوردن غذا به این رستورانت می‌آیند.
ارزان بودن، کیفیت خوب و بهداشت خوراکی‌های رستوارنت آش و سوپ کربلایی سبب شده است که شماری از شهروندان، از خوراکی‌های این رستوارنت، به خانه‌های‌شان نیز ببرند.
با این که این رستورانت کوچک، جایی برای پذیرش هم‌زمان زیاد مهمان ندارد، بیش‌تر مشتریان آن زنان اند؛ زنانی که انگار دست‌پخت جواد را بیش‌تر دوست دارند تا دست‌پخت خودشان.
روزانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ زن به رستورانت کربلایی می‌آیند تا از آش و سوپی که جواد آماده می‌کند، بخورند. بخشی از مشتریان این رستورانت، زنان و دخترانی‌اند که با علاقه‌ای خاص، خود شان را از کار بیکار می‌کنند تا این که بتوانند از غذاهای خوشمزه‌ای که جواد آماده می‌کند، بخورند.
شمار زیاد مشتریان رستورانت آش و سوپ کربلایی، می‌گویند که قیمت مناسب خوراکی‌ها و کیفیت غذاهایی که این‌جا تهیه می‌شود، باعث شده است که آن‌ها، بیش‌تر به این جا بیایند تا این که به رستورانتی با نرخ بلند غذا بروند.
زهرا که کاسه‌ی آشی پیش رویش دارد، می‌گوید:«سه روز در هفته، این‌جا برای خوردن غذا‌های خوش‌مزه‌ی این رستورانت می‌آیم.»
همین که چشمی به درون رستورانت می‌چرخانم، می‌بینم که دختران بی‌شماری مثل زهرا آن‌جا در حال خوردن دست‌پخت جواد اند؛ دخترانی که از مشتری‌های همیشگی این رستورانت استند.
رستورانت آش و سوب کربلایی با امکان‌های اندک و دریک فضای کوچک فعالیت می‌کند. این رستورانت کوچک با توانایی و هوشیاری جواد، توانسته است در میان صدها رستوارنت خورد و بزرگی که در دشت‌برچی است، بیش‌تر از همه زبان‌زد شده و مشتری‌های همیشگی زیادی را به خود جذب کند.