ماندن در خانه؛ شهروندان را تنهاتر کرده است

مجیب ارژنگ
ماندن در خانه؛ شهروندان را تنهاتر کرده است

«در شروع قرنتین فکر نمی‌کردم که این روزگار خیلی دوام بیاورد؛ برای ۲۰ روز برنامه‌ریزی کردم و این ۲۰ روز را کتاب خواندم؛ اما زمانی که قرنتین طولانی شد، به شدت احساس تنهایی کردم، حتا گه‌گاهی دلم برای دورترین و ناصمیمی‌ترین دوستانم تنگ می‌شود

این را روحینا روییش، باشنده‌ی کابل می‌گوید.

انسان، موجود اجتماعی است و به گونه‌ی ذاتی نیاز به ارتباط دارد. در اثر ارتباط مداوم و منظم افراد، شبکه‌های اجتماعی مشخصی در جامعه ایجاد می‌شود که به گونه‌ی دوام‌دار افراد جامعه را دور هم گرد می‌آورد.

قرنیتن، زندگی را برای بیش‌تر شهروندان در چهاردیواری خانه محدود کرده است؛ چیزی که باعث شده بیش‌تر شبکه‌های اجتماعی از هم گسسته شود و شهروندان دچار حس تنهایی شوند.

تنهایی، حالت درناک ذهنی است که شخص از نبود ارتباط با دیگران رنج می‌برد.

نازنین (نام مستعار)، باشنده‌ی مزار، به روزنامه صبح کابل، می‌گوید: «دور بودن از دوستانم و اجتماع که سبب ایجاد اندیشه در من می‌شوند، باعث شده است این روزها گه‌گاهی خودم را تنها حس کنم.»

روشن‌نبودن زمان پایان قرنتین، باعث شده است که شماری از شهروندان، امید شان را به آینده از دست بدهند و از پیش، خود را تنها‌تر حس کنند.

نازنین، می‌گوید: «این روزها امید رسیدن به رؤیاهایم در من پایین آمده است و این باعث می‌شود که احساس تنهایی کنم؛ زیرا رویاهایم مثل رفیقی همراهم است تا برای او بجنگم و زمانی که کمی فاصله می‌گیرد، انگار چیزی از من کم می‌شود».

او، می‌گوید که از دوام قرنتین نگران است؛ نگران واقعی نشدن رؤیاهای قشنگی که باهم‌سفرش ساخته است.

چرا این روزها تنها‌تر شده ایم؟

مهم‌ترین عامل‌ها در ایجاد حس تنهایی، گسسته‌شدن روابط اجتماعی و ویژگی شخصیتی است.

شرف‌الدین عظیمی، کارشناس و استاد روان‌شناسی در دانشگاه تعلیم ‌و تربیه، می‌گوید، افرادی که برون‌گرا استند و هر لحظه یا هر از گاهی در تفریح و ارتباط به سر می‌برند، زمانی که روابط شان کاهش پیدا می‌کند و یا آن را از دست می‌دهند، احساس نا‌امنی و اضطراب می‌کنند؛ اما افراد درون‌گرا معمولا در قرنتین و دور شدن از مردم، نه تنها که احساس نگرانی و ناراحتی نمی‌کنند، احساس خوشی هم می‌کنند.

درون‌گراها با ماندن در خانه، بیش‌تر فرصت مطالعه، پژوهش، کنج‌کاوی و تنهایی یافته اند. از بودن در جاهای شلوغی که از این پیش احساس ناا‌منی می‌کردند، رهایی یافته و احساس خوب‌بودن می‌کنند.

در کنار عامل‌های فردی و اجتماعی، روابط خشونت‌زده‌ی خانوادگی نیز باعث شده است که شماری از شهروندان با گذشت هر روز تنها‌تر شوند.

روحینا، می‌گوید: «این روزها بیش‌تر از پیش، دست‌های نوازش خانواده از سرم کوتاه است. گاهی روزهایم با شنیدن حرف‌های زشت و دشنام می‌گذرد، برای همین بیش‌تر از آدم‌ها و کتاب‌ با خودم درگیرم، خودم را می‌خوانم و می‌نویسم؛ این زشت‌ترین نوع تنهایی است.»

روحینا، برای این که بتواند از تنهایی در فضای خشونت‌زده‌ی خانواده فرار کند، شعر می‌نویسد و به شعر فکر می‌کند؛ اگر کارهای خانه برایش زمان خالی گذاشت، کوشش می‌کند کتاب‌هایی را که دم دست دارد ورق بزند؛ اما هر چه بیش‌تر در خودش فرو می‌رود، بیش‌تر تنها می‌شود.

آن چه روحینا را در خانه تنها کرده است، خشونتی است که در بیش‌تر خانواده‌های افغانستانی جریان دارد و  در روزهای قرنتین، باعث ایجاد حس تنهایی در جوانان شده است.

عظیمی، می‌گوید: «خانواده عامل مهم تنهایی در فرد است؛ در افغانستان، خانواده‌ها پشتیبان و دوست فرزندان شان نیستند. برای همین جوانان در روزهای قرنتین در خانه‌های شان احساس تنهایی می‌کنند.»

قرنتین در خانه‌های افغانستانی رنگ‌وبوی یک‌سانی ندارد؛ خانواده‌هایی که توانایی خوب اقتصادی دارند، توانسته اند با آسیب‌پذیری کم‌تری با وضعیت کنار بیایند؛ اما بخش زیادی از شهروندان که زیر خط فقر زندگی می‌کنند و به دلیل بی‌کار شدن نمی‌توانند سه وقت نان سر سفره داشته باشند، بیش‌تر درگیر حس تنهایی شده اند.

 این روزها، ترس گرفتار شدن به ویروس کرونا، ترس از گرسنگی و نگرانی از وضعیت موجود اجتماعی و سیاسی و روابط خشونت‌زده‌ی خانوادگی، شهروندان را در اوج آسیب‌پذیری قرار داده است.

عظیمی، می‌گوید که در چنین شرایطی، شهروندان برای این که بتوانند از تنهایی فرار کنند، نیاز به دست‌گیری خانواده، نهادهای صحی و دولت دارند.

به اساس آمار موجود، دولت تا هنوز نتوانسته است هزینه‌ی یک‌ ماه زندگی شهروندان فقیر را که از کار بیکار شده اند، مهیا کند. همین‌گونه از شروع قرنتین تا حالا دولت در ارائه‌ی خدمات بهداشتی نیز پیوسته ضعیف عمل کرده است.

زمانی که شهروندان کمکی را که خواهانند به دست نمی‌آورند، خود را بیش‌تر از پیش تنها احساس می‌کنند.

این در حالی است که به تاریخ (۲۰ ثور)، در غور، چهار شهروند در اعتراضی برای درخواست نان، از سوی دولت محلی به گلوله بسته شده و رؤیای نان را با خود به گور بردند.

در کنار عامل‌های نام‌برده، حالت مدنی و داشتن برنامه نیز در ایجاد حس تنهایی و میزان آن در افراد نقش دارد.

روزنامه‌ی صبح کابل، در گفت‌وگویی که با ۲۰ شهروند داشته است، ۹ تن آن‌ها به دلیل ماندن در خانه درگیر حس تنهایی شده اند و ۱۱ تن دیگر این حس را در روزهای قرنتین، تجربه نکرده اند.

هفت نفر از آن‌هایی که دچار حس تنهایی شده اند، مجرد بوده و دو تن آن‌ها در رابطه اند؛ اما در شهر‌های جدا افتاده از هم‌سفر شان. هر هفت نفر، دلیل ایجاد حس تنهایی شان را دوری از اجتماع، مثل محل کار، محیط آموزشی و دوری از دوستان شان گفته اند.

از میان۱۱ نفری که در روزهای قرنتین، تنهایی را حس نکرده اند، نه تن آن‌ها زندگی مشترک دارند و دو تن دیگر شان نیز از بودن با خانواده خوش‌حال استند و همین‌گونه اقتصاد خانوادگی مناسبی هم دارند.

مرسل مبشریان، باشنده‌ی کابل که با شوهرش زندگی می‌کند، می‌گوید که داشتن کودکانم باعث شده است که در روزهای قرنتین تنهایی را حس نکنم؛ اما زهرا، باشنده‌ی دیگر کابل که مجرد است، می‌گوید که در روزهای قرنتین بار‌ها و بارها، هم در میان خانواده و هم با خودم، تنهایی را احساس کرده‌ام؛ پیش از قرنتین، کم‌تر این حس را تجربه می‌کردم.

چگونه از تنهایی فرار کنیم؟

انسان زمانی که درگیر حس تنهایی می‌شود، حس می‌کند نیاز دارد که احساس‌ و اندیشه‌هایش را با دیگران در میان بگذارد.

شهروندان افغانستان، برای فرار از تنهایی شان واکنش‌های متفاوتی داشته اند، آن‌هایی که به روزنامه‌ی صبح کابل، گفته اند این روزها احساس تنهایی می‌کنند، بیش‌تر با مطالعه، گوش‌دادن به موسیقی و دنبال‌کردن آموزش‌های غیر حضوری و گذراندن وقت در شبکه‌های اجتماعی خود را مصروف کرده اند.

شماری هم با دنبال‌کردن کارهای هنری و ورزش خود را سرگرم کرده اند تا کم‌تر احساس تنهایی کنند.

عظیمی می‌گوید که برای فرار از تنهایی در روزهای قرنتین، بهترین راه‌کار، ایجاد روابط اجتماعی سودمند در شبکه‌های اجتماعی، فعالیت‌های ذهنی و بدنی و برنامه‌ریزی برای آن‌ها است.

برای این که چهار‌دیواری خانه ما را تنها نکند، نیاز داریم برای رسیدن به هدف‌هایی که از پیش داشتیم، راه‌شیوه‌ی (پلان) دومی را انتخاب کرده و در برنامه‌های روزانه‌ی خود تغییر بیاوریم.

این روزها برای خواندن کتاب و همه فعالیت‌های روزانه‌ی خویش؛ مثل ورزش، دیدن تلویزیون، آشپزی کردن، دنبال‌کردن و درس‌های غیرحضوری باید برنامه داشته باشیم تا درگیر حس تنهایی نشویم.

از سویی هم برای فرار از تنهایی نیاز است که برای سلامت بهتر جسم و روان خود نیز برنامه بسازیم. خوردن، خوابیدن  و ورزش را نباید فراموش کرد. همین‌گونه باید کوشش کنیم از آنچه که به ذهن ما آسیب می‌زند، مثل خبرهای دروغی، تصویرهای اذیت‌کننده از صحنه‌ی انفجار و…. دوری کنیم. روی این دلیل اگر نیاز نداریم، خبرهای کرونایی را نباید زیاد دنبال کنیم.