سلبریتی‌سازی؛ فرمول تازه‌ی فرار از کرونا

نعمت رحیمی
سلبریتی‌سازی؛ فرمول تازه‌ی فرار از کرونا

مناسبات اجتماعی در جهان بسیار ساده و تک موضوعی شده و از کرونا به کرونا ختم می‌شود؛ اما در بَل‌بَشوبازاری به نام افغانستان، قرار است این ابلیس ذره‌بینی و غیر زنده، همان‌گونه که معنای خانه را برای بسیاری از ما تغییر داده و آن را هم‌ردیف زندان ساخته، همه‌چیز را در یک کشور درهم، درهم‌آمیخته است.

کرونا، موجودی که در ابتدا زنده نیست؛ اما ترس‌ناک‌تر از هر زنده‌ی است؛ قوی‌تر از دونالد ترامپ و دیکتاتورهای خون‌آشام؛ این ویروس که خودش زنده نیست؛ اما ضد زندگی است، در ابتدا هیچ و «لَش» است؛ ولی اگر واردِ جانِ زنده شد، آن وقت قدرتش از نیروگاه‌های هسته‌ا‌ی هم بیشتر و همه‌کاره است. قدرت کرونا در دنیای امروزی و جوامع دیگر، در هیچ‌چی بودنش است، هیچ است؛ اما همه‌چیز است، مخفی است و هیچ کجا نیست؛ ولی همه‌جا هست!

در گذشته، مردم ما از چیزهای که پنهان بودند بیشتر می‌ترسیدند؛ نمونه اش این که خوف‌ناک‌ترین رهبر در این سرزمین، تا زمان مرگ از نظرها پنهان بود؛ کرونا نیز که قدرت پنهان، زیر زمینی شدن و نظارت‌گریز دارد، دلیل اصلی ترس مردم است؛ شبیه داستان‌های «امیر ارسلان رومی» که دستی از آسمان بیاید و کارستان کند. این ویروس، شبیه دستی از غیب وارد می‌شود و تا زمانی که ترا به زمین نزده، نمی‌فهمی که زده است؛ در حالی که او روزها قبل، کار خودش را کرده و تیر کاری را شلیک کرده است. تو هر روز بی‌خبر و مسرور برای دور ماندن از چشم کرونا، زمینه‌ساز فتح‌الفتوح –گسترش- آن می‌شوی و او به راحتی و ساده‌تر از «عثمان فرزند ارطغرول»، همه را از دَم تیغ می‌گذارند. در واقع کرونا از طعمه‌اش به عنوان «مرمی» برای تخریب و متلاشی کردن هدف استفاده می‌کند؛ میزبانش را به اسلحه‌ی سیار بدل کرده و او نیز برای خدمت‌گذاری بیشتر، ده‌ها نفر دیگر را استخدام می‌کند تا مثل او، نقش سربازان کرونا را بازی کنند و آن ده نفر نیز با سرعت، به مأموران تازه بدل شده و در چشم بهم‌زدنی، لشکر سربازان کرونا از لشکر یک امپراطوری، بیشتر می‌شود!

خوبی کرونا این است که عدالت‌پیشه و با وجودی که شاید محصول نابرابری و افزایش بی‌عدالتی باشد؛ اما همه را یک‌سان می‌زند، نابرابری و بی‌عدالتی را نمی‌پسندد؛ ولی نابرابری اجتماعی را تشدید می‌کند، او که خودش معلول نابرابری‌های جوامع است.

از نظر تاریخی، بیماری‌های پاندمیک مثل این ویروس خبیث، زمانی بیشتر احتمال حمله دارد که نابرابری‌ها و ناهماهنگی‌های اجتماعی زیاد باشد؛ مشهور است که وقتی فقر از دروازه بیاید، ایمان از کلکین می‌رود، به نظرم منظور این جمله بیش از آن که مختص به فقر و ایمان باشد، معطوف به منبع و دلیل نابرابری‌های اجتماعی است که می‌تواند المانت‌های نظم‌گریز داشته باشد. در آن صورت، فقرا فقیرتر شده و با حداقل‌ها، هم از نظر امکان زندگی، تغذیه و هم از نگاه بهداشت، آسیب می‌بینند، آن‌ها نسبت به عفونت‌ها و البته مسیر گردش اجتماعی بیماری، آسیب پذیر می‌شوند. نابرابری‌ها نه تنها بیماری‌های عالم‌گیر را زیاد می‌کند که ممکن است از دلایل اصلی و عامل مهم آن نیز باشد. این بیماری، شاید آغازگر ناآرامی اجتماعی نباشد؛ اما گاهی از دلایل اصلی اعتراض‌ها است؛ چون همان نابرابری‌های که عامل آن بوده، در مرکز توجه مردم قرار می‌‌گیرد. دلیل این که مردم افغانستان تمام تمرکز شان بر عدم شفافیت، اپیدمیِ فساد، پروژه شدن کرونا و تجارت برای برخورداری کروناسواران است؛ از دل نابرابری‌های اجتماعی بیرون می‌آید. نابرابری‌های اجتماعی موجب می‌شود که فقرا و کسانی که مشاغل بی‌ثبات و کم‌درآمد دارند و به امکانات بهداشتی نیز دست‌رسی ندارند، بیشتر آسیب ببینند. همیشه همین‌گونه بوده است؛ مثلا در زمان عالم‌گیر شدن آنفولانزا -یازده سال پیش-، تعداد قربانیان فقیر نسبت به ثروت‌مندان در انگلستان، سه برابر بود. در تمام دوران بیماری‌های پاندمیک دیگر و با وجودی که فقرا بیشتر مردند و آسیب دیدند؛ ولی مثل امروز و دوران کووید-۱۹، مردم بیچاره و دربه‌در نشده بودند. در گذشته، رفت‌وآمد و کار ممنوع نبود که حالا هست. مسأله‌ی که بیشتر از ویروس، مردم را سراسیمه کرده است. با منع آمدوشد، ممکن است سرعت بیماری کم شود؛ اما موجب فقر گسترده، تشدید نابرابری‌های شدید اجتماعی و زمینه‌ساز بحران‌های به مراتب بدتر از کرونا می‌شود!

باورش سخت است که نابرابری‌ها و بی‌عدالتی، تا چه اندازه می‌تواند باورها را در جامعه سرکوب کند؛ این نابرابری‌ها که خود دلیل مصیبت‌های بسیاری است، فاصله و درزهای اجتماعی را افزایش می‌دهد، پراکندگی و نگاه ابزاری را در انسان‌‌ها تقویت می‌کند و اعتماد را پیش پای برخورداری بیشتر، برای فرا دست شدن افراد زورمند و زمام‌داران، گردن می‌زند و آن وقت، تمام باورهای فرو دستان در وضعیت اپیدمی شدن فساد، به خاک یک‌سان می‌شود که بسیار مخرب و خطرناک‌تر از خود این ویروس نامرد است. عدم باور مردم و شیوع شایعات زیاد، با وجودی که ریشه در مسایل بسیاری دیگر هم دارد؛ ولی یکی از دلایل برجسته‌ی آن، نابرابری اجتماعی است، همان نابرابری که خود دلیل رشد بیماری‌های پاندمیکی مثل کرونا است. نابرابری‌ها موجب می‌شود که زورداران و مقام‌های بلند پایه –به گواهی خود مقام‌ها-، با توسل به زور و  اعتباری که از لوله‌ی تفنگ می‌آید، آزمایش‌های هوسانه‌ی فامیل و اطرافیان خود را با سرعت در شفاخانه‌ها انجام دهند و نمونه‌های آزمایش مردم عادی و محتضر که چشم شان به سقف شفاخانه و یا آسمان دوخته شده است، بعد از مرگ بیاید، مفقود شود و یا نمونه‌ی آزمایش بیماران بسیار ولایت‌ها، یک هفته منتظر پرواز هواپیماهای نظامی ‌بماند.

سلبریتی‌سازی کرونا، عدم شفافیت و هشدار فاجعه دادن حکومت برای حفظ و رعایت قرنتین با هم‌زمانی طرح برداشته شدن آن، باور مردم را برای ماندن در خانه، تحمل گرسنگی و بی‌حوصلگی از بین برده است تا دکان‌دار سرکوچه‌ی ما با اطمینان کامل و اعتماد به نفسِ آسمان‌هفتمی بگوید: «کرونا، مرونا نیس بیدر، کل‌چیز یک پروژه اس برای پر کدن جیب!»

نابرابری، محصول نگاه معیوب و ظالمانه در جامعه است که انسان‌ها را به دو دسته تقسیم کرده و صداقت را می‌کُشد، درست است که تمام آن ده‌هزار و چندصد نفر –براساس آمار رسمی- که میزبان کرونا شده‌اند، همه سلبریتی و شناخته شده نیستند و نیاز نیست که مراحل ابتلا و بیماری همه، مستندسازی شود؛ اما افراد شناخته‌شده زیر ذره‌بین قرار می‌گیرند، رفتار آن‌ها توسط مردم راستی‌آزمایی می‌شود و اگر ببینند که اطلاعات علمی –امروز همه به اطلاعات کرونایی از طریق انترنت دست‌رسی دارند- با آن‌چه در واقعیت زندگی مردم عادی و فقیر با سلبریتی‌ها هم‌خوانی ندارد و این که شعور مردم دست کم گرفته شده‌است، فورا همه چیز را فهمیده و واکنش نشان می‌دهند!

وقتی رسانه‌ها مردم را به حفظ قوانین و دستورالعمل‌های صحی، در خانه ماندن و حفظ فاصله‌ی اجتماعی می‌خوانند؛ اما خود شان کانسرت‌های عیدی با حضور خیل‌عظیم تماشاگران، در سالن سربسته برگزار می‌کنند، مردم حق دارند شعر حافظ را به یاد آورند که «واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند/  چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند»؛ در این صورت، مردم حق دارند خطاب به رسانه‌ها، مقام‌ها و سلبریتی‌ها بگویند، … خودتی!

مردم می‌گویند، وقتی شهردار کابل و وزیر صحت با آن سن‌وسال، به راحتی و بدون هیچ مشکلی از سد کرونا عبور می‌کنند، چرا ما از آن بترسیم؟ این چیزها به غیر از نابرابری‌ها، در بی‌باوری مردم نسبت به کرونا نقش دارد: «کرونا وزیر ره می‌گیره جور می‌شه، وکیل را می‌گیره جور می‌شه، قوماندان را می‌گیره جور می‌شه، نطاق را می‌گیره جور می‌شه، برای همی به کرونا باور ندارم، بیدر.» این را یکی در فیس‌بوک نوشته است!

این به معنای مرگ‌خواهی سلبریتی‌ها نیست؛ ولی در جامعه‌ی نابرابر با ذهن خو گرفته با بی‌عدالتی، جامعه روی هزاران نفر نه که متمرکز سلبریتی‌ها شده و عوامل نابرابری‌ها را زیر ذره‌بین خواهد برد!

نابرابری‌ها، وجدان را هم می‌کشد، وقتی دوکان‌دار، دست‌فروش و کسبه‌کار با پرداخت پول به حافظ نظم و قانون، دوکانش را باز می‌کند، یا افرادی که مدام به مردم می‌گویند در خانه بمانید؛ اما خود شان در اجتماع‌های گوناگون دیده می‌شوند، همه‌چیز درهم می‌شکند.

چنین است که ما باید هم‌زمان هم با کرونا بجنگیم و هم با شایعات عجیب و سلبریتی‌سازی کرونا در کشور. مسأله‌ی دیگر، عدم شفافیت در چگونگی مبتلایان، امکانات، پول‌های کمکی، تعداد افراد بستری شده در شفاخانه‌ها، پراکندگی آراء و بی‌نظمی در رهبری جامعه و پاندمی کرونا است. مردم اگر شماره حساب و رقم دقیق دالرهای کمکیِ سرازیر شده برای کرونا را نداشته باشند؛ می‌فهمند که امروز آدرس قبرستان دادن و فردا سخن از لغو قرنتین گفتن توسط مقام‌های حکومتی، یک پارادوکس عجیب است که یا قبرستان دروغ است و یا قرنتینش! این وسط یکی راست نمی‌گوید و این عدم صداقت و پارادوکس، جرأت مردم را برای رفتن به بیرون از خانه، بیشتر می‌کند. کاری نداریم به این که تکرار مرگ، آن را برای ما عادی کرده و وحشتش را از بین برده است؛ اما در سرزمین نابرابری‌ها که جان‌آدمی کم‌بهاتر از کلوخ و اولویت بودن مرگ و زندگی مشخص نیست، چرا باید از کرونا ترسید؟

سلبریتی‌سازی وضعیت، فرمول تازه برای فرار از زندان خانه شده و سرک‌ها پر از افرادی است که خود را کم‌تر از سلبریتی‌ها نمی‌دانند، سلبریتی‌های که بسیاری شان، بدون آن که بفهمند، کرونایی شده و افتخار شکست دادن کرونا را به دست آورده اند!