سلبریتی‌های تحمیلی و لمپن‌های انتخاباتی

صبور بیات
سلبریتی‌های تحمیلی و لمپن‌های انتخاباتی

چند ماهی می‌شود که افغانستان با سلبریتی‌های سیاسیِ ناخواسته و ناخوانده روبه‌رو است. این جمله «ما وارد دوران جدیدی شده ‌ایم» یکی از پُر تکرارترین جملاتی است که در یکی دو سال اخیر، مخصوصا این روزها تکرار کرده ‌ام. چه در یادداشت‌ها، چه نشست‌ها، چه در ملاقات با دوستان و حتا بحث‌های روزمره!

عمده‌ترین دلیل این اتفاق را به واسطه‌ی رشد تکنولوژی و خصوصا ظهور فضای‌ مجازی و سیطره‌ی آن بر زندگی امروز انسان‌ها می‌دانم. از مهم‌ترین ویژگی‌های دوران جدید، سرعت تغییرات اجتماعی، تحول در عرصه‌ی اطلاع‌رسانی، تحقق دهکده‌ی جهانی و برداشته ‌شدن مرزها، افزایش بارش اطلاعاتی و از همه مهم‌تر تغییر ارزش‌ها و گروه‌های مرجعی که موجب تغییر ذائقه و نوع تغذیه‌ی فکری، بخش قابل توجهی از جامعه شده ‌است.

این‌ که ما وارد مرحله‌ی جدیدی شده ‌ایم، موضوع مهمی است. فضایی که حاکم بر انتخابات و رقابت‌های انتخاباتی جریان داشت؛ نتیجه‌ی خوبی برای ‌مان نداشت. در این انتخابات و رقابت‌های انتخاباتی، صدها سلبریتی بی‌سواد و نافهم بر جامعه و افکار عامه تحمیل شدند.

امکانات مالی و تکنولوژی عصر جدید، فرصت جولان را برای لمپن‌های انتخاباتی مساعد کرد. در عصر فعلی، فضای‌ مجازی و شبکه‌های اجتماعی، محل ظهور و جولان قهرمانان پوشالی و توهمی نوظهور شده است. ذات جامعه‌ی سلبریتی‌مدار، این گونه است که بیشترین نگاه‌ها به حاشیه‌ی زندگی سلبیریتی‌ها است و این می‌تواند، خطری باشد تا تمام افراد یک جامعه را به سمت آدم‌های سطحی، سوژه‌های دم‌دستی، تکیه‌کلام‌های کوچه‌بازاری و… سوق دهد. به موازات آن، شاهد افت جایگاه دانشگاهیان، نخبگان ‌واقعی و کاهش مخاطبان رسانه‌های رسمی استیم.

این واقعیت را می‌توان از روی تعداد مخاطبان و دنبال‌کننده‌های صفحات اجتماعی برخی چهره‌ها در مقایسه با صفحات و نوشته‌های علمی و فرهنگی، صفحات رسمی نهادهای دولتی و… به خوبی مشاهده کرد که چرایی این پدیده، نیازمند پژوهش و تحلیل‌های دقیق علمی است. این چنین می‌شود که یک ویدیوی کوتاه که نسخه‌ی اصلی آن سرشار از الفاظ رکیک و غیرقابل پخش است، در کوتاه‌ترین زمان ممکن، غوغایی در فضای مجازی ایجاد می‌کند.

موجودات عجیب و غریب و خارق‌العاده‌ای که با نامزد شدن ‌شان در انتخابات، به سلبریتی ‌مبدل می‌شوند. افرادی که به سلبریتی تبدیل می‌شوند، همگی به ریاست‌جمهوری نمی‌رسند و با تزریق افکار مزخرف ‌شان به جامعه، در مدت زمان انتخابات، بدون شک تحمل آنان در آینده برای همگی ‌مان سخت خواهد بود. از سوی دیگر، بدون شک نمی‌توان شکاف ایجادشده بین نهادهای رسمی و نخبگان جامعه را در مباحث جامعه‌شناسی انکار کرد و لازم است فکری برای پوشاندن این شکاف کرد.

بدون شک، در صورت تداوم آن، شاهد افزایش روزافزون فاصله‌ها خواهیم بود. در تیم‌های انتخاباتی‌ای که در این مدت شاهد رقابت شان بودیم، بیشتر معاونان و برخی از نامزدان و هواداران‌ شان فضای جامعه را آشفته‌تر کردند.

 فردی که هوادار نامزد خاصی است، چون فقط از دار دنیا یک صفحه در شبکه‌های مجازی دارد و صفحه‌اش هم به تعداد انگشتان یک دست، دنبال‌کننده ندارد، می‌خواهد فضای مجازی را با عکسی که نامزد مورد حمایتش به اشتراک گذاشته، زیر فشار بگذارد.

این سلبریتی‌ خودساخته، با پست فیس‌بوکی اش که ۸ کامنت می‌گیرد، لایکش هم دو رقمی نمی‌شود، از سر بی‌کاری، صدها بار یک پُست را اشتراک‌گذاری می‌کند و این ماییم که هی باید از مکررات این سلبریتی ازخودراضی، دچار تهوع شویم.

جالب آن که، شماری از همین‌ها؛ رییس کارزارهای انتخاباتی نامزد مورد حمایت شان در ولایت‌ها استند. آدم‌های تشنه‌ی قدرت و پول که خیلی‌های ‌شان چند ماه معاش ‌شان را پیش از پیش گرفته و دفترهای مجلل در اختیار دارند. دیگر چه می‌خواهیم؟ در صورت پیروزی، به قدرت می‌رسیم؛ اگر نرسیدیم هم مشهور می‌شویم.

این جا است که کارنامه‌سازی کاذب از سیاست، در این مملکت شروع می‌شود. آقایان تصور می‌کنند که اگر با ده مقام حکومتی، شش وکیل و چند رییس، عکس یادگاری داشته باشند، حتما آدم‌های مشهوری شده اند.