هواپیما بلند شد؛ اما به زمین ننشست. به زمین رسید؛ اما پارههایش. صفحاتِ کتاب، اسباببازیها و عکسهای یادگاری عروسی همه به زمین رسیدند؛ اما این زمین، مقصد نبود. خیلی چیزها با این فرود نیامدند، شد یا نشد. استاد راهنما به جای ایمیل دانشجویش، خبر مرگش را شنید و توییت کرد. دانشجو در انتظار راهنماییِ استاد، خبر از رفتن او گرفت. طرح در دفتر کار ماند. مهمانی خانهی جدید برگزار نشد. دیدار پدر و دختر، زن و شوهر تازه نشد. خلبان و مهماندار محل کار خود را ترک نکردند. مقصد و پرواز آسمانی شد. بدرودها و جداییها طولانیتر شد و باری دیگر فرودگاه و هواپیما سنگینی خود را به رخ مسافران و بدرقهگویان کشید. دلها سوخت و چندپاره شد.
خانوادهها داغدار شدند. عزیزان شان پرپر شدند. چمدانها، چه سنگین و چه سبک، چه در کابین و چه در بار، بیوزن و بیمعنا شدند. ۱۷۶ در شمار بازماندگان ضرب شد و حاصل ضرب در حساب سالها باز هم چند برابر شد. بازماندگان مدام مرور و یادآوری میکنند چه جملاتی حین وداع به یکدیگر گفتند و شنیدند.
این پارهای از نوشتهی یک کاربر فیسبوک است که در واکنش به سقوط هوایپمای اوکراینی و کشته ۱۷۶ سرنشین آن نشر کرده است. روز چهارشنبهی هفتهی قبل، ۱۷۶ نفر در یک چشم به هم زدن در نتیجهی اشتباه نیروهای هوایی ایران و عقدهکشایی این کشور جان باختند که در این میان ۱۳ شهروند افغانستانی نیز کشته شدند.
این رویداد جهان را تکان داد؛ اما همانند همیشه رهبران کشور ما در خواب اند و تا کنون اندکترین واکنشی نسبت به کشته شدن ۱۳ شهروند افغانستانی نشان نداده اند؛ تنها برای رفع مسؤولیت این حادثه را تأسفبار خواندند. حرفهای این رهبران نه تنها که گوشهای از درد خانوادههای قربانی را کم نمیکند که درد شان را بیشتر هم میکند. هر باری که در افغانستان حادثهی المناکی رخ داده، همین رهبران با یک پیام تسلیت، بار مسؤولیت را از شانههای شان یکطرفه کرده اند.
در یکی دو روز گذشته، رهبران بیشتر کشورهای dکرده اند و خواستار دادگاهی عاملان آن شدند. جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا، جدا از این که به قربانیان این حادثه تسلیت فرستاده؛ با شماری از خانوادههای قربانیان نیز دیدار داشته است.
اما این طرف، رهبران حکومت افغانستان، فقط بلد اند که به خانوادههای قربانی تسلیت بفرستند. اگر به خبرنامههای ارگ ریاستجمهوری و ریاست اجرایی حکومت که در پیوند به این رویداد به رسانهها فرستاده شده، نگاهی بیندازیم، بیش از ده بار کلمهی «تسلیت» آمده و همانند همیشه برای بازماندگان این رویداد صبر جمیل آرزو شده است.
اين حكومت که از آغاز کارش تا کنون تنها نقشی جنازهخَوان، قبركن، دفنكننده، تسليتدهنده و تقبيحكننده را بازي كرده است؛ حرفی دیگری بلد نیست و یک بار هم کاری نکرده است که درد و ناامیدی مردم کاهش پیدا کند.
در کنار رهبران حکومت، وزارت خارجهی افغانستان که مسؤولیت سیاستهای خارجی این کشور را دارد نیز کار مشخصی انجام نداده است که جلو این گونه اتفاقات گرفته شود. تنها خبرنامهای نشر کرده و از دولتهایی که شهروندان شان در این رویداد کشته شدند، خواسته است تا برای تضمین شفافیت، حسابدهی، فراهمسازی اطلاعات مورد نیاز و کمک به خانوادههای قربانیان، هماهنگی شان را گسترش دهند.
ستاد کل نیروهای مسلح ایران که مسؤول اصلی سقوط هواپیمای اوکراینی است، گفته که این رویداد در نتیجهی اشتباه انسانی رخ داده است؛ اشتباهی که به مرگ ۱۷۶ نفر به شمول شهروندان این کشور منجر شد.
هرچند دولت ایران این رویداد مرگبار را اشتباهی انسانی خوانده؛ اما از کجا معلوم که این حادثهی در نتیجهی گزارش اشتباهی صورت گرفته است؟ حتا ایرانیهای داخل ایران هم باور ندارند که سقوط هواپیمای اوکراینی نتیجهی یک اشتباه بوده است. شنبهشب (۲۱جدی) شمار زیادی از شهروندان ایران در مقابل دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه صنعتی شریف، علیه دولت این کشور جمع شدند و دست به اعتراض زدند. همه شعارهای علیه سپاه و رهبر مذهبی این کشور سر دادند و خواستار به محاکمه کشاندن عاملان سقوط هواپیمای اوکراینی شدند.
اما رهبران ایران فقط از شهروندان این کشور و خانوادههای ایرانی قربانیان پوزش خواسته اند؛ پوزشی که نه کشتهها را زنده میکند و نه دردی بازماندگان این حادثهی تلخ را کاهش میدهد.