کرونا و راه‌کارهای افغانستانی

زاهد مصطفا
کرونا و راه‌کارهای افغانستانی

با شیوع ویروس کرونا در اکثر از کشورهای جهان، مردم هشدارهایی که از سوی دولت برای شان داده شد را جدی گرفتند و گشت‌وگذار در شهرها و خرید نیازهای اولیه، با شرایط مخصوصی از سوی دولت‌های مشخص شده است که شهروندان، مکلف به پیروی از آن اند؛ در افغانستان اما، اعلامیه‌ی حکومت یا هر مرجعی که زور به کار نبندد، برای مردم چندان اهمیتی ندارد و شهروندان حتا برای حفظ زندگی خود شان نیز، اهمیتی به هُشدارهای صحی نمی‌دهند.

عکس‌هایی که می‌بینید، از یکی از ولایت‌های افغانستان است که گفته می‌شود کنر باشد؛ این‌گونه خط‌کشی و چوکات‌بندی که شاید از طرف دکان‌داران طراحی شده است، در قبال هشدارهای صحی دولت، روشی است برای اقناع حسِ پیروی مردم؛ از آن جهت اقناع حس پیروی مردم که، انسان سنتی، تا این که دنباله‌رو هشدارها باشد، دوست دارد، منابع قدرت، نوعیت برخورد با هُشدارها را جدی کنند و تا زمانی که خط‌کشی شده و جبری به مردم نفهمانند، مردم دوست ندارند از آن راه‌کار پیروی کنند.

این حس از آن‌جا می‌آید که مردم در جوامع سنتی، تا این که خود شان را مکلف به پذیرش قانونی بدانند، دوست دارند که منابع قانون‌گذار آنان را وادار به پذیرش قانون کنند و هر قدر این وادار کردن با جبر و خط‌کشیِ مشخصی باشد، برای شان بیش‌تر پذیرفتنی است؛ یعنی همه مردم در افغانستان می‌دانند که خطر افزایش کرونا و مبتلا شدن به آن گسترده است و باید شرایط و محدودیت‌هایی را برای مبتلا نشدن به آن بپذیرند؛ اما در عین حال، دوست ندارند این محدودیت‌ها را عملی کنند و یا اراده‌ای خودجوش، برای انجام این کار ندارند؛ چنین انسان‌هایی، در درازای تاریخ عادت کرده اند که قوانین را با جبر و اکراه بپذیرند و اگر جبری در کار نباشد، با هر نوع عبور از قوانین حتا اگر به زیان شان نیز تمام شود، نوعی حس افتخار می‌کنند؛ درست مثل کسانی که این روزها ضمن این که توجهی به هشدارهای صحی ندارند، بر آن افتخار نیز می‌کنند و آدم‌هایی که به این هشدارها گوش می‌دهند را نیز، به تمسخر می‌گیرند.

طرح این قالب‌بندی‌ها برای خرید مردم از دکان‌ها، روبرداری از هر کشوری که باشد، کاراترین شکل برای مردم افغانستان است و همه دکان‌داران و محلات تجمع، می‌توانند این ترفند را به کار ببندند تا مردم هنگام مراجعه، ذهن شان بیش‌تر درگیر خطر کرونا شده و ترس از مبتلا شدن به آن را جدی بگیرند. همه مردم می‌فهمند که این خطر جدی است؛ اما شاید حافظه‌ی شان آن قدر با درد و مرگ خو گرفته باشد که هر دم ممکن است این خطر را فراموش کنند؛ این حلقه‌های سفید که برای ایستادن مردم در صف خرید طراحی شده است، هشداری است که ذهن فراموش شده یا بی‌پروای مردم را بیدار می‌کند و از روی نزاکت هم که شده، از این خطوط عبور نمی‌کنند، تا مورد توجه بیش‌تر مردم قرار نگیرند.