متکدیان شیک‌پوش؛ گداهایی که با دریشی و نکتایی از مردم پول طلب می‌کنند

طاهر احمدی
متکدیان شیک‌پوش؛ گداهایی که با دریشی و نکتایی از مردم پول طلب می‌کنند

طبق معمول از مسیری می‌گذشتم که فردی با پوشش کت‌شلوار به‌ من نزدیک شد و با رفتار محترمانه‌ای ۱۰ افغانی خواست. می‌گفت، کیف پولش را جا گذاشته و باید برگردد خانه و برای برگشتن نیاز به‌ کرایه موتر دارد. ۱۰ افغانی به او دادم؛ اما چند روز بعد دوباره همان فرد را دیدم که با همان پوشش از افراد پول کرایه موتر می‌خواهد. دریافتم که او به آن روش از مردم پول می‌گیرد.
هم‌چنان، چندین بار شخصی را در محافل عروسی دیده‌ام که با پوشش کت‌شلوار، پس از محفل از روی میزهای سالون عروسی میوه و غذاهای پس‌مانده را برای خودش جمع می‌کند. او در کت‌وشلوارش جیب‌های کلانی دوخته و در هر محفلی که حضور یابد، با جیب‌های پر بیرون می‌شود.
جالب این‌جاست که او در اکثر سالون‌های عروسی شناخته شده است. این نشان می‌دهد که او دیری است این کار را می‌کند. اکنون همه او را با نقشی که بازی می‌کند، پذیرفته‌اند. نکته‌ی مهم اکنون او نیست، آغاز این کارش است. بدون شک او شروع کارش را با همان ایده شروع کرده که بعضی گداها با پوشش کت‌وشلوار دست به گدایی می‌زنند.
از این‌ گداها در سطح شهر کم‌وبیش وجود دارد. آن‌ها با تغییر پوشش‌شان، به‌عنوان فردی معتبر در شهر ظاهر می‌شود؛ تا نشان دهند که واقعاً مجبور به خواستن پول از دیگران است. آن‌ها با پوشش و شیوه‌ای برخورد محترمانه‌ی خود، به افرادی که از آن‌ها پول می‌خواهند، می‌رساند که گدا نیستند؛ چون گدایی به‌عنوان شغلی در جامعه مطرح است. آن‌ها با روشی که اختیار می‌کند، اشخاص را فریب می‌دهند.
در شماره‌ی دیروز روزنامه‌ی صبح کابل به رقابت گدایان اشاره کرده بودم. به‌نطر می‌رسد، این نیز روشی باشد که ریشه در طبقاتی بودن جامعه دارد.
شاید هیچ جامعه‌ی در جهان بدون نابرابری طبقاتی نباشد. نابرابری در جامعه تا حدودی طبیعی به‌نظر می‌رسد؛ اما آن‌جا که طبقات شکل می‌گیرد و شدت می‌یابد، مسائل و مشکلات اجتماعی را به‌بار می‌آورد. وضعیت اجتماعی شهر کابل به‌شکل وحشتناکی طبقاتی است و همین مسئله در مناسبات اجتماعی نیز تا حد قابل‌ملاحظه‌ای رخنه کرده است. آن‌چه از مشاهدات عینی به‌نظر می‌رسد،‌ ریشه‌های اصلی طبقاتی شدن شهر کابل،‌ اقتصاد، سیاست و قومیت است. در این نوشته تمرکز بر تأثیرات اقتصاد و سیاست بر گدایی‌گری، با اشاره به نابرابری طبقاتی شهر کابل خواهد بود.
پوشش دریشی،‌ از روزگاری که در میان ماموران و دانشجویان دولتی رخنه کرد، وارد سیستم اجتماعی نابرابری نیز شده است. به این صورت در اوایل، به‌احتمال زیاد دو چیز در ذهن مردم از پایگاه دریشی‌پوشان می‌رسیده؛ فرد یا کارمند دولت است یا سرمایه‌دار! از آن‌جایی‌که در دوره‌های مختلف تاریخی،‌ اکثریت نفوس مردم در حالت فقر به سر برده؛ پس هم کارمند دولت و هم سرمایه‌دار شایسته احترام پنداشته شده است. این‌گونه،‌ احترام طبقاتی شده که تا هنوز در شهر قابل‌مشاهده است.
اگر شما با کت‌وشلوار، به‌جاهای مختلف؛ دولتی،‌ شخصی، مراکز صحی، آموزشی، دکان‌ها،‌ رستورانت‌ها سر بزنید، به‌احتمال‌زیاد شما را جدی می‌گیرند و احترام می‌کنند. ولی اگر شما در عین مکان‌ها با پوشش ساده‌ی وارد شوید، متوجه خواهید شد که برخورد‌ها و احترام‌ها فرق کرده است. جدا از صحبت مفصل در مورد طبقه‌ی اجتماعی، همین احترام طبقاتی و بعضی عوامل اجتماعی دیگر باعث شده است که تعدادی از افراد در پوست دیگران دست به گدایی بزنند.
گدایان نکتایی‌پوش همان‌های هستند که می‌خواهند به مخاطب بگویند آن‌ها گدا نیست؛ بلکه در شرایط استثنایی و سختی قرار گرفته است. اتفاقاً افراد جامعه اگر دروغ آن‌ها را باور کنند، به‌احتمال‌زیاد پولی به آن‌ها می‌پردازند.
حقیقت این است که فرد با این روش، حداقل تا زمانی که افشا نشود، موفق عمل می‌کند؛ وگرنه هر روز پای در راهی که درآمد نداشته باشد،‌ نمی‌گذارد. موفقیتش در این زمینه،‌ قبل از آن‌که نتیجه‌ی عواطف انسانی باشد، نتیجه‌ی ساختار طبقاتی جامعه است. افراد به‌آسانی می‌توانند جواب رد به تقاضای گداهای ژنده‌پوش بدهد؛ اما در جواب فرد محترمی که با جدیت از افراد ۱۰ افغانی می‌خواهد، ممکن است جواب رد ندهند.
عامل دیگری که باعث می‌شود فرد با پوشش محترمانه دست به گدایی بزند، این است که گدا جدیداً وارد این کار شده و نمی‌خواهد در پایگاه گدا نقش بازی کند. افراد گدا از مسئولیت‌های اجتماعی معاف هستند و به این صورت پایگاه معمولی در جامعه ندارند. اعضای جامعه، با آن‌ها به‌عنوان افراد وابسته‌ به دیگران برخورد می‌کنند. در بهترین وضعیت، حس ترحم بر آن‌ها دارند. قبول نمودن این پایگاه و این هویت،‌ آسان نیست! تصور کنید، خودتان بخواهید گدایی کنید؛ آیا به‌راحتی می‌توانید این کار را انجام دهید؟ بدون شک افراد عادی به دلیلی که نمی‌توانند پایگاه و هویت تکدی‌گری را بپذیرند، آخرین توان خود را بکار می‌گیرند تا گدایی نکنند! این‌گونه در پندار اعضای معمولی جامعه، گدایی‌گری ننگ دانسته می‌شود. باید متوجه بود که نفس این کار باعث گریز از آن نیست؛ بلکه پایگاه، هویت و نوعی برخوردی که با گدا می‌شود، این پدیده‌ی اجتماعی را بد می‌نمایاند. گدایان نکتایی‌دار دقیقاً همان کسانی هستند که نفس گدایی را بنا بر دلایل مختلفی می‌پذیرند؛‌ اما پایگاه و هویت گدایی‌گری را نه!
نکتایی‌داران گدا،‌ کسانی هستند که به‌ روش پنهان دست به گدایی می‌زنند. افراد و اشخاص که پیشینه‌ی گدایی نداشته باشند، نمی‌توانند مستقیم به گدایی آشکار رو بیاورند. گدایی‌گری پنهان اولین مرحله‌ی است که ممکن است افراد را به گدایی آشکار بکشانند. همان‌گونه که تکدی‌گری آشکار به‌ روش‌های مختلفی انجام می‌شود، گدایی‌گری پنهان نیز می‌تواند روش‌های متفاوتی داشته باشد. تعویذنویسی، رمالی، فال‌بینی و … از انواع گدایی‌گری‌های پنهان است که فرد پس از مدتی در این کار‌ها، به‌راحتی می‌تواند به تکدی‌گری آشکار روی آورد.
مسئله نکتایی‌دارن گدا، اما کمی پیچیده است. آن‌ها ممکن است در اوایل،‌ درامد خوبی کسب کنند؛ اما قابلیت افشایی زیادی دارند. شهروندان همین‌که با روش و چهره‌های آن‌ها آشنا شوند، دیگر هیچ پولی به آن‌ها نخواهند پرداخت. نه‌تنها این؛ بلکه ممکن است، افراد در رابطه به آن حس نفرت پیدا کنند.
معمولاً گداها قبل از شروع به‌ گدایی‌گری و بعدازآن به مشکلات شدید خانوادگی و اجتماعی روبرو می‌شوند. به این صورت اکثریت آن‌ها دچار مشکلات شدید روانی هستند. نکتایی‌داران گدا نیز از این امر استثنا نیستند؛ با این‌ تفاوت که آن‌ها نمی‌توانند در این کار دوام بیاورند. مرحله‌ی بعدی،‌ بدون شک گدایی‌گری آشکار،‌ جلابی و یا رهزنی است که آن‌ها انجام خواهند داد. از آن‌جایی که این تیپ از گداها نمی‌خواهند در پایگاه گدا شناخته شوند؛ پس احتمال این‌که به‌گدایی‌گری آشکار دست بزنند، خیلی کم است. بدون شک، آن‌ها پس از مدتی تبدیل به دزدان،‌ کیسه‌بران، جلابان و یا رهزنان خواهد شد.
دزد و یا تبه‌کاری که پیشینه گدایی‌گری داشته باشد، بااحتیاط و مهارت بیشتری این کار را انجام خواهند داد.
بدون شک حضور گدایان پرشمار در شهر کابل یکی از مشکلات جدی‌ای این شهر است. هر روز گداهای جدیدی به جمع آن‌ها اضافه می‌شوند. این حالت وضعیت وخیم اجتماعی را بازگو می‌کند که اگر آسیب‌شناسی نشود و اقدامات بنیادی صورت نگیرد، ممکن است چالش‌های خطرناکی، شبیه ایجاد گروه‌های سازمان‌یافته‌ی دزدان را به وجود آورد.