مجمع‌الجزایر؛ شرح حال این روزهای کابل

صبح کابل
مجمع‌الجزایر؛ شرح حال این روزهای کابل

نویسنده: کیانوش

هیچ گاهی نبوده که خواسته باشم از کابل حرف بزنم و در نخست، چهره‌های تاریک و رنج‌دهنده‌ی آن به ذهنم نیامده باشد.
از چهارشنبه‌ی هفته‌ی گذشته به این سو، هوای کابل بارانی است؛ بهترین امتیازی که باشندگان کابل می‌توانند در این فصل سال داشته باشند تا از شر روزافزون آلودگی هوا در امان باشند، باران و برف است؛ اما این باران‌ها به همان اندازه که برای باشندگان کابل امتیاز است، محدودیت‌زا نیز است. با شدت گرفتن باران، همه‌ی آب‌راه‌های خیابان‌ها‌ در کابل بند شده و آب به سطح سرک بالا می‌آید که در بیشتر گوشه‌های شهر، با بیست دقیقه بارندگی آب به اندازه‌ای در سر‌ک‌ها جمع می‌شود که دیگر پیاده نمی‌شود از سرک رد شد. به گفته‌ی شماری از باشندگان کابل، برای رد شدن از سرک در روزهای بارانی، واقعن به قایق نیاز است.
شهر کابل، همه‌ساله میزبان دست به سینه‌ی این وضعیت است. در شهر کابل هر باری که باران تند و یا طولانی ببارد؛ شهر به جزیره‌های کوچک بدل می‌شود که ناچار برای رفتن از جزیره‌ای به جزیره‌ی دیگر قایق کرایه کرد؛ اما از بخت بد، که این وضعیت، برای هیچ کسی مهم نیست؛ در چنین روزهایی، از قایق خبری نیست. دولت هم که به خواب زمستانی رفته است. واکنش مردم به آب‌گرفتگی خیابان‌ها هم به گرفتن چند عکس، برای فیس‌بوک است و اعتراض‌هایی که تنها در پای همان پست‌های فیس‌بوکی پایان می‌یابد؛ خاری که به چشم خواب‌زده‌ی شهرداری کابل نمی‌خلد. سال گذشته زمانی که در پی باران‌های چندروزه، شهر کابل در بیشتر محل‌ها آب در سرک‌ها بالا گرفت؛ چند تن از جوانان کارگر کمر را بسته و با کراچی‌های دستی ‌شان، در دل این مرداب‌ها ایستادند و در بدل پول، مردم را از این سوی سرک به آن سو عبور دادند که ویدیوی آن نیز در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد که جز هشتگ خنده و گریه چیزی را در پی نداشت.
این ویدیو اگر در جامعه‌ی دیگری جز افغانستان به نشر می‌رسید، احتمالا یا شهردار آن شهر از سمتش استعفا می‌کرد و یا خود را در یکی از همین آب‌راه‌ها می‌انداخت تا این که بار این همه خجالتی را پاک کند.
اما انگار نه انگار؛ از این حرف‌ها خبری نیست. مسؤولان بلند‌پایه‌ی حکومتی و شهرداری کابل، چون خود ناچار نیستند در آب‌گرفتگی خیابان‌های کابل از خانه‌ها ودفتر شان بیرون بزنند و پیاده از این مرداب‌ها رد شوند، این وضعیت هیچ تفاوتی در وضع آن‌ها به وجود نمی‌آورد. چیزی که باعث می‌شود، این وضعیت نیز تفاوتی نکرده و تا کابل است، باشندگان آن باید هنگام ریزش باران و برف، آماده‌ی مبارزه با خشم طبیعت و روزگار بی‌رحم باشند.
کابل بدون شک تنها پایتخت جهان است که سیسم کانالیزاسیون شهری ندارد که به دوام جزیره‌ای بودن کابل در روزهای بارانی کمک کرده است.
دوام و تکرار این وضعیت با هر بار بارندگی در کابل، بیان‌گر این است که نه شهرداری و نه هم نهادی به اصطلاح پارلمان که گویا ناظر عمل‌کرد حکومت و مدافع حقوق مردم است، خود را مسؤول نمی‌داند.
کابل، گاهی بیابان خاکی و آلوده‌ای که نمی‌شود به دلیل تراکم بیش از اندازه‌ی ذرات معلق در هوا، چند‌متری خود را دید و نفس کشید و گاهی هم مجمع‌الجزایری بدون خط حمل و نقل که برای رفتن به جزیره‌ای دیگر، ناچاری به مرداب بزنی.
با تکرار این وضعیت، به این نتیجه می‌رسیم که شهرداری کابل و هیچ نهاد دیگری، در این مورد برنامه‌ای نداشته و قصد آن را نیز ندارند تا اندکی مشقت روزهای سخت بارانی را از شانه‌های زخم‌خورده‌ی این مردم کم کنند.