سهمیه‌بندی کانکور؛ بحران انتخاب رشته و دانشگاه

صبح کابل
سهمیه‌بندی کانکور؛ بحران انتخاب رشته و دانشگاه

نویسنده: محمدزمان سیرت، دانش‌آموخته‌ی فلسفه و جامعه‌شناسی

کانکور می‌گذرد؛ اما انتخاب‌های اکنون آنها می‌تواند زند‌گی آنها را برای سال‌های آینده تغییر دهد.

در حال حاضر، جوانان آزمون‌دهنده‌ی کانکور با بحرانی انتخاب جواب درست، انتخاب رشته و دانشگاه و سهمیه‌بندی آگاهی مواجه است که شاید بزرگ‌ترین بحران دانش‌آموزان ما باشد. تصامیمی را که دانش‌آموزان در چند هفته‌ی آتی می‌گیرند، ممکن است شکل‌دهنده‌ی افغانستان در سال‌های آینده باشد. این تصامیم نه ‌تنها باعث تغییر در سیستم آموزشی می‌شود، بلکه آینده‌ی علم، فلسفه، اقتصاد، سیاست و فرهنگ را نیز شکل خواهد داد. اقدام‌های آنها باید سریع و سرنوشت‌ساز باشد و آنها باید متوجه نتایج درازمدت آن باشند. در هنگام انتخاب گزینه‌ها، با درنظرداشت این‌که هدف تنها غلبه بر این موضوع در کوتاه‌مدت نیست، باید از خود بپرسند که بعد از ختم این آزمون، در چگونه دانشگاهی می‌خواهند تحصیل کنند و چه دنیایی را می‌خواهند برای خود و هم‌نسلان خود بسازند. بلی، این آزمون می‌گذرد، دانش‌آموزان که زحمت بیشتر کشیده کامیاب خواهند شد، بیش‌ترین آنها کامیاب خواهند بود؛ اما در دنیای متفاوت زندگی را شروع خواهند کرد.

تصامیمی که در حالات عادی نیازمند سال‌ها تعمق و ژرف‌نگری است، در چنین حالات فقط در چند ساعت اتخاذ می‌شود. حتا ترفندهای خطرناک و هنوز نیازموده به ‌کار گرفته می‌شود؛ چون خطر آن کم‌تر از انجام ندادن کاری ا‌ست. دانش‌آموزان زیادی در حال انجام تجربه‌های بزرگ اجتماعی قرار دارند. چی اتفاق خواهد افتاد اگر مکاتب و دانشگاه‌ها آنلاین شوند؟ در حالات عادی، دولت‌ها، شرکت‌های تجارتی و بوردهای آموزشی هرگز دست به چنین تجربه‌ها نخواهند زد؛ اما اکنون حالت عادی نیست.

در زمان کانکور، ما با دو گزینه‌ی مهم مواجه هستیم. گزینه‌ی اول کامیابی و گزینه‌ی دوم ناکامی.

شاید استدلال وجود داشته باشد که این چیزی تازه نیست. همه ساله تعدادی کامیاب و تعدادی ناکام می‌شوند؛ اما در این اواخر وزارت تحصیلات عالی و وزارت معارف در تبانی با حکومت، از روش‌های پیچیده برای محدودیت، حذف و کنترل افراد یک قوم برای کامیاب شدن استفاده می‌کنند. اگر محتاط نباشند، این تقسیم‌بندی علم شاید تحول تازه‌‌ای را در تاریخ نظارت افراد رقم زند. نه ‌تنها این امر سبب عادی شدن روند کانکور و کامیابی نمی‌شود، بلکه آغازگر روند دراماتیک تبدیل «تبعیض آشکار» به «تبعیض پنهانی» می‌شود.

تا پیش از این کانکور، وقتی شما می‌خواستید با قلم خود رشته‌ی را در برگه امتحان انتخاب کنید، دولت دقیقاً نمی‌دانست که شما چی را می‌خواهید بخوانید و انتخاب کنید؛ اما در مورد کانکور امسال، شرایط کاملا تغییر کرده است. حالا کمیته‌ی کانکور راحت حدس می‌زند که شما چه را انتخاب خواهی کرد و به خصوص کدام دانشگاه‌ها را انتخاب می‌کنید.

یکی از مشکلاتی که دانش‌آموزان اکنون با نظارت شدن با آن مواجه هستند، این است که هیچ یک نمی‌دانند چگونه نظارت می‌شوند و پروسه‌ی نظارت، نمره‌دهی کامیابی در این روند در امسال و سال‌های آینده چطور خواهد بود. پروسه‌ی نظارتی به سرعت سرسام‌آوری در حال محدود شدن است. سهمیه‌بندی که در ده سال قبل مثل یک تخیل بود، امروز به یک قانون و اصول تبدیل شده است.

«تصور کنید اگر یک دولت فرضی تقاضا کند تا هریک از شهروندانش دست‌بندهای بایومتریک بپوشند که دمای بدن و ضربان قلب‌شان را به ‌طور ۲۴ ساعته مورد ارزیابی قرار دهد، معلومات به دست آمده، توسط دولت ذخیره شده و مورد ارزیابی نهادهای دولتی قرار می‌گیرد. این نهادها، قبل از تو از بیماری‌ات آگاه می‌شود.»

البته ضرر آن مشروعیت دادن به یک سیستم سهمیه‌بندی مخوف است. اگر شما بدانید که دانش‌آموزان صفحه‌ی «انتخاب رشته‌ی بامیان» را به جای «کابل» باز کرده‌اند، ممکن شما در مورد علاقه‌ی و انتخاب دانش‌آموزان همه چیز را حدس بزنید و بدانید.

خیلی‌ حیاتی است بدانیم که انتخاب رشته، انتخاب جواب سوال ‌و انتخاب دانشگاه پدیده‌های شخصی اند. همان کلید جوابات که جواب درست را از نادرست تشخیص می‌دهد، می‌تواند برگه‌ی رشته‌ها، رشته و دانشگاه را نیز تشخیص بدهد. اگر کمیته‌ی کانکور روی معلومات بایومتریک دانش‌آموزان که به ‌طور چشم‌گیر در دسترس‌شان قرار دارد کار کنند، آن‌ها می‌توانند دانش‌آموزان را بیش‌تر از خودشان در انتخاب رشته و دانشگاه بشناسند.

البته می‌توان نظارت بایومتریکی را موضوع موقت و مربوط به حالت کانکور دانست و ممکن است با ختم این آزمون، استفاده از آن نیز خاتمه یابد؛ اما میل به تداوم اقدامات موقت همیشه زیاد است، به ‌خصوص در زمانی که آزمون کانکور پیوسته هر سال در کمین است.

انتخاب دانشگاه (انتخاب رشته)

تقاضا از دانش‌آموزان به ‌خاطر انتخاب میان رشته‌ی تحصیلی و دانشگاه، در حقیقت ریشه‌ی اصلی مشکل است؛ چون طرح چنین مسأله غلط است. دانش‌آموزان می‌توانند از مزایای هر دو مستفید شوند، نه با نهادینه‌سازی سیستم سهمیه‌بندی، بلکه با انتخاب کردن هر دانشگاه بدون محدویت، از آن مستفید شود.

با این ‌حال، هر محدودیت یک فرصت است. دانش‌آموزان باید امیدوار باشند که سهمیه‌بندی همه‌گیر فعلی، دانش‌آموزان را از خطر مزمن بی‌اتفاقی آگاه خواهد ساخت. افغان‌ها باید یک انتخاب کند. آیا ما به مسیر بی‌اتفاقی خواهیم رفت یا راه هم‌بسته‌گی ملی را طی خواهیم کرد؟ اگر بی‌اتفاقی را انتخاب کنیم، این نه ‌تنها بحران را طولانی‌تر می‌کند، بلکه احتمالاً منجر به فاجعه‌های بدتری نیز در آینده خواهد شد. اگر هم‌بسته‌گی ملی را انتخاب کنیم، این پیروزی نه ‌تنها در مقابل سهمیه‌بندی، بلکه در برابر همه‌ی تبغیض و تعصب‌های همه‌گیر و بحران‌هایی که ممکن است در سال‌های آینده به افغان‌ها حمله کند، خواهد بود.