برنامه‌ی ملی «وجدان و اخلاق شهروندی»

تقی حسینی
برنامه‌ی ملی «وجدان و اخلاق شهروندی»

هر شهروندی می‌تواند خود دارای اراده‌ی عمومی باشد؛ یعنی خیر و صلاح همگان را اداره کند. اراده‌ی عمومی، سرچشمه‌ی قانونی خواهد داشت و از این رو پیروی فرد از قانون، به معنای پیروی از اراده‌ی عمومی خودش خواهد بود. در نتیجه، هر فردی با غلبه بر اراده‌ی عمومی، آزادانه از قانون اطاعت می‌کند. اراده‌ی عمومی فرد، به منزله‌ی شهروند و عضو جامعه‌، معطوف به خیر عمومی است؛ در مقابل اراده خصوصی قرار دارد که معطوف به منافع شخص و خصوصی است.

در جامعه‌ی مطلوب، اراده‌های خصوصی و عمومی هماهنگ و همسو خواهند بود و تبعیت از قانون، این هماهنگی را تضمین خواهد کرد؛ اما در جامعه‌ی تباه و ناهماهنگ، اراده‌های خصوصی از پیرویِ اراده‌ی عمومی سر باز می‌زنند و به دنبال هوس‌هایی می‌روند که شخصی و غریزی خود افراد است. آزادی اخلاقی،  به معنای توانایی عمل بر ضد غریزه‌ها و امیال فردی است و ریشه‌ی اخلاق را تشکیل می‌دهد؛ تفاوت انسان و حیوان در همین است؛ زیرا حیوان نمی‌تواند بر خلاف غرایز خود عمل کند؛ به این معنا که آزادی اخلاقی طبیعت ثانوی انسان است.

پس انسان این توانایی را دارد، بر رفتار خود حاکم باشد و خیری را طلب کند که در آن همگان شریک استند. خدشه دار کردن وجدان جمعی را گناه یا جرم پنداشته اند؛ یعنی رفتار فرد تا این اندازه می‌تواند در مناسبات اجتماعی در صورت جمعی تأثیر بگذارد.

روسو، بر این باور است که وجدان غریزی نیست، بلکه حاصل خردورزی در باره‌ی زندگی است. وجدان انگیزه‌ی کُنش اخلاقی است و اخلاق انگیزه‌ی ما به عشق و عدالت است. در جامعه‌ی ما، یعنی جامعه‌ی افغانستان، چرا وجدان شهروندی تا این حد کَرخت و بی روح به نظر می‌رسد و اخلاق به معنای سازنده، کلمه‌ی مُرده است؟ این موضوع می‌تواند در بی‌عدالتی و بی‌آموزشی(بی‌خبری) تأثیرگذار باشد. هرچند در علم حقوق، بی‌خبری از قانون جرم پنداشته می‌شود، در رفتارهای اجتماعی به نظر می‌رسد، توسط آموزش، بنا بر گفته‌ی روسو، وجدان را بیدار کرد.

بحث بر روی وجدانی که همگان از آن سخن می‌گویند، مطرح نیست؛ موضوع بر سر وجدانی است که باید آموزش داده شود و آگاهی مردم را بالا ببرد. جای آموزش در مورد مفهومی به نام تدبیر در مضمون‌های درسی و اکادمیک خالی است. اطلاع‌رسانی رسانه‌ها در زمینه‌ی آموزش و خبررسانی در بخش حقوق شهروندی و الزامات آن بر شهروندان، به شدت ضعیف و در حد هیچ است؛ تا حدی که حتا کسانی که سال‌ها در کلان‌شهرهای افغانستان زیسته اند نیز، از آداب و رفتار اجتماعی چیزی نمی‌دانند و می‌توان به راحتی از رفتار آن‌ها دانست که چیزی از شهرنشینی نیاموخته‌ اند.

به نظر می‌رسد وقت آن است، برنامه‌ای تحت عنوان «وجدان و اخلاق شهروندی» به سرپرستی نهاد یا سازمانی برای آموزش و بیدارکردن وجدان‌های خفته‌ی مردمان جامعه‌ی ما روی دست گرفته شود. این برنامه‌ی ملی، می‌تواند به اندازه‌ی زیاد در جهت‌دهی رفتارهای اجتماعی مؤثر و مفید باشد.

می‌توان در این برنامه، موضوعاتی را گنجاند که خیابان، پارک و پیاده‌رو، جزئی از اموال عمومی است. می‌توان در این برنامه به آموزش‌دهندگان آموخت که در مکان‌های عمومی، سیگرت  نکشید و مدت طولانی با تلفون شخصی صحبت نکرد. می‌توان از رعایت کردن نوبت، کتاب‌خوانی و روزنامه‌خواندن یادآوری کرد. برای بیدار کردن وجدان و اخلاق شهروندی، باید آموزش دید و آموزش داد.

 نمی‌توان از همگان انتظار بیداری وجدان داشت. به نظر می‌رسد باید سیستمی ساخت که عقربه‌سنج آن نشان‌دهنده میزان وجدان و اخلاق شهروندی مان باشد و همیشه در حال هشدار باشد که «ای شهروند گرامی! وجدان و اخلاق شهروندی شما در حال تمام شدن است، لطفا متوجه باشید.»