«مکثی کوتاه» پیش از انهدام ماین‌های زندگی ‌مان

صبح کابل
«مکثی کوتاه» پیش از انهدام ماین‌های زندگی ‌مان

نوییسنده: نرگس زمانی

چندی پیش، گزارشی از دختران ماین‌روب خواندم که این دختران توانستند ولایت بامیان را از وجود ماین‌ها پاک بسازند و حالا بامیان اولین ولایتی است در میان ولایت‌های دیگر که از وجود ماین پاک شده و مردم در مساحت آن ولایت می‌توانند خیلی راحت و آزادانه به هر جایی در این جغرافیا پای بگذارند؛ بدون این که ترسی از انفجار ماین داشته باشند.
با خواندن این گزارش در رسانه‌ها، ناخودآگاه ذهنم رفت به سمت فیلمی به نام «ماین» ( main به کارگردانی Fabio Guaglione، ساخته‌ی ۲۰۱۶) که محصول مشترک اسپانیا و امریکا است. این فیلم روایت یک سرباز ماین‌روب و داستان سربازی است که حین بازگشت از مأموریت در بیابانی برهوت، یکی از پاهایش روی مین می‌گذارد؛ اما او متوجه می‌شود و پای خود را از روی مین بر نمی‌دارد؛ به همین دلیل مین عمل نمی‌کند. بنا به دلایلی خودش نمی‌تواند مین را خنثا کند؛ پس مجبور می‌شود چندین روز در انتظار نیروی کمکی باقی بماند.
اگر پا را بلند کند بلافاصله مین منفجر می‌شود و مرگ او حتمی خواهد بود. در عین حال خستگی بیش از حد، گرمای روز، سرمای شب، بی‌خوابی و ایستادنِ مداوم، تشنگی و گرسنگی او را از پای درآورده است.
در این حال و روز؛ او به حالتی نیمه هوشیار فرو می‌رود و مدام خاطرات گذشته‌اش را مرور می‌کند.
این جاست که ببیننده می‌فهمد که قبل از این اتفاق، سرباز در دام ماین افتاده، بارها و بارها پیش از این به تنهایی سراغ ماین‌ها رفته و آن‌ها را خنثا کرده است.
اما جنس هر کدام از ماین‌ها فرق می‌کرد. یک ماین از جنس عاطفی بوده و ماین دیگر از جنس رفاقت و همین طور ماین‌های گوناگونی که شکل و نوع‌های گوناگونی دارند. ماین‌هایی که هر کدام مان تا حالا روی ‌شان پا گذاشته ایم و در خیلی موارد ترس از انفجار شان ما را وادار به این کرده است که عکس‌العملی تند و سریع نشان بدهیم. همین واکنش آنی، سبب شده است که ما هیچ وقت به تنهایی نتوانیم به ماین‌هایی که در زندگی پای روی آن گذاشتیم، درست واکنش نشان بدهیم و نگذاریم که آن ماین‌ها همراه خودشان، زندگی ما را منهدم کنند.
مشکلاتی که در زندگی پیش می‌آید، درست همین ماین‌هایی است که آن دختران ماین‌روب در ولایت بامیان توانسته‌ اند آن‌ها را منهدم کنند و بامیان را بدون ماین سازند. با خواندن آن گزارش و قیاس با داستان فیلم ماین، من به این نتیجه رسیدم که می‌توانم از این استعاره در زندگی خود استفاده کنم که مشکلات ماین‌هایی است بر سر راهم. این ماین‌ها از هر جنسی می‌توانند باشند و هر کسی می‌تواند این ماین‌ها را بر سر راهم در زندگی کار بگذارد.
من خواسته یا نخواسته اگر پایم را روی یکی از این ماین‌ها گذاشتم، باید درست مثل شخصیت آن فیلم خود را وادار به این کنم که «مکثی» داشته باشم و این قدر خود را دچار خود برتربینی کاذب نکنم و تلاش نداشته باشم که تمام ماین‌های زندگی‌ام را خود به تنهایی خنثا کنم. این کار من اشتباه است و این اشتباه می‌تواند زندگی‌ام را منهدم کند.
من یا هر یک از شما تا کنون پای ‌مان را روی ماین‌های زندگی‌ گذاشته ‌ایم. ماین‌های کوچک و بزرگ؛ ماین‌هایی که اثرات تخریب متفاوتی با هم داشتند. این تأثیر را شما می‌توانید از روی تخریب اولین ماینی که در زندگی پای ‌تان را روی آن گذاشتید، محاسبه کنید. مطمئنا تا حالا متوجه شدید که می‌توانیم پای‌ مان را روی مخرب‌ترین ماین زندگی ‌مان بگذاریم و اگر آن مکث را نکنیم، انهدام آن ماین می‌تواند همه‌ی زندگی ‌‌مان را بر باد بدهد.
ماینی که ممکن است پدر تان، مادر تان، خواهر یا برادر یا هم شاید دوست، همسر، فرزند، همکار یا غریبه‌ای آن را کار گذاشته باشد؛ این ماین احتمال خیلی چیزها را با خود به همراه دارد.
من به حضور آن دختران ماین‌روب در زندگی نیاز دارم. هر کدام مان باید ماین‌روب‌های زندگی اطرافیان ‌مان باشیم.
واکنش‌های تند و اتوماتیک به شرایط و اتفاقات؛ واکنشی ناآگاهانه از سوی خود ما است و مسؤول خود ما خواهیم بود. من نمی‌خواهم دیگر واکنش تکراری گذشته را نسبت به رویدادهای امروز زندگیم داشته باشم. من به دنبال این استم که ناشناخته‌های امروز را با شناخت دیروزم قضاوت نکنم. من به «مکث کردن» که همانا فکر کردن است، بیشتر نیاز دارم.