بیش از صدها شهروند پایتخت از ناحیهی پنجم کابل، روز گذشته پای به داخل ارگ ریاستجمهوری گذاشتند و ساعتی را مهمان رییسجمهور غنی بودند. این دید و بازدید شهروندان با رییسجمهور قرار نیست به همین یک دیدار بسنده شود، بلکه آن طور که صدیق صدیقی، سخنگوی دولت افغانستان در برگهی تویتر خود نگاشته بود، قرار است نشست روز سهشنبه (۲۴ جدی) رییسجمهور اشرف غنی، سرآغاز سلسله نشستهایی از این دست به نام «گفتمان ملی» باشد که بعد از این رییسجمهور غنی در کمیتههای جداگانه در ارگ ریاستجمهوری این دیدارها را ادامه خواهد داد.
طرح «گفتمان ملی» که رییسجمهور غنی روند شروعش را با دیدار از اهالی ناحیهی پنجم شهر کابل در ارگ ریاستجمهوری کلید زد، طرح تأثیرگذار و همهشمولی است که در واقع تا امروز جای این گفتمان ملی در صحنهی سیاست و در برنامهی کاری سیاسیون ما خالی بوده است.
هر چند مؤلفهی «گفتمان ملی» پیش از این با عناوین و رویکردهای متفاوت دیگری از سوی نهادهای آکادمیک و فعالان جامعهی مدنی پیگیری شده است و همهی فعالان این عرصه در تلاش این بودند تا بتوانند زمینهی گفتمان را در سطح ملی جامعهی افغانستانی فراهم سازند؛ زیرا اگر نگاهی آسیبشناسانه به وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعه بیندازیم، بیدرنگ هر یک از ما پی به شکاف عمیقی که بین مردم و دولت در نظام سیاسی افغانستان افتاده است، میبریم. بدون شک در کمتر از دو دههی گذشته که از عمر نظام جمهوری در افغانستان میگذرد، جای خالی گفتمان ملی سبب شده است که فاصله میان مردم و دولت هر روز بیشتر شود و همین فاصله به خودی خود امروز سبب تمام چالشها و دشواریهایِ حکومتداری مردمی فراروی دولت بوده است.
در هیچ برگی از تاریخ سیاسی معاصر افغانستان نمیتوان نشست یا گردهماییای را سراغ داشت که به منظور ایجاد گفتمان ملی در سطح فراگیر و همهجانبه ایجاد شود.
به گفتهی صدیق صدیقی، سخنگوی دولت، قرار است بعد از این سلسله بحثهای «گفتمان ملی» توسط رییسجمهور با شهروندان کشور ادامه یابد و شهروندان کشور در کمیتههای جداگانه در ارگ ریاست جمهوری، مشکلات و پیشنهادهای شان را در زمینههای امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و سایر بخشهای مهم حکومتداری با آقای غنی شریک کنند که اولین گروه از شهروندان کشور، باشندگان ناحیهی پنجم کابل بودند.
باور من بر این است که طرح «گفتمان ملی» باید خیلی پیشتر از اینها در سطح ملی از سوی حکومت راهاندازی میشد تا امروز به چنین شرایط مبهم و پرچالشی از لحاظ مشروعیت حکومتداری و عدم مشروعیت سیاسی دولت گرفتار نمیشدیم.
در حال حاضر تمام شهروندان افغانستان به این باور جمعی رسیده اند که ساختار قومی و منحصربهفرد جامعهی افغانستان دلیل تمام جنگها و نزاعهای سیاسی، مذهبی و نظامی صد سال اخیر از دورهی آزادیخواهی تا مشروطیت و دورهی دموکراسی بوده است. تا زمانی که نتوانیم در سطح ملی زمینهی ایجاد گفتمان را فراهم کنیم، هیچ گاه نمیتوانیم به چالشهای فعلی حکومتداری که دولت افغانستان به آن سردچار است، فایق آییم.
حداقل انتظار میرفت رییسجمهور غنی با پیشینهی فعالیت سیاسیاش در سطح جهانی و حضورش منحیث استاد دانشگاه در معتبرترین دانشگاههای جهان و ایفای وظیفه در بانک جهانی، به محض ورودش به ساختار سیاسی افغانستان تحت نام شخص اول حکومت، نقطهی ضعف ساختار جامعهی قومگرای افغانستان را میدانست و از همان روزهای اول آستین بالا میزد تا میتوانست امروز با گذشت پنج سال از دورهی حکومتداریاش نتیجهی مطلوب و قابل قبولی را از طرح «گفتمان ملی» به دست میآورد.
هر چند که میگویند؛ «ماهی را از آب هر وقت بگیرید، تازه است»، اکنون هم آغاز این طرح هر چند ناوقت؛ اما باید امیدوار بود که بالاخره در ساختار سیاسی افغانستان، گفتمانی کلید خورده است در سطح ملی که اگر حکومت افغانستان توانسته باشد برای این طرح مکانیزم مشخصی را در نظر بگیرد، به زودی بتوانیم با ادامه دادن این سلسله نشستها از این گفتمان ملی نتایج خوبی را برای راهبرد حکومتداری و بیرون کشیدن قشرهای مختلف از انزوای اجتماعی که در آن گیر مانده اند، به دست بیاوریم.
طرح مسألهی «گفتمان ملی» از سوی حکومت افغانستان در این روزهای پایانی دورهی حکومت آقای غنی میتواند نویدبخش شروع فصل جدیدی از گفتمان تساهل و مدارا را در سطح بزرگتری باشد؛ به شرطی که حکومت آینده جدا از این که چه کسی زمام حکومت را به دست خواهد گرفت، این سلسله نشستهای «گفتمان ملی» را ادامه دهد.