ابعاد روانی بازگشت به مکان‌ حمله‌های تروریستی

زهرا سیاس
ابعاد روانی بازگشت به مکان‌ حمله‌های تروریستی

علی‌، دانش‌جوی سال چهارم حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل، در گوشه‌ای با دوستانش در مورد حمله‌ای که بر دانشگاه شد، حرف می‌زدند. از او درمورد وضع روانی ‌اش پس از اتفاق دانشگاه پرسیدم، لرزشی که در صدایش هنگام حرف‌زدن نمایان بود، تلخی آن حادثه را بازگو می‌کرد.
علی گفت: «سه روز می‌شود که حالت عادی ندارم. هر شب، وقت خواب احساس می‌کنم د امون‌جه قرار دارم و مهاجم‌ها به ما حمله می‌کنن. قبلا به آمدن به دانشگاه علاقه‌مند بودم؛ اما حالی اصلا انگیزه‌ی به آمدن به دانشگاه ر ندارم.»
بدون شک حمله‌های تروریستی در کنار این که تلفات جانی از خود به جا می‌گذارد، اثرهای مخرب روانی نیز به دنبا دارد که تا روزها و ماه‌ها ادامه پیدا می‌کند. علی می‌گوید که شب‌ها این خواب را می‌بیند: «د هنگام درس‌خواندن استیم، ناگهان شماری از افراد مسلح وارد صنف درسی می‌شوند و دانه دانه همه‌ی هم‌صنفانم را به شمول خودم سلاخی می‌کنند؛ شماری هم تقلا به فرار دارند؛ اما مورد شلیک مهاجمان قرار می‌گیرند. هیچ کسی زنده نمی‌ماند.»
دوشنبه‌ی هفته گذشته در پی حمله‌ای که به دانشگاه کابل صورت گرفت، ۲۲ نفر کشته و ۲۷ نفر زخمی شدند. بیش‌تر افرادی که در این رویداد حضور داشتند دچار ترس و اضطراب شده؛ حتا از دوباره‌آمدن به دانشگاه تردید دارند.
به لحاظ روان‌شناسی این تردید به‌جا بوده و فرد از قرارگرفتن در موقعیتی که خون هم‌صنفانش و دوستانش ریخته شده، دچار آسیب‌های روانی می‌شود. دوباره‌دیدن و رفتن به مکانی که چنین رویدادی در آن اتفاق می‌افتد، آسیب‌های روانی برخاسته از آن را شدت می‌دهد. جنگ پیامدهای بسیاری دارد و باعث می‌شود فرد از نظر روانی دچار اختلال‌هایی؛ مانند افسردگی و اضطراب پس از واقعه شود.
حمله به دانشگاه کابل، نخستین حمله به محل‌های اکادمیک نبوده و آخرین آن نیز نخواهد بود؛ تروریستان با حمله به چنین مکان‌هایی، قصد تخریب سیستم آموزشی را دارند. این حملات سبب بازماندن دانش‌جویان از آموزش می‌شود؛ وقتی که امنیت در دانشگاه مرکزی وجود ندارد، دیگر مراکز نیز اعتبار خود را از دست می‌دهند.
علی رضا، یکی دیگر از دانش‌جویان دانشگاه کابل است. نا‌به‌سامان‌بودن حال روانی او را می‌شود از چهره ‌اش دید. در این رویداد پنج تن از دوستانش را از دست داده و احساس می‌کند که هر لحظه قرار است با حمله‌ی دیگری مواجه شود. او می‌گوید: «د روز حمله به دانشگاه، هر طرف که می‌رفتم صدای فیر بود و خیلی ترسیده بودم، تا حالی که به یادم میایه نگران می‌شم.»
رها احمدی، روان‌شناس، می‌گوید: «از شایع‌ترین اختلالی که چنین حوادثی در فرد ایجاد می‌کند اضطراب است. طالبان با دست‌زدن به چنین حملاتی اهداف غیر مستقیمی را دنبال می‌کنند. با حمله به یک نهاد قدرت‌نمدی مانند دانشگاه، در پی رسیدن به اهداف غیر مستقیم استند که بر روان جوانان تاثیر بگذارند.»
اضطراب پس از اختلال‌هایی است که افراد پس از مواجهه با جنگ یا حملات تروریستی دچار آن می‌شوند. افراد وقتی با اضطراب پس از واقعه درگیر می‌شوند، مقاومت روانی شان در مقابل رویدادهای گوناگون پایین آمده و عمل‌کرد عادی زندگی خود را از دست می‌دهند. با این که پس از چنین حمله‌هایی، همه‌ی افراد جامعه دچار اضطراب می‌شوند؛ اما اختلال پس از آن عاید حال افرادی می‌شود که در هنگام حادثه حضور داشتند و از نزدیک شاهد آن بودند.
علایم اضطراب پس از واقعه، بعد از یک هفته در فرد آشکار شده و همه صحنه‌ی حمله یا جنگ، بارها و بارها در برابر چشمش نمایان شده و فرد را بیش‌تر مضطرب می‌کند. خانم احمدی در این مورد می‌گوید: «استرس پس از واقعه سبب می‌شود فرد انزوا‌ اختیار کند و نسبت به مسایل بی‌تفاوت شود؛ حالت بی‌احساسی و کرختی در فرد شکل می‌گیرد و رو به انزوا می‌آورد.» این حالت ممکن است در فرد افسردگی و اضطراب ناهوشیار ایجاد کند که سبب می‌شود، فرد حالت دفاعی به خود بگیرد و مدام در حالت ستیز باشد.
شهرام -نام مستعار- دانش‌جوی دانشگاه کابل که هنگام گفت‌وگو، حالت روانی خوبی نداشت، رهبری دانشگاه را در امر تامین امنیت دانشگاه غافل خوانده و شماری از استادان دانشگاه را متهم به طرح‌ریزی این حمله می‌کند. از او در مورد حال روانی ‌اش پس از حمله بر دانشگاه پرسیدم: «اصلا حال روانیم خوب نیست. چه بگم؟ حتا دخترهایی که از دوست‌های ما استن ر دیگه فامیل شان اجازه نمی‌ته دانشگاه بیاین؛ چون هیچ تضمین دیگه وجود نداره که هم‌چین اتفاقی رخ نته.»
در گوشه‌ای از دانشگاه با مهدی میرزایی کارمند بخش پاک‌کاری دانشگاه کابل، روبه‌رو می‌شوم. او برای پاک‌کاری به دانشگاه آمده و از ترسی می‌گوید که پس از جمع‌کردن مغز دانش‌جویی با آن مواجه شده: «هر وقت بخایم خاو شوم، تمام صحنه پیش چشمم میایه و می‌ترسم حال روانیم جور نشه؛ چند وقت پیش برادرم هم در کورس کوثر زخمی شده بود.»

حرف دیگری از هم‌کاران مهدی که باعث شد اشک در چشمم حلقه بزند این بود: «حالی دیگه عادی شده. د ای ملک خون آدم قدر نداره، هیچ نترسیدم.» در نهایت اگر به آسیب‌دیدگان روانی این حوادث به موقع رسیدگی نشود؛ با اضطراب و افسردگی‌ای که با آن دچار اند امکان ابتلا به پنیک (حمله‌ی روانی) در آنان نیز بالا خواهد رفت.
قرار است دانشکده‌ی روان‌شناسسی دانشگاه کابل برای بهبود حالت روانی دانش‌جویان، به ویژه آن‌هایی که آسیب دیده اند، خدمات روانی ارایه کند؛ اما با گذشت چند روز از این موضوع، هنوز هیچ دانش‌جویی برای گرفتن مشاوره به این مرکز نرفته است.
از سویی هم دانشکده‌ی هنرها در دانشگاه کابل، در تلاش برگزاری نمایشگاهی با استفاده از آثار به‌جامانده از حمله به دانشگاه کابل است، تا به این شکل بتوانند اندکی از رنج روانی را با هنر درمان کنند.‌