نویسنده: مهدی حاکی فیروز، روزنامهنگار ایرانی مقیم تهران
امروزه اتحادیهی اروپایی، قدرت اقتصادی و سیاسی مهمی در جهان به شمار میآید؛ اما این قدرت چگونه به دست آمد؟ کشورهای اروپایی در ۸۰ و ۱۰۰ سال پیش، دو جنگ بزرگ و خانمانسوز را تجربه کردند. علت این نزاعها این بود که هر کشوری تصور میکرد، از این طریق میتواند منافع و قدرت بیشتری به دست بیاورد. البته گاهی هم یک حزب و نحلهی فکری تصور میکرد که میتواند کشور خود، قارهی اروپا و حتا جهان را به سعادت برساند؛ اما نتیجهی این قبیل توهمها، چه شد؟ مرگ میلیونی انسانها در مقام سرباز جنگی یا شهروند غیر نظامی؛ همچنین نابودی کامل بیشتر کشورهای اروپایی؛ به ویژه آنهایی که مثل آلمان و ایتالیا، سودای ریاست بر جهان را در سر میپروراندند. در کنار جنگهای بینکشوری، جنگهای دورنکشوری و بین طرفداران احزاب سیاسی نیز وجود داشت که مصادرهی اموال، نابودی خانهها و کارخانهها، حمله به مکانهای مذهبی و سیاسی طرفهای رقابت، زندانهای پرجمعیت و گاه نیز کشتار انبوه انسانها را به ارمغان میآورد. آنچه که امروز در آشویتس به عنوان یک موزیم به چشم ما میآید، روزگاری جنایتکدهای بود که با تصورهای آرمانشهری نازیستها به وجود آمده بود.
با تخیلات برخی سیاستمداران، به ویژه گرایشهای نژادی، مذهبی و خودبرترپنداریها، اروپا به خاک و خون کشیده شد. با این حال شکستهای بزرگ، فرصتی فراهم کرد تا برندگان و بازندگان ظاهری جنگها-هر چند در هر جنگ داخلی یا خارجی به دلیل کشتار و خرابی، هر دو طرف بازنده استند- به فکر همبستگی منطقهای برای کسب ثروت، قدرت و تکنولوژی بیفتند.
اروپا پس از آتش گرفتن در شعلههای جنگ، همچون ققنوسی از خاکستر خود سر برآورد و کشورهای آن، مذاکره و تقسیم قدرت را جایگزین تمامیتطلبی کرد. هر چند برای رسیدن به توسعه و صلح پایدار، بیش از ۵۰ سال زمان گذشت؛ اما در خاورمیانه امروز چه میگذرد؟ بسیاری از کشورها تصور میکنند که میتوانند و باید قدرت برتر منطقه شوند و همین دیدگاه اشتباه، باعث شده است تا منطقهای که برای جغرافیای طبیعی و انسانی خود، شایستگیهای فراوانی برای رشد و توسعه دارد، بخش مهمی از منابع خود را در جنگ و رقابتهای ناسالم هدر دهد.
همچنین درون کشورهای منطقه نیز رقابتهای سیاسی، گاه از مرز روزنامه و حزب و انتخابات فراتر میرود و زندان، گلوله، ترور، انقلاب و آشوب، جای آن را میگیرد. در جهان هستی، یک ارزش بزرگ وجود دارد که همه میتوانیم به آن وفادار باشیم و آن هم چیزی نیست جز انسان و حرمت جان، رفاه، آزادی و امنیت او.
چه ایرادی دارد که نزاعهای داخل کشورهای منطقه را به انتخابات سالم و بدون تقلب واگذار و از بستن روزنامهها، تعطیلی انتخابات یا دستکاری در آن، محدودیت احزاب و … اجتناب کنیم و در سطح منطقهای نیز ایران، پاکستان، افغانستان، عربستان، ترکیه، عراق، قطر و دیگر کشورها، دست از این همه نامهربانی نسبت به همسایگان خود بردارند و همهی انرژی خود را برای رشد و توسعهی این منطقهی مهم از کرهی زمین به کار گیرند؟
منطقهی خاورمیانهی امروز، سرشار از گروههای خشونتطلبی است که امنیت و آزادی شهروندان را به مخاطره میاندازند. از القاعده و داعش گرفته تا حسدالشعبی، مجاهدین خلق، طالبان، حزبالله لبنان و انصار حزبالله ایران. البته این گروهها هر کدام فراز و فرود متعددی را طی کرده اند و بعضا میتوان شاخههایی از آنها را که حاضر اند سلاح را به زمین بگذارند، به احزاب سیاسی قانونی تبدیل کرد؛ اما نکته اینجا است که این گروهها به دو دلیل تقویت میشوند. یکی تمایل برخی کشورهای منطقه به مداخلهجویی در امور داخلی کشورهای همسایه که از طریق ارسال پول، سلاح و حمایتهای رسانهای و فقهی دنبال میشود. دیگری دیدگاه اشتباه بنیانگذاران این قبیل تشکیلات است که تصور میکنند، بهترین ایدهها را برای زندگی بشر در اختیار دارند و همهی حقیقت، نزد آنها است؛ اما زمان آن است این حمام خون که محصول ایدئولوژی و مداخلهجویی است، تعطیل شود و گلستان صلح و دوستی، جای آن را بگیرد.
چه ضروتی دارد که رقابت شیعه و سنی، فارس و عرب، کُرد و بلوچ، تاجیک و پشتون، مسلمان و مسیحی، نوگرا و سنتگرا، از حزب و صندوق رأی و روزنامه فراتر رود و به خونریزی منجر شود؛ حال آن که میتوان دولتهای ائتلافی را تشکیل داد و با به رسمیت شناختن حقوق اکثریت و اقلیت، راه مناسبی برای توسعهی کشورهای منطقه جستوجو کرد.
این همه سال نزاع و دشمنی چه دستآوردی داشته که همچنان بخواهیم آن را ادامه دهیم؟ اگر کشورهای منطقه راه رفاقت همهجانبه با همدیگر را برگزینند و از کشورهای دورتر نیز جز برای سرمایهگذاری، تجارت و گردشگری برای حضور در منطقه دعوت نکنند، دیر نخواهد بود زمانی که خاورمیانه به یک قطب مهم اقتصاد جهانی بدل شود و سطح رفاه مردمان این کشورها، با اروپاییها برابری کند. ببینیم که اروپاییها با دوستی و همدلی به چه دستآوردهای بزرگی رسیدند و ما هم راه آنها را ادامه دهیم. میتوانیم از برگزاری مراسم عروسی خون دست بکشیم و کارت دعوت این مهمانیِ شوم را برای اروپاییها و امریکاییها نیز ارسال نکنیم.