عقلانیت و آزادی عقلانیت چیست؟

تقی حسینی
عقلانیت و آزادی عقلانیت چیست؟

رفتار عقلانی با چه معیارهایی سنجیده می شود؟ رفتار عقلانی و رفتار احساسی یا رمانتیک چه تفاوت‌هایی باهم دارند؟ تمام این موارد چگونه بر آزادی عمل یک انسان تاثیر می گذارد؟ از رمانتیک یا رمانتیسم شروع می کنیم؛ رمانتیسم را «آیزیا برلین» بزرگترین اتفاقی دانست در قرن بیستم در زندگی بشر غربی اتفاق افتاد. رمانتیسم عقل‌گریز است و احساس‌محور؛ شور، هیجان و عاطفه از مبناهای تصمیم‌گیری این نوع طرز فکر است. عقلانیت یا رفتار عقلانی در توضیح این مورد نیز باید گفته شود که ما دو نوع عقل داریم؛ یکی عقل کنشکر به معنای عقلی که تصمیم‌گیری در شناخت مسائل و تشخیص سیاه و سفید ما را یاری می رساند؛ یعنی به وسیله‌ی آن می توانیم بفهمیم که هم‌اکنون روز است و یا شب. در توضیح نوع دوم عقل باید این‌گونه گفت که این عقل یا بهتر بگوییم عقلانیت برساخته است؛ برساخته یا مصنوع رفتارها، هنجارها، تصمیم‌گیری‌ها و نوع واکنش با این نوع برخوردها در طول سال‌ها ساخته می‌شود.

به طور مثال برای روشن شدن بهتر این موضوع می‌توان به عقلانیت برساخته شده‌ی قومی در افغانستان به‌عنوان نمود این نوع طرز فکر و اندیشیدن در چارچوب این نوع تفکر اشاره کرد. آزادی را تعریف‌های بسیاری است و در هر مکتب و نوع اندیشه، متفاوت تعریف شده است؛ در اصل یکی از وجه‌های تمایز میان مکتب‌های مختلف فکری همین آزادای است؛ آزادی به معنای مثبت و منفی کلمه در نوع تفکر لیبرالیسم و آزادی که در مکتب فاشیسم به معنای اطاعت محض از شخص رهبر است بسیار متفاوت است. در مکتب اول، آزادی بر پایه‌ی تعلقات فردی است و در مکتب دوم آزادی؛ یعنی تسلیم شدن به رهبر در راستای رسیدن به اهدافی که رهبر درست و صحیح تشخیص می‌دهد، آزادی نامیده می شود. حال با توجه به زمان‌مند و مکان‌مند بودن گزاره‌های علوم انسانی در شرایط و فرهنگ‌های گوناگون، می‌توان با تعریف‌های کلی‌ای که انجام شده، به مطالعه‌ی عقلانیت و آزادی در افغانستان پرداخت. نوع عقلانیتی که در بین افراد جامعه‌ی افغانستان رواج دارد، چیست؟ عقل کنشکر با توجه به آگاهی در دسترس که آمیخته شده به رومانتیسم مبتذل است، تقریبا قوه‌ی تشخیص سیاه از سفید را از دست داده است و گاهی در روز روشن با چشم بینا به افراد کوری می‌ماند که راه خود را نمی‌تواند پیدا کند. عقلانیت برساخته شده در جامعه‌ی افغانستانی نیز رفتاری را رقم زده است که همه چیز به قوم و قبیله خلاصه می‌شود؛ یعنی خوش‌بختی، سعادت، دنیا و آخرت همه و همه در گرو قوم است. رابطه‌ی این نوع عقل و عقلاینت با آزادی چگونه می‌تواند باشد؟ پس واضح است که آزادی در این نوع نگرش چیزی جز اسیر بودن در دستان و اندیشه‌ی قومی نیست؛ آزادی در اینجا یعنی «خود»؛ خودی که باید در اختیار خود باشد نه دیگران.

تصمیم خارج از دایره‌ی قوم محکوم است و جواز ندارد. رفتار عقلانی، منافع قومی را در پی دارد و در آن منافع ملت یا ملی جایی ندارد. عقلانیت برخاسته از این نوع رفتارها در طول سال‌های متمادی اصل مفهوم آزادی در این سرزمین را به فراموشی سپرده و مردم با اراداتی که به صاحبان قوم خود دارند، تصمیم به رأی، تظاهرات و شرکت در مراسم یا برنامه‌ها را می‌گیرند. این نوع اسارت در رفتار کنشگران اجتماعی در افغانستان بی‌اعتمادی بزرگی را بین مردم افغانستان به وجود آورده است. این نوع بی‌اعتمادی، آزادی به معنای واقعی کلمه را از یاد همگان برده و دیگر کسی به آزادی حتا فکر هم نمی‌کند. تصمیم‌گیری‌های از پیش تعیین شده برای عده‌ی زیادی از مردم، سرنوشت بی‌اعتباری را برای آن‌ها به‌ وجود آورده که کسی به فردای خود نیز امیدوار نیست. برای بیرون آمدن از زنجیر اسارت و رسیدن به آزادی برپایه‌ی عقلانیت آینده‌محور، باید زنجیرهایی پای را که تعصبات قومی آن را به پای مردم بسته است؛ پاره کرد و رها شد. تصمیم برآمده از فلتر عقلانیت به معنای رفتاری هدف‌مند و روش‌مندی که خیرهمگانی دارد یا حداقل در بُعد کوچکتر خیر شخصی بدون ضرر برای خود، می‌تواند آزادی را در پی داشته باشد که این نوع آزادی نویدبخش دنیای بهتر برای همه افراد جامعه‌ی افغانستانی است.