هند و چین؛ دستور کاری برای همکاری در افغانستان (قسمت-۳۰)

سید نجیب‌الله مصعب
هند و چین؛ دستور کاری برای همکاری در افغانستان (قسمت-۳۰)

 نویسنده: سرینجوی بوز

مترجم: سید نجیب‌الله مصعب

امنیت، محور چرخش چین به سوی آسیای مرکزی

جنگ دراز در افغانستان، افراط‌گرایی مذهبی و قاچاق مواد مخدر باعث نگرانی‌هایی برای اعضای سازمان همکاری‌های شانگهای شده است. سازمان همکاری‌های شانگهای در اصل زیر نام «شانگهای پنج» در ۱۹۹۶ تأسیس شد و در ۲۰۰۱ به سازمان همکاری‌های شانگهای تغییر نام یافت. مأموریت این سازمان بر امنیت اوراسیا و دفاع مرزی متمرکز است. نقش این اتحاد در طول این سال‌ها افزایش پیدا کرده است به ویژه در حوزه‌ی تهدید‌هایی؛ مثل تروریسم و قاچاق مواد مخدر که بخشی از آن از افغانستان ناشی می‌شود و بحران‌های مربوط به انتخابات اخیر و امکان خشونت دوباره، ترس از جنگ داخلی و احتمال بازگشت طالبان به قدرت را برانگیخته است. به گفته‌ی «جان زنفنگ»[۱]، مدیر ساختار ضدترور منطقه‌ای[۲] سازمان همکاری‌های شانگهای «اعضای سازمان همکاری‌های شانگهای با تهدیدهای پیچیده‌ای از سوی جنوب افغانستان مواجه است» و خروج ناتو «در باره‌ی شرایط امنیتی این کشور تردیدهایی باقی می‌گذارد»‌.

با وجود این نگرانی‌ها، به نظر می‌رسد که سازمان همکاری‌های شانگهای کارهای زیادی دارد؛ زیرا سال دیگر تکلیف خروج آمریکا/ ناتو از افغانستان روشن می‌شود. هرچند قبلاً در باره‌ی این موضوع در سطح اجلاس سران بحث شده است؛ اما هنوز روشن نیست که سازمان همکاری‌های شانگهای، واقعاً چه کاری می‌تواند در افغانستان انجام دهد.

تحلیل‌گری در نوشته‌ای برای مرکز «کارنگی» مسکو[۳] نوشت که عدم فعالیت این سازمان، مشکلی از ابتدای شکل‌گیری‌اش بوده است: سازمان همکاری‌های شانگهای تاکنون هیچ دست‌آورد ملموسی نداشته است. تصمیم‌های آن برای همکاری اقتصادی، تلاش‌های ضدتروریستی و شرایط در افغانستان، روی کاغذ مانده است. خواندن مطلب‌های تحلیلی در باره‌ی سازمان همکاری‌های شانگهای برنامه‌ها و پروژه‌های بی‌شماری را فاش می‌کند؛ اما هیچ اطلاعاتی در باره‌ی چگونگی اجرای این پروژه‌ها به دست نمی‌دهد.

وقتی ببینید که این سازمان برخلاف سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه، نیروی نظامی ثابت هم ندارد این اشکال‌ها برجسته‌تر می‌شوند. سازمان پیمان امنیت جمعی، نیروی واکنش سریعی دارد. اکنون سازمان همکاری‌های شانگهای تجهیزها و زیرساخت‌های لازم برای پاسخ به بحران در افغانستان را ندارد. به علاوه، به گفته‌ی «کیریل بارسکی»[۴] نماینده روسیه در این سازمان، «سازمان همکاری‌های شانگهای آماده‌ی قبول مسئوولیت تأمین امنیت در افغانستان نیست.» (RIA نووستی ۲۰۱۴)

 این مقام روس گفت که سازمان همکاری‌های شانگهای، وظیفه‌ی اصلی خود را همکاری مؤثر میان کشورهای عضو و هم‌چنین مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر در آسیای مرکزی می‌داند.

دیدگاه هند؛ تقاضا برای عضویت در سازمان همکاری‌های شانگهای

هند، از گذشته البته به جز دوره‌ی حاکمیت طالبان (۲۰۰۱-۱۹۹۶) روابط گرمی با کابل داشته است. هند از عضویت افغانستان در مجمع همکاری منطقه‌ای آسیای جنوبی در سال ۲۰۰۶ حمایت و در سال ۲۰۱۱ سند شراکت راهبردی با افغانستان را امضا کرد. اکنون هند در پی ارزشمند نشان دادن کمک‌های خود به رفاه امنیتی و اقتصادی افغانستان، خصوصاً در شرایط بعد از خروج آمریکا/ ناتو است. هند، باید به چین بقبولاند که عضویت هند در سازمان همکاری‌های شانگهای برای منطقه به ویژه افغانستان مثمر ثمر خواهد بود و به کاهش سوءظن‌های سنتی میان هند و چین کمک خواهد کرد. هند باید استدلال کند که در راستای سیاست همکاری تلاش می‌کند و نیز منابعی را باید برای این کار شناسایی کند. در دسامبر ۲۰۱۳ «سوجاتا سینگ»[۵] وزیر امور خارجه‌ی هند تأکید کرد که سازمان همکاری‌های شانگهای می‌تواند نقش مفیدی در اتصال تجاری این منطقه و مقابله با تروریسم بازی کند. او معتقد است اگر این سازمان بر اساس توافق آراء عمل کند؛ مداخله‌ی سازمان همکاری‌های شانگهای در افغانستان را می‌توان به فال نیک گرفت.

هند، در پیوستن به سازمان همکاری‌های شانگهای منفعتی دارد که فراتر از همکاری مستقیمش با افغانستان می‌رود.

آن‌طور که «کی.ام.سیتی»[۶] محقق هندی یادآوری می‌کند، منفعت هند در بسط پیوندهای فرامنطقه‌ای با سازمان همکاری‌های شانگهای، زمینه‌ای تاریخی – فرهنگی دارد. تعامل‌ها میان هند و آسیای مرکزی در جابه جایی آدم‌ها، کالا و ایده‌ها از جمله بودیسم خود را نشان می‌دهد. در دهه‌های اخیر، هند در پی افزودن پیوندهای اقتصادی به این رشته‌های سیاسی و فرهنگی بوده است. در ۲۰۱۳، تجارت هند با آسیای مرکزی به رقم ناچیز ۵۰۰ میلیون دالر می‌رسید. دهلی نو می‌داند که باید بر موانعی مانند ارتباط زمینی محدود و اندازه‌ی نسبتاً کوچک بازارهای آسیای مرکزی فائق بیاید. در اجلاس قلب آسیای مرکزی در جون ۲۰۱۲، ای احمد، وزیر امور خارجه وقت هند، کشورهای دیگر را به افزایش تلاش‌های دیپلماتیک و ارتباطات در سطوح سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی فراخواند و این سیاست را «وصل‌کردن آسیای مرکزی»[۷] نامید.

دهلی نو می‌خواهد در مناطقی برای خود جای باز کند که چین ذی‌نفع مسلط است و در پی کسب منافع اقتصادی، سیاسی و راهبردی در مواردی است که نوعی هم‌گرایی میان خودش، چین و کشورهای عضو سازمان همکاری‌های شانگهای وجود دارد. منطقه‌ی تجارت آزاد سازمان همکاری‌های شانگهای هم قرار است تا ۲۰۲۰، همه اعضای این سازمان را از لحاظ اقتصادی یک‌پارچه کند. این منطقه هم از نظر اقتصادی برای دهلی نو بسیار جذاب است. برای رسیدن به چنین هدفی، نارندرا مودی،[۸] نخست وزیر دولت جدید هند برای همکاری با چین پیش‌قدم شده است. وقتی «لی‌که‌چیانگ»،[۹] نخست‌وزیر چین به مودی زنگ زد تا بعد از پیروزی در انتخابات پیشین به او تبریک بگوید مودی با او صحبتی درازی کرد. هر دو رهبر بر اهمیت تقویت پیوندهای دوجانبه تأکید کردند. مودی به سفیر جدید هند در چین هم گفت که بهبود روابط هند و چین «مأموریت تاریخی» او است.

چین هم در بستر مشارکت و همکاری سازمان همکاری‌های شانگهای در افغانستان، راهبردش در قبال هند را تکمیل کرده است. مثلاً پس از پیروزی انتخاباتی مؤدی، چین سعی کرد سیاست خارجی‌اش با هند را نوسازی کند. در جون ۲۰۱۴«وان ایی»، وزیر امور خارجه چین در طول دیدار رسمی‌اش از هند در مقام نماینده‌ی ویژه‌ی رییس‌جمهور شی جین‌پینگ، مودی را «دوست قدیمی» چین نامید و اعلام کرد که انتخاب او «جان تازه‌ای به تمدنی باستانی» بخشیده است. سخن‌گوی دیگری از وزارت خارجه‌ی چین در تأیید نظر وانگ گفت که این ملاقات عصر جدید و مثبتی از روابط چین و هند را آغاز کرده است.

با توجه به نقش رهبری چین در سازمان همکاری‌های شانگهای و وابستگی دولت‌های آسیای مرکزی به درآمدهای حاصل از فروش انرژی، به نفع هند است که از رقابت بر سر انرژی بپرهیزد و به خاطر بیاورید که در ۲۰۰۹، هند و چین بر سر وام ۹/۲ میلیارد دالری از بانک توسعه آسیا برای تأمین مالی پروژه‌های زیرساختی هند در ایالت محل مناقشه «آروناکال پرداش»[۱۰] با هم کشتی گرفتند. در بانک توسعه‌ی آسیا، آمریکا و جاپان می‌توانستند نقش داور در مناقشات را بازی کنند. در سازمان همکاری‌های شانگهای و حتا بانک بریکس (روند ۲۰۱۴)، چنین سازوکارهایی وجود ندارد و چین احتمالاً به دلیل جایگاه سیاسی و قدرت اقتصادی‌اش اهرم فشار بیش‌تری دارد. بعد از آن هند در رقابت در قزاقستان به چین باخت. با وجود تفاهم‌نامه‌هایی که برای اکتشاف و فرصت‌های تولید مشترک نفت و گاز در کشورهای سوم میان هند و شرکت ملی نفت چین امضا شده (ONGC۲۰۱۲)، چین توانسته است مانع منافع انرژی هند شود؛ بنابر این مشکل پیش روی هند متقاعد‌کردن چین در این مورد است که آسیای مرکزی منطقه‌ای برای رقابت مخرب نیست. هند می‌تواند بر موارد زیر دست بگذارد.

الف) الگوی پیوند گاز طبیعی ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند که انتظار می‌رود در آینده‌ی نزدیک نهایی شود؛ به عنوان حوزه‌ای برای همکاری میان اعضای سازمان همکاری‌های شانگهای و در نتیجه چین؛

ب) مزایای توافق تجارت آزاد که شاید از نظر گستره با توافق تجارت آزاد چین – پاکستان، قابل مقایسه باشد.

بخش دوم: همکاری

بهبود روابط اقتصادی هند و چین برای افغانستان خوب است

کمک و سرمایه‌گذاری چین

در سال‌های ۲۰۱۳-۲۰۰۲ تعهد چین به کمک به بازسازی افغانستان، بر اساس بودجه خیلی کم و نزدیک ۲۵۲ میلیون دالر بوده است. چین در خارج از چارچوب بودجه در این سال‌ها در موارد زیر مشارکت کرده است.

چین، ۷ پروژه کامل از جمله شفاخانه‌ی جمهوریت و پروژه‌ی آبیاری پروان را به عهده گرفته یا خواهد گرفت؛ ۱۵ محموله‌ی مواد و تجهیزات؛ ۴ محموله کمک‌های بشردوستانه‌ی عاجل؛ آموزش بیش از ۶۰۰ مأمور و متخصص افغان؛ بخشیدن بدهی ۶/۹ میلیون دالری.

از طرف دیگر، سرمایه‌گذاری‌های چین خصوصاً در بخش معدن و مواد معدنی بنیان بالقوه‌ای برای افغانستان محسوب می‌شود که بتواند اقتصاد مستقل خود را بر آن بسازد. چین، توافقی ۷۰۰ میلیون دالری برای استخراج نفت در حوزه‌ی آمودریا و قراردادی ۳ تا ۵/۳ میلیارد دالری برای توسعه‌ی پروژه‌ی معدن مس عینک دارد. از نظر تجارت هم از اول جولای ۲۰۱۰، چین نزدیک به ۶۰ درصد از محصولاتی که در افغانستان برای صادرات به چین تولید می‌شوند تعرفه‌ی صفر تعیین کرده است که شامل ۴۷۶۲ دسته کالا می‌شود؛ اما ناظران افغان می‌گویند که دغدغه‌های امنیتی نه سرمایه‌گذاری، مشوق اصلی تمرکز جدید چین است.

[۱]– Zhan Xinfeng

[۲]– Regional Anti-Terror Structure

[۳]– Carnegie Moscow Center

[۴]– Kirill Barsky

[۵]– Sujatha Singh

[۶]– K.M Seethi

[۷]– Connect Central Asia

[۸]– Narendra Modi

[۹]– Li Keqiang

[۱۰]– Arunachal Pradesh