موانع زنان افغان برای تحصیل در آن سوی مرز‌‌ها درآمدی بر حقوق زنان

صبح کابل
موانع زنان افغان برای تحصیل در آن سوی مرز‌‌ها درآمدی بر حقوق زنان

نویسنده: محدثه پدرام 

اشاره: این گزارش توسط مؤسسه‌ی حقوق بشر و محو خشونت با همکاری مالی نهاد جامعه‌ی باز افغانستان (OSA) تهیه شده است. روزنامه‌ی صبح کابل در مورد محتوای آن هیچ مسؤولیتی ندارد.

برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع، دولت برای هر شخص امتیاز‌هایی را می‌شناسد که مجموع این امتیاز‌ها را حقوق می‌نامند. حق حیات، حق مالکیت، حق آزادی کسب‌وکار و ده‌ها حق دیگر، برخی از حقوقی است که انسان به حکم انسان بودن دارا است.
حقوق زنان اصطلاحی است که اشاره به آزادی و حقوق زن در تمام سنین دارد و دلیل دسته‌بندی این حقوق تحت عنوان زنان و جدا کردن آن از حقوق عام‌تری مانند حقوق بشر، ریشه در این تئوری دارد که این حقوق در ابتدا برای تمام بشریت به رسمیت شناحته شده؛ اما مدافعان حقوق زنان مدعی شدند که به دلایل تاریخی و فرهنگی، زنان کم‌تر از این حقوق برخوردار بوده ‌اند.
حقوق زنان معمولا شامل این موارد می‌شود: تمامیت بدنی و خود‌مختاری، حق رأی، حق کار، حق دست‌مزد برابر برای کار برابر، حق مالکیت، حق مشارکت در قرارداد‌های قانونی و احزاب و در نهایت حق تحصیل، سرپرستی و ازدواج.
۱- حق تحصیل
زنان نیز مانند مردان سهم مساوی در آموزش دارند؛ اما این حق همانند سایر حقوق زنان در طول تاریخ به ویژه دوره‌ی طالبان از زنان سلب شده بود. به ‌طوری‌که فعالیت زنان در دوره‌ی طالبان محدود به امور منزل می‌شد. پس از سقوط طالبان و روی‌کار آمدن نظام جدید در افغانستان، توجه به زن با تصویب قوانین حمایتی از آن‌ها بیشتر شد. قانون اساسی با تأکید بر مساوات افراد در برابر قانون و از میان برداشتن تبعیض علیه زن و مرد، تعلیم را حق تمام اتباع افغانستان عنوان می‌کند و ممانعت زنان از این حق را توسط قوانین عادی مثل قانون منع خشونت علیه زن جرم‌انگاری کرده است.
علاوه بر تصویب قوانین متعدد جهت حمایت از زنان به عنوان قشر آسیب‌پذیر جامعه، دولت در این راستا به اعلامیه‌ها و کنوانسیون‌های متعدد حمایتی و حفاظتی ملحق شده که در تمامی اسناد حقوقی بین‌المللی حق تحصیل زنان به عنوان یکی از حقوق اساسی تصریح شده است. چنان چه در کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان از مکلفیت دولت‌های عضو این کنوانسیون برای تضمین حقوق مساوی زنان با مردان در زمینه‌ی آموزش به ویژه در اخذ مدارک تحصیلی و دست‌رسی به تحصیل تذکر داده شده است. از طرف دیگر اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر تصریح می‌کند که بهره‌مندی از آموزش و پرورش از جمله حقوق بشری است.
بنابراین، حق تحصیل به ‌عنوان شاخه‌ای از حقوق زنان در اسناد داخلی و بین‌المللی همواره مطرح بحث بوده است؛ زیرا حق تحصیل زیر حقوق اساسی زنان قرار می‌گیرد و رابطه‌ی مستقیم با سلامت روحی خانواده دارد.
۲- تحصیل در خارج از کشور
به دنبال افزایش میزان دست‌رسی زنان به حقوق‌ شان خصوصا برخورداری آنان از حق تحصیل و پذیرش این حق در ولایات نسبتا فرهنگی و توسعه‌یافته، اشتیاق زنان برای تحصیل در دانشگاه‌های خارجی و استفاده از بورسیه‌های تحصیلی افزایش یافته است. عموما کشور‌های پیش‌رفته بورسیه‌های تحصیلی را در مقاطع لیسانس، ماستری و دکترا جهت بالا بردن سطوح علمی ــ فرهنگی کشور‌های کم‌تر توسعه‌یافته عرضه می‌کنند که در این میان توجه اغلب این کشور‌ها و نهاد‌ها معطوف به زنان است؛ زیرا در جوامع سنتی زنان در اغلب موارد با بحران تحصیلی مواجه ‌اند و نمی‌توانند به تحصیل ادامه دهند.
• چه عواملی باعث ترغیب زنان برای تحصیل در دانشگاه‌های خارجی می‌شود؟
طی سال‌های متمادی وجود سنن و عرف‌های بی‌بنیاد، ذهن زنان را شست‌وشو داده و رفته رفته قبولاندن برخی پند‌ارهای خرافی که ریشه در جاهلیت محض داشت مثل «دختر برای ازدواج است»، «دختر نمی‌تواند تنها جایی برود»، «دختری ‌که دانشگاه بخواند یا موبایل داشته باشد خراب است» و امثال این‌ها ملکه‌ی ذهن زنان جوان شده بود. آن‌چنان که دختران خود را ملزم به ازدواج در سنین خردسالی می‌دانستند و تا کنون نیز در بین بیشتر خانواده‌ها چنین عقایدی پی‌ریزی شده است.
زینب، نام مستعار دختر ۱۴ساله است که در همسایگی مان زندگی می‌کند. او که در یک خانواده‌ی سنتی و بی‌سواد رشد کرده، می‌گوید: «برادرم هر بار به من می‌گوید درس خواندن تو بی‌فایده است چرا که در آخر عروس می‌شوی.» زینب نیز که با چنین عقیده‌ای کلان شده، می‌گوید: «درس خواندن ما را به‌جای نمی‌رساند؛ چون وظیفه‌ی اصلی ما خانه‌داری است» ؛ اما با وجود حمایت‌های جهانی، امروزه به شکل قابل توجهی چشم زنان به‌ روی خشونت‌هایی که سال‌ها وجود داشته و آنان با قبول رنج این خشونت‌های روزگار خود را سپری می‌کردند، باز شده است؛ لذا تلاش زنان برای ادامه‌ی تحصیل به ‌عنوان یکی از حقوق اساسی‌ شان افزایش یافته است.
کلا دلیل ازدیاد میل زنان به تحصیل در دانشگاه‌های خارجی را می‌توان به دو دسته‌ی اقتصادی و اجتماعی خلاصه کرد.
۳- دلایل اجتماعی
همان‌طوری ‌که قبلا اشاره شد، زنان در افغانستان با مشکلات عمیق دست و پنجه نرم می‌کنند. به نقل از کمیسیون مسقل حقوق بشر افغانستان، زنان سالانه با اشکال مختلفی از خشونت‌های جسمی، جنسی و روانی مواجهه اند. طبق آمار این کمیسیون، در جریان سال ۲۰۱۵ بیش از ۵۱۳۲ مورد قضیه‌ی خشونت علیه زنان از مجموع خشونت‌های که علیه زنان صورت می‌گیرد به ثبت رسیده که این مسأله رابطه‌ی مستقیم با تمایل زنان به تحصیل در خارج از کشور و اقامت آنان در کشور‌های خارجی دارد.
عده‌ای از زنان که سال‌ها قربانی رسوم غلط جامعه، قوم و خانواده‌ی خود بودند، خروج از کشور به قصد ادامه‌ی تحصیل را بهترین فرصت برای رهایی از این معضل می‌دانند. در واقع بهره‌مندی از بورسیه‌های تحصیلی نزد برخی از دختران، مطمئن‌ترین راه ممکن برای پناهنده شدن در یک کشور خارجی است؛ بدبختانه آمارها نشان می‌دهد از هر ۱۰ دانشجویی که برای تحصیل می‌روند، تنها ۲ تا ۴ نفر مجددا بر می‌گردند و متباقی پناهنده می‎شوند که بیشتر این پناه‌جویان زنان ‌اند؛ زیرا اکنون که آنان با حقوق خود آشنایی بیشتری دارند و صدماتی را که از ناحیه‌ی عدم رعایت حقوق ‌شان به آن‌ها می‌رسد، بیشتر درک می‌کنند. تحمل تبعیض‌های جنسیتی و لگدمال شدن حقوق ‌شان عرصه را طوری تنگ می‌کند که به ‌دست آوردن بورس‌های تحصیلی برای شان مثل یک ناجی عمل می‌کند.
تعداد دیگر، ‌دلیل و هدف کاملا متفاوتی برای تحصیل در دانشگاه‌های خارجی دارند؛ آنان که خود مستقیم درگیر خشونت بودند و یا شاهد وقوع آن بوده‌ اند، ادامه‌ی تحصیل را راهی برای جلوگیری از بروز خشونت علیه نسل‌های آینده می‌دانند. حکیمه، دختر جوانی که دانش‌جوی اقتصاد است می‌گوید: «من تحصیل می‌کنم تا در آینده مادر توانایی باشم؛ نمی‌خواهم دخترانم زیر بار ظلم بروند. من می‌خواهم با تحصیل در دانشگاه‌های خارجی به خانواده و اقوامم نشان بدهم که ضعیف نیستم.»
او می‌گوید خانواده‌اش همیشه زن را جنس دوم می‌دانند که خلق نشده مگر برای انجام کارهای خانه.
حکیمه اضافه کرد: «هیچ سهمی در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی ندارم؛ چون از نظر آنان من زنم و زن ناقص‌العقل است.» وجود چنین تفکری آنان را ترغیب به ادامه‌ی تحصیل در دانشگاه‌های خارجی می‌کند.
۴- دلایل اقتصادی
تحصیل یکی از راه‌های اشتغال‌زایی برای زنان محسوب می‌شود؛ به خصوص در جامعه‌ای مانند افغانستان که نیروی کاری جنس زن بسیار محدود است و دولت علاقه‌مند حضور زنان در عرصه‌ی اداری و سیاسی است؛ داشتن مدارک لیسانس، ماستری و بالاتر از آن از دانشگاه‌های معتبر جهان به جذب زنان در بست‌های مهم اداری ــ سیاسی کمک می‌کند. از سوی دیگر این موضوع باعث افزایش میزان درآمد زنان می‌شود. لذا اکثریت قریب به کل زنان هدف ‌شان را از تحصیل در دانشگاه‌های خارجی در مرحله‌ی اول افزایش درآمد عنوان می‌کنند.
• موانع تحصیل زنان در دانشگاه‌های خارجی
مسلما بزرگ‌ترین مانع بر سر راه زنانی که قصد ادامه‌ی تحصیل در کشور دیگر را دارند، نگرش منفی جامعه به این پدیده است. حال که بستر تحصیلی برای زنان هموار شده و زنان در آرزوی استفاده از چنین فرصت طلایی استند، با بزرگ‌ترین مانع؛ یعنی ذهنیت خراب افراد جامع روبه‌رو استند. عرف و عادات غلط در افغانستان چنان ریشه دوانده که حتا در ولایت‌های کلیدی که اغلب مردم آن دم از تمدن و رشد فرهنگ می‌زنند، هنوز نتوانستن حق تحصیل زنان را به معنای کامل آن درک کنند و مانع دختران از تحصیل در مقاطع بالاتر می‎شوند و اجازه‌ی تحصیل به آنان را در کشور دیگر نمی‌دهند؛ گذشته از آن مردم جامعه‌ی ما چنان تحت تأثیر هم‌دیگر قرار دارند که در بسیار مواقع از تصامیم سرنوشت‌ساز زندگی خود به خاطر دیدگاه مردم منصرف می‎شوند؛ پس توقع نمی‌رود تحصیل دختران نیز در این جامعه بسته به نظر مردم نباشد. اغلب خانواده‌ها در این مورد چنین نگرشی دارند «تا حال به هیچ یک از دختران فامیل اجازه داده نشده که به تنهایی به قصد تحصیل برای مدتی دور از خانواده در کشور دیگری زندگی کنند «و یا» اگر دخترم را برای ادامه‌ی تحصیل بفرستم، مردم مرا چه می‌گویند.» متأسفانه این چنین حقوق زنان و دختران ما قربانی حرف و حدیث مردم می‌شود.
از طرف دیگر؛ طی گزارش‌های صورت گرفته، حمله به زنان به قصد تجاوز جنسی یا آزار و اذیت جنسی در دانشگاه‌های معتبری مثل هاروارد، در رقم بالایی قرار دارد؛ لذا وجود چنین وضعیتی برای دختران ما بزرگ‌ترین ترس محسوب می‌شود و آن‌ها را از تحصیل در کشور خارجی منصرف می‌کند. در واقع در پهلوی ترس از دست دادن یک سلسله ارزش‌های دینی و اخلاقی، بزرگ‌ترین دغدغه‌ی زنان عدم پذیرش مجنی‌علیه‌های این خشونت‌ها توسط جامعه است. بنابراین، دخترانی که عمری برای شان گوش‌زد شده که برای حفاظت خود باید سایه‌ی یک مرد را با خود داشته باشند، قبول چنین ریسکی تاوان گزافی برای شان دارد، بنابراین، این مسأله آنان را از ادامه‌ی تحصیل درکشور دیگری منع می‌کند.
پدیده‌ی تحصیل در دانشگاه‌های خارجی دو قطب مثبت و منفی برای زنانی که توانسته‌ اند این حق را به دست بیاورند دارد؛ خوش‌بختانه این عده از زنان توانسته ‌اند، از میان هزاران زن افغان که در حسرت داشتن حق تحصیل در دانشگاه‌های خارجی به سر می‌برند، از این حق برخوردار شوند؛ اما این دسته از زنان با چالش جدیدتری روبه‌رو می‎شوند و در واقع اقامت آن‌ها در کشور دیگر خود نیز سر آغاز مشکلات دیگر است. برای دخترانی که از یک محیط به شدت سنتی به کشور‌های دیگر سفر می‌کنند، همه چیز متفاوت است و آن‌ها را دچار کشمکش‌های درونی می‌کند. تضاد فرهنگی و دینی برای دختران افغان بیش از پسران حجیم است و آنان به زمان بیشتری برای عیار کردن خود با محیط جدید نیاز دارند.
دختران دانشجو شاکی از سایه‌ی سنگین مردان افغان‌ اند؛ پسران افغان که می‌خواهند بزرگی کنند و اساس سنت‌ها و تعصب‌های کورکورانه در قالب دین و غیرت به دختران امر نهی کنند، کم نیستند. به ‌طور مثال هندوستان کشوری است که همه‌ساله ۵۰۰ بورسیه‌ی تحصیلی برای دانشجویان افغان اختصاص می‌دهد. در حال حاضر ۵۰۰۰ دانشجوی افغان در این کشور مشغول تحصیل ‌اند. طاهره، که یکی از این دانشجویان است، می‌گوید: «بیشتر پسران افغان در این‌جا از حداکثر آزادی و امکانات استفاده می‌کنند، به کلوپ‌های شبانه می‌روند و با هر دختر و زنی که بخواهند آزادانه رابطه برقرار می‌کنند، در حالی ‌که وقتی ما خواسته باشیم با هم‌کلاسی‌های خود در مورد درس و در محوطه‌ی دانشگاه صحبت کنیم، تهدید می‌شویم.»
متأسفانه این تحصیل برای برخی از دختران پایان خوشی ندارد و اغلب آنان مجددا توسط جامعه پذیرفته نمی‌شوند. هما، نام مستعار دختر ۲۷ساله‌ای است که برای تحصیل در مقطع ماستری به امریکا سفر کرده بود، او که اکنون مدت یک سال است به افغانستان برگشته، جریان این یک سال را چنین روایت می‌کند: «بعد از فارغ شدن از تحصیل و برگشتنم به ولایت‌ مان دید مردم نسبت به من تغییر کرده بود. می‌شنیدم که مرا فاحشه می‌گفتند. آن‌ها به من تهمت می‌زنند که در امریکا با بچه‌ها رابطه داشتی. این وضعیت چنان بر خانواده‌ی ما تأثیر گذاشته که آن‌ها مرا از قبل هم محدود تر کرده ‌اند. پسر‌های قوم ‌مان نظر بد به من دارند. پسر کاکایم می‌گوید: تو خو در خارج تیر‌کردی، بیا با هم شویم. این گونه حرف‌ها و رفتار‌ها به شدت مرا متأثر ساخته تا حدی که تصمیم دارم دوباره به امریکا برگردم.»
نتیجه‌گیری
با توجه به تصریح حق تحصیل در قوانین، آیات و احادیث، این حق در ذیل حقوق اساسی زنان قرار می‌گیرد؛ اما متأسفانه در جامعه‌ی افغانستان پذیرش این حق در مفهوم کامل آن هنوز قبول نشده. امروزه با افزایش حمایت‌های جامعه‌ی جهانی از قشر زن، سهولت‌های زیادی برای دست‌رسی زنان به حقوق‌ شان پی‌ریزی شده که در این میان می‌توان به حق تحصیل نیز که ذریعه‌ی بورس‌های تحصیلی به زنان اختصاص یافته اشاره کرد. لذا با افزایش این حمایت‌ها و بروز مسائلی مانند خشونت‌های خانوادگی، مشکلات اقتصادی و فرهنگی میل و اشتیاق زنان برای ادامه‌ی تحصیل در کشور‌های خارجی و به خصوص در کشور‌های غربی افزایش می‌یابد.
لیکن برای تحصیل در کشور دیگر با مشکلات فراوانی روبه‌رو می‎شوند. عده‌ای از این حق محروم ‌اند و دیگران عملا با خشونت‌های جسمی و روحی ناشی از استعمال این حق روبه‌رو استند.
متأسفانه جامعه‌ی ما هنوز به پیروی از تعصب‌های کورکورانه و تبعیض جنسیتی ادامه می‌دهد و نقش دولت محدود به قوانین حمایتی و افزایش فرصت‌ها برای ادامه‌ی تحصیل است که نه تنها دردی را دوا نمی‌کند بلکه نمک بر دل دخترانی که از حقوق و فرصت‌هایی که دارند آگاه شدند، می‌پاشد.
پیشنهادها
۱- ادامه‌ی تحصیل زنان با سلامت روانی جامعه رابطه‌ی مستقیم دارد؛ لذا لازم است برای تحصیل آنان در خارج از کشور شعور اجتماعی و فرهنگی جامعه را تقویت کرد.
۲- چالش‌ها و موانع تحصیلی در دانشگاه‌های خارجی، از مصادق خشونت‌های روانی علیه زنان است که کم‌تر به آن پرداخته شده و در صورت عدم پیش‌گیری، می‌تواند مانند سایر خشونت‌های روانی ناهنجاری‌هایی را در جامعه ایجاد کند؛ لذا توجه دولت به این مسأله از ضروریات است.
۳- یکی از شیوه‌های مؤثر در پیوند با کاهش بروز خشونت‌های خانوادگی در زمینه‌ی ممانعت دختران از ادامه‌ی تحصیل به خصوص در کشور‌های خارجی، اطلاع‌رسانی رسانه‌ها به خانواده‌ها است تا در زمینه‌ی حق تحصیل و آزادی در آن و هم‌چنان مزایای تحصیلی برای زنان است که می‌باید توسط دولت روی دست گرفته شود.