طالبان؛ حقوق زنان و دموکراسی!

صبح کابل
طالبان؛ حقوق زنان و دموکراسی!

نویسنده: کریستال بیات

 این‌ که در روند و مذاکرات صلح میان‌افغان‌ها تا چه اندازه کشورهای دخیل در قضایای افغانستان، کشورهای منطقه و حامیان جهانی این کشور نقش دارند، بحث جدا است. بدون هیچ تردیدی عناصر فوق می‌تواند به ناکام شدن و یا به موفقیت رساندن پروسه‌ی صلح نقش برجسته ایفا کند. در این یادداشت، نگاه گذرا می‌اندازم به حقوق زنان و دموکراسی؛ عناصری که هم‌واره در مواجهه با طالبانیسم و روایت آنان از زنان و دموکراسی، به آن بر می‌خوریم. در چند ماه اخیر در باره‌ی قیمت صلح با طالبان فراوان پرداخته شده است. اکثریت قاطع به این باورند که اگر جمهوری اسلامی افغانستان به خواسته‌های طالبان تن دهند، دست‌آوردهای ۱۹ ساله کشور برباد رفته است. نگرانی‌ها از سهیم شدن طالبان به قدرت، بخش مهمی دست‌آوردهایی ۱۹ ساله‌ی افغانستان، حقوق زنان، آزادی و دموکراسی است. پس از ۱۸ سال و اندی از فروپاشی رژیم طالبان، پس از آن‌که کلیم طالبان از کشور برچیده شد، سهیم شدن این گروه به قدرت در کشور سایه افکنده است. رییس‌جمهوری اسلامی افغانستان در ماه آگست سال روان، در مقاله‌ای که به روزنامه‌ی واشنگتن‌پست نگاشت، گفته بود گروه طالبان باید واقعیت‌های امروز جامعه افغانستان را پذیرفته و برای حفظ دست‌آوردهای ۱۹ سال اخیر مردم این کشور، با جمهوری اسلامی افغانستان هم‌کاری کند. نکته‌ی کلیدی مقاله‌ی محمد اشرف غنی در واشنگتن‌پست، دموکراسی و حقوق زنان است. افغانستان در ۱۹ سال اخیر، دست‌آوردهای فراوان دارد. قانون اساسی، شورای ملی، آزادی بیان، مشروعیت جهانی، رسانه‌ها، نیروهایی امنیتی-دفاعی و… دست‌آوردهای ۱۹ ساله‌ی کشور است. در این میان حقوق زنان و دموکراسی عناصری کلیدی و مهم استند؛ چون اگر از این دو را برداریم، همه دست‌آوردها برباد رفته به شمار می‌رود.

از جانب دیگر، طالبانی که هنوز رویای تشکیل امارت اسلامی به سر دارند، در مذاکرات صلح دوحه دو هدف را دارند؛ یکی خروج نیروهایی امریکایی و دیگر برقراری نظام اسلامی در افغانستان. منظور از نظام اسلامی به تفسیر و روایت طالبان، چیزی دیگر است؛ نظام اسلامی طالبانی، هیچ‌گونه آشتی با افغانستان کنونی ندارد.

حقوق زنان از مهم‌ترین موضوع در حوزه‌ی مذاکرات صلح میان‌ افغان‌ها و پس از آن است. نحوه نگاه طالبان به زنان، هیچ‌گونه سازش به شرایط، تغییرات و تحولات ملموس افغانستان جدید ندارد. مردم افغانستان، زنانی دوره‌ی طالبان را به یاد دارند و محاکمه‌های صحرایی آنان هنوز ادامه دارد. در نقاط مختلف کشور که این گروه تسلط دارند، دختران از مکتب محروم استند، داکتران زن در نقاط تحت اداره‌ی آنان وجود ندارد و بسا موارد دیگر که زنان در محرومیت، محدودیت و محکومیت زیر سایه‌ی این گروه زیست دارند. در دوره‌ی طالبان زنان با بدترین وضعیت روبه‌رو بودند، حقوق آموزش و کار مثل زنان امروز به روایت طالبان از آنان گرفته شده بود. در سال‌های اخیر یعنی پیش از ۲۰۰۱ طالبان حق دست‌رسی به شفاخانه‌ها عمومی را از زنان گرفتند. مرگ و میر زنان در دوره‌ی طالبان بنابر همین محدودیت، چند برابر افزایش یافت. طالبان به زنان اجازه‌ی گشت و گذار بدون محرم را نمی‌دادند/نمی‌دهند. سازمان عفو بین‌الملل در گزارشی گفته است که ۸۰ درصد ازدواج‌ها در دوره‌ی طالبان اجباری بوده است. پس از ۲۰۰۱ براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان، حقوق زنان به رسمیت شناخته می‌شود، زنان از حقوق مساوی و برابر برخوردارند،  جمهوری اسلامی افغانستان در طول سال‌های اخیر به‌دلیل محرومیت‌های گذشته زنان سیاست تبعیض مثبت را اعمال کرده است‌. آنان در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور دخیل استند، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن دارند، زمینه‌ی کار در تمام حوزه‌ها برایشان مساعد است‌. هزاران دختر به بیرون از کشور در مقاطع مختلف تحصیلی از لیسانس تا دکترا درس خوانده اند و به کشور باز گشته‌اند. دختران خورد سال دوره‌ی طالبان، با آزادی‌ها، تغییرات و تحولات امروز جهان بزرگ شده‌اند. در باره‌ی حقوق و آزادی‌های خودشان می‌فهمند. طالبان به حقوق زنان به اندازه‌ی باور دارند که به‌گفته‌ی خودشان تاجایی‌که اسلام اجازه می‌دهد. تفسیر طالبان به عنوان گروه بنیادگرا و افراطی از حقوق زنان، متفاوت از تفسیر اسلام سیاسی است. برداشت این گروه از حقوق زنان، برمی‌گردد به تفسیر رادیکالی خودشان.

طالبان، نه تنها دموکراسی (مردم‌‌سالاری) را قبول ندارند که مردم‌‌سالاری «دینی» را نیز نمی‌پذیرند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان، انتخابات، تفکیک قوا یا تقسیم قدرت، آزادی بیان، احزاب، حمایت از کنوانسیون‌های حقوق بشری و حقوق زنان به رسمیت شناخته شده است. قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان با افکار و اندیشه‌های طالبانی در تضاد است. طالبان همان‌گونه که افغانستان را اشغال شده می‌خواند، دموکراسی را وارداتی با آمدن جامعه‌ی جهانی در این کشور می‌خوانند. طالبان به گفتمان دموکراسی باور ندارند، آنان افکار و اندیشه‌های شان را در عملکردهای ۱۹ ساله‌ای شان ثابت کرده‌اند. حملات تروریستی این گروه به آموزشگاه‌ها ودانشگاه‌ها که در آن‌ها افراد ملکی قربانی می‌شوند؛ نشان دهنده‌ی این است که این گروه به گفتمان مردم‌سالاری و گفت‌وگوهایی که جریان دارد، باور ندارند.

طالبان به‌جای مجلس نمایندگان در قانون خودشان به قرآن و سنت تاکید دارند. آنان تکثیر و تنوع مذهبی را نمی‌پذیرند. آنان باور دارند که انسان‌ها نمی‌تواند قانون وضع کنند، بلکه باید انسان‌ها به چیزهایی‌ که خداوند گفته است، رجوع کند. به باور آن‌ها دموکراسی، انتخابات و قوانین مربوط به آن، ساخته‌ی دست انسان است و مشکل دارند. د

در کارنامه‌ی گذشته‌ی این گروه، مشاهده شده است که به تقسیم قدرت بی‌باور است. جامعه‌ی مدنی، آزادی‌های مدنی، اعتراضات، تجمعات از جمله‌ دست‌آوردهای امروز افغانستان است. طالبان با تمام این دست‌آوردها مشکل دارند.

گزارش‌هایی نشر شده است که این گروه به تازگی فعالان مدنی را تهدید کرده اند. در ولسوالی‌ها و روستاهایی که این گروه تسلط دارد، تلویزیون‌ها را می‌سوزاند، موبایل‌هایی را که کمره داشته باشند، بررسی می‌کند و داشتن آن‌ها جرم محسوب می‌شود.

هیچ تغییری در دیدگاه این گروه نیامده است، به مردم و خواست آن‌ها که برقراری آتش‌بس سراسری است، احترام نمی‌گذراند. طالبان به عنوان گروه افراطی و رادیکال، تنها به پیروزی و به دست آوردن قدرت از طریق جنگ و کشتار باورمند هستند. برگشت این گروه به قدرت، مردم افغانستان را نگران ساخته است و هیچ‌گاه حاضر نیستند این گروه دوباره به قدرت برگردند و اندیشه‌های افراطی خود را بالای مردم به زور تفنگ و شلاق به مردم بقبولانند. نشستن این گروه در میز مذاکره، اغفال کردن جامعه‌ی جهانی و جلب حمایت کشورها است. این گروه به گفت‌وگوها باور ندارند، به غیرنظامیان و جان آن‌ها ارزش قایل نیستند. طالبان برای رسیدن به اهداف شان، از هیچ کاری دریغ نمی‌کنند؛ دست به حملات انتحاری، انفجاری، بمب‌گذاری، کشتار، سنگ‌سار و اعدام می‌زنند. وسوسه‌ی قدرت، آن‌ها را از ارکان اصلی گفتمان شان غافل نمی‌کند.

بر حکومت افغانستان و جامعه‌ی جهانی، کشورهای دخیل در قضایای افغانستان و مردم افغانستان است که از حقوق زنان و دموکراسی در این کشور حمایت و پشتیبانی کنند و نگذراند که بار دیگر دوره‌ی طالبان به این سرزمین حاکم شود.