افغان‌ها در امریكا

عزیز رویش
افغان‌ها در امریكا

شاید دقیق نباشد؛ اما از ظواهر آشكار بود كه افغان‌ها در زندگی خویش در امریكا با بحران شدید هویت مواجه اند. آن‌ها رشد اولیه‌ی خویش را در بستر فرهنگ و مناسبات اجتماعی خاصی طی كرده اند كه به طور طبیعی با فرهنگ و مناسبات اجتماعی جامعه‌ی امریكایی تفاوت دارد. امریكایی‌ها نظم و مدنیت امروزی را با تلاش برای خود پایه‌ریزی كرده اند. دیگرانی كه از بیرون به این كشور می‌روند یا باید خود را به نفع این فرهنگ و اقتضاهای آن نفی كنند و یا باقی‌ماندن به شكل وصله‌ی جامه‌ی امریكایی را ترجیح دهند كه در نتیجه هم برای خود شان و هم برای امریكایی‌ها دل‌پذیر نباشد.
اولین مشكل افغان‌ها در امریكا، مشكل نظام خانوادگی شان است. رفتارهای خانوادگی مستقیما از فرهنگ جامعه تأثیر می‌گیرد. نظام خانوادگی افغانی در جریان سال‌های دراز عمرِ خانواده تأثیرات خود را بر روان و رفتار اعضای خانواده باقی ‌می‌گذارد. این خانواده وقتی داخل امریكا می‌شود، درست مانند نهالی است كه از زمینه‌ی خود كنده شده و در زمینه‌ای جدید به رشد آغاز می‌كند. خانواده‌هایی كه این تعارض را سطحی می‌گیرند با بحران شدید روابط خانوادگی مواجه می‌شوند.
رهنمای افغان ما در سان‌فرانسیسكو در صحبتی با یكی از دوستانِ همراه ما مسأله را با تلخی‌های زیاد بیان كرده بود:«فیصدی بالایی از خانواده‌ها به مشكل تعادل رابطه میان زن و شوهر، فرزندان جوان با بزرگ‌سالان، نظام آموزشی كودكان در مكاتب و نظام اخلاقی در درون خانواده و مسائل دیگری از همین قبیل مواجه اند. میزان طلاق به حدی سرسام‌آور بالا است. دخترها و پسران جوان از كنترل خانواده سر باز می‌زنند و این برای اعضای ارشد خانواده قابل تحمل نیست. مشكل مذهب و سنت‌های افغانی به شكلی آشكار لاینحل است…»
در صحبتی كه با جمعی از افغان‌ها در سانفرانسیسكو داشتیم، بحران را در جنبه‌ای دیگر نیز ملاحظه كردیم: حدود ده نفر از زنان و مردانی كه شامل اتحادیه‌ی سراسری افغان‌ها بودند در جریان صحبت‌ها اشتراك کردند. یكی از اعضای اتحادیه به نام دوكتور فرید یونس كه در میان اعضای اتحادیه از اعتبار و احترام آشكاری برخوردار بود، در همان لحظات نخست كه هنوز به طور درست روی صندلی‌های خود قرار نگرفته بودیم، خود را معرفی كرد كه برای تقویت امور دینی و فرهنگی افغان‌ها در امریكا فعالیت می‌كند و برنامه‌ای را به نام «ما و دین ما» نیز در دست اجرا دارد و در مطبوعات نیز مقاله‌هایش را به دفاع از فرهنگ و سنت‌های افغانی به چاپ می‌رساند. وی از ما خواست كه فریب زرق و برق امریكایی را نخوریم و از دین و فرهنگ و سنت‌های افغانی خود به طور قاطع حراست کنیم. او گفت:
«امریكا در هر جا دنبال منافع خود است. مسأله‌ی دموکراسی و حرف‌های دیگر به درد نمی‌خورد. ما در فرهنگ و دین خود ارزش‌هایی داریم كه نباید قربانی و از دست ما گرفته شوند. شما باید دقیقا مواظب این مسأله باشید.»
یكی از خانم‌های حاضر در جلسه كه برای حقوق زن فعالیت داشت، از گزارش‌هایی یاد كرد كه گویا در افغانستان تبعیض وجود دارد و تمام حكومت را یك جمع خاص انحصار كرده و دیگران را متناسب با حضور و موقعیت شان حق نمی‌دهند. او به طور آشكار اشاره به شایبه‌ی تاجیكی بودن حكومت و دور ماندن پشتون‌ها از قدرت داشت. به عنوان مثال او فورا پرسید:«آیا این مسأله در جمع شما رعایت شده است و تمام اقوام و مردم افغانستان در این هیأت به مقدار حق و حضور خود شامل می‌باشند؟»
این سؤال در امریكا برای تمام دوستان عضو هیأت افغانی حیرت‌آور بود. در جواب وی گفته شد كه اولا این جمع به خواست خود شان جمع نشده، بلكه كسان دیگری دعوت كرده اند؛ اما از قرار معلوم همان كسان هم از این واقعیت در افغانستان باخبر بوده اند كه در این كشور خون و قوم بیشتر از انسانیت ارزش دارد و به همین دلیل، در همین گروه شش‌نفری نیز تا حد امكان تناسب قومی و زبانی را مراعات كرده است!
برای این جمع توضیح داده شد كه در افغانستانِ امروز فضای دیگری در حال شكل گرفتن است كه مسائل قومی و زبانی را در مقیاس وسیع‌تر و عمیق‌تر آن مورد ملاحظه دارد و قرار است كه برای این مشكلات قبیلوی راه‌حل‌های عقلانی‌تری جست‌وجو شود. برای آرامش خاطر آنان از تركیب كابینه تا اردو و تا ارگان‌های پایین‌تر اداری یاد شد كه در آن، برغم پاره‌ای ظواهر، هنوز استخوان‌بندی به شكل سابق آن محفوظ مانده و اگر قرار است افغانستان جدید شكل و شمایل انسانی‌تر داشته باشد، این استخوان‌بندی باید ممثل عدالت و انصاف باشد.
یكی دیگر از اعضای گروپ پرسید كه در قانون اساسی چه فكر شده و تا چه حد اطمینان وجود دارد كه شریعت و سنت‌های افغانی مراعات شود؟ این سوال نیز تعجب‌ برانگیز و جالب بود. در جواب گفته شد كه در افغانستان كنونی سؤال اساسی مسأله‌ی رعایت شریعت و سنت‌های افغانی در قانون اساسی نیست، بلكه سؤال اساسی این است كه این شریعت و سنت‌های افغانی بالای كی باید تطبیق شود. آیا دوستانی كه در این جمع حضور دارند و می‌خواهند شریعت و سنت‌های افغانی در قانون اساسی رعایت شود، خود حاضر اند كه آن‌چه را به این نام عنوان می‌كنند، بالای خود و خانواده‌ی خود تطبیق کنند؟ مظهر بیرونی شریعت و سنت‌های افغانی را تا كنون چیزی غیر از پتو و دستار و ستیزه با زن و فرهنگ و آزادی و نظافت و آراستگی و علم و تكنولوژی نشان نداده اند، آیا دوستانی كه در تمدن امریكایی زندگی می‌كنند، حاضر اند این مظاهر را بالای دختر و پسر خود شان نیز تطبیق كنند؟ در شریعت واقعی یك سخن مورد قبول همه است كه «آن‌چه را بر خود می‌پسندی بر دیگران هم بپسند و آن‌چه را بر خود نمی‌پسندی بر دیگران هم مپسند»؛ آیا دوستان این جمع به طور تلویحی، خلاف این حكم، نمی‌گویند كه تمدن و آزادی و تحصیل علم و رفاهیت و حقوق زن و حقوق بشر برای آن‌ها كه در امریكا زندگی می‌كنند، خوب است و جهل و اسارت و فرهنگ‌ستیزی و عقب‌ماندگی و دشمنی با زن و حقوق بشر برای آنانی كه در افغانستان اسیر مانده اند؟ از این جمع پرسیده شد كه آیا حاضر اند خود زنان خویش را زیر برقع پنهان كنند، دختران خویش را از رفتن به مكتب و دانشگاه باز دارند، ریش خویش را نتراشند و در ماه یك مرتبه هم به نظافت نپردازند و با دنیا و آدم‌های آن داخل ارتباط نشوند تا شریعت و سنت‌های شان تباه نشود؟
یكی دیگر از خانم‌های شامل در جلسه از قانون اساسی یوگاندا یاد كرد و خواست كه باید قانون اساسی افغانستان مانند آن قانون ساخته شود؛ چون در آن قانون برای مسایل زیادی كه در افغانستان نیز مطرح است، پاسخ ارائه شده است.