موسیقی و هنرهای زیبا در یل

عزیز رویش
موسیقی و هنرهای زیبا در یل

قسمت شانزدهم

دانشگاه یل به موسیقی و هنرهای زیبا اهمیت خاصی قایل است. مدیران دانشگاه می‌گویند که این اهمیت به دلیل تأکیدی است که لیبرال آرتس بر پرورش ذهن و تفکر دانشجویان دارد. موسیقی و هنرهای زیبا این بخش از هدف اساسی دانشگاه را تقویت می‌کند. وقتی در جریان بیانیه‌ی رسمی خود از وضعیت جامعه‌ی پس از جنگ سخن گفتم و این‌که با چه وسیله‌ها و شیوه‌هایی می‌شود جامعه را از گذشته‌های تلخ و رنج‌بار آن بیرون آورد، متوجه شدم که افراد بی‌شماری علاقه نشان دادند که تجربه‌ها و دیدگاه‌های شان را با من شریک سازند. مثلاً چگونه می‌توان مردم را به فکر کردن آرام تشویق کرد؛ چگونه می‌توان حس مالکیت بر کشور و سرمایه‌های آن را در روان مردم تزریق کرد (امری که در جریان جنگ و خشونت شدیداً آسیب می‌بیند)؛ چگونه می‌توان ظرافت نگاه و لطافت حس را در آدم‌ها زنده کرد و پرورش داد (امری که باز هم در جریان جنگ و خشونت شدیداً آسیب می‌بیند)؛ چگونه می‌توان امیدواری نسبت به آینده را در مردم تقویت کرد و آن‌ها را از بدبینی و یأس که الزاماً به سرخوردگی منجر می‌شود، بیرون آورد.
برخی از جنبه‌های مثبت تجربه‌های معرفت را در برنامه‌های هنر نقاشی و موسیقی یاد کردم و دیدم که این نکته در ذهن اغلب همراهان ورلدفیلوز، به خصوص آنانی که شرایط ناگواری همچون افغانستان را تجربه کرده بودند، نه تنها قابل درک بود، بلکه علاقه‌مندی خلق کرد. شعر، داستان‌نویسی، طنز، مسابقات دوستانه که حس رقابت گروهی را تقویت کند، از طرف همه‌ی همراهان مورد تأکید قرار گرفت. به طور مثال، لبنان با این سوال بزرگ مواجه است که چگونه می‌توان جنبه‌های روان‌شناختی برخورد با عدالت را در جوامعی که گرفتار بی‌عدالتی‌ و اتفاق‌های ناگوار و غیرعادلانه اند، مورد توجه قرار داد. می ‌آکیل، دختری که از سن هفت- هشت سالگی در جنگ و خشونت‌های لبنان بزرگ شده است، این سوال را با جدیت مطرح می‌کند که آیا مفهوم عدالت خود باعث هولناک‌ترین جنایت‌های بشری نشده است؟ او در دفتر رفیق حریری، رییس جمهور لبنان که در فیبروری ۲۰۰۵ در یک انفجار هولناک به قتل رسید، کار می‌کرد و اکنون نیز سکرتر امور مطبوعاتی نخست وزیر لبنان، در روابط بین‌المللی است. می‌آکیل دختر جسور و صریح‌اللهجه‌ای است. او می‌گوید: هر کسی که در جنگ شرکت می‌کند داعیه‌ی عدالت دارد و هر کسی که بیشتر و خشن‌تر می‌کشد، بیشتر از همه داعیه‌دار عدالت است. هر کسی احساس می‌کند که عدالت در حق او رعایت نشده است و با استناد به همین احساس، هر عملی را از جانب خود قابل توجیه می‌داند و از جانب مقابل نه.
نکته‌های می‌آکیل را با فلسفه و حکم و فتوا و معامله‌های سیاسی نمی‌توان پاسخ گفت. بحث روان‌شناختی در رابطه‌ی عدالت و خشونت است. وقتی از خشونت بیرون می‌آییم، اولین ضرورت، بازسازی روانی مردم است. این بحث را در درس‌های ویژه‌ی پروفیسور دیویدبرگ به تفصیل طرح کردیم و من در یادداشت جداگانه به آن می‌پردازم؛ اما این‌جا رابطه‌ی ظریف موسیقی، هنرهای زیبا و سایر نرم‌افزارهایی که در فرهنگ جامعه پرورده می‌شوند، با بازسازی روانی مردم را مد نظر دارم.
صحبت‌ها و گفت‌وگوهایی که با همراهان جهانی داشتم، مرا با تجربه‌هایی از چهار گوشه‌ی جهان آشنا می‌کرد. دغدغه‌ی اصلی من جنبه‌های آموزشی هنر (مخصوصاً هنر نقاشی و موسیقی) در شرایط ویژه‌ای است که در افغانستان با آن رو به روییم. به وضوح می‌دیدم که ما، دقیقاً مانند همه‌ی بخش‌های دیگر، از لحاظ دید و نگاه هنری چقدر آسیب دیده ایم. موسیقی ما به چند نامی محدود می‌شود که در بهترین صورتش، کاپی موسیقی هندی است. نقاشی ما نیز به کارهای ابتدایی یک عده نقاش تازه‌کار و ابتدایی خلاصه می‌شود که به مشکل می‌توان از آن‌ها به مثابه‌ی کار هویت‌بخش، برای کشور خود یاد کرد. هر چه روی ذهنم فشار می‌آوردم، نمی‌توانستم اسمی را به یاد بیاورم که بعد از بهزاد در مینیاتوری یا بلندتر از سرآهنگ در موسیقی اثری گذاشته باشد. همه‌ی اثرآفرینان هم‌دوره یا بعد از این دو نام نیز در جریان جنگ‌های چندین دهه‌ی اخیر، نابود شده اند و از آن‌ها هیچ نشانه‌ای سراغ نداریم. ما باید همه چیز را از صفر شروع کنیم. اساس آموزش ما همین است.
یل در زمینه‌ی هنر تجربه‌های گران‌قدری دارد و به طور دقیق فرصتی فراهم می‌کند که دانش‌جویان و همه‌ی فعالین آن در پرورش این تجربه سهیم شوند. جان ترومبول، یکی از هنرمندان معروف امریکایی در سال ۱۸۳۲ تمام آثار نقاشی خود را به موزیمی در یل هدیه کرد. این آغاز کار بخش هنرهای زیبا در یل نیز هست. از آن تاریخ تا کنون آثار متعددی از گوشه و کنار جهان جمع‌آوری شده و در موزیم هنرهای زیبای یل نگه‌داری می‌شود. شماری این آثار در مجموع فعلاً از مرز ۱۸۵۰۰۰ قطعه تجاوز می‌کند که از کشورهای مختلف آسیایی و افریقایی و اروپایی و امریکای لاتین گرد آمده اند و یا در خود یل خلق شده اند.
دیویدبرگ، استاد روان‌شناسی در پاسخ به یک سوال من گفت: موسیقی و هنرهای زیبا اساساً با طبع لطیف و آرام انسان سر و کار دارد؛ اما این بدان معنا نیست که شما از آن‌ها برای بیان خشونت و جنگ استفاده نمی‌توانید. این هنر به همان اندازه که می‌تواند طبع آدمی را لطافت و آرامش بخشد، می‌تواند لطافت و آرامش را نیز از آدمی بگیرد. مهم است که بدانیم کشورهای پس از جنگ، از هنرهای زیبا و موسیقی چگونه برای تلطیف روان زخم‌خورده‌ و ناآرام مردم استفاده می‌کنند. امریکا پس از جنگ‌های استقلال و جنگ‌های داخلی، با مناقشات خون‌بار در داخل مرزهای خود مواجه نبوده است. این فرصت برای دانشگاه یل و سایر مراکز علمی و فرهنگی اجازه داده است تا بر حفاظت از فضایی که آرامش و لطافت روانی مردم را تأمین کند، توجه خاصی داشته باشند. امریکایی‌ها تنها از کسری در حساب بانکی و یا پایین افتادن قیمت خانه و جای‌دادهای شان هراس دارند. یکی از همراهان ورلدفیلوز با شوخی گفت: این همان جایی است که آرامش روانی امریکایی‌ها را مخدوش می‌سازد.