اصطلاح معروفی است که میگویند پولیس همیشه در رسیدن به صحنهی جرم، تأخیر دارد. به راستی هم اینگونه است، همیشه مجرم، جرم را مرتکب میشود و پولیس دیرتر به محل جرم میرسد. این اصطلاح مصداق این است که پولیس، هیچگاه به فکر پیشگیری از جرم نیست و در انتظار نشسته است تا جرمی اتفاق بیفتد و بعد دنبال این باشد که مجرم کی است.
باتأسف، در کارکرد وزارتخانههای افغانستان که لازم است برنامههای عملی، روی دست داشته باشند تا بتوانند با اجرایی کردن برنامههای پیشگیری کننده، میزان آسیبها و صدمههای را که ممکن است وارد شود، کاهش دهند؛ اما متاسفانه هیچگاه در برنامهی سالانهی این وزارتخانهها برنامهای عملی نسبت به پیشگیری خسارتها نمیبینیم.
وزارتخانههای اپراتیفی کابینهی دولت افغانستان شامل وزارت امور داخله، وزارت دفاع، وزارت زراعت و آبیاری، وزارت امور مهاجران، وزارت رسیدگی به حوادث طبیعی و وزارت صحت است که با توجه به شرایط جغرافیایی، سیاسی و اجتماعی افغانستان، باید همیشه آماده و برنامههایی را برای جلوگیری از تلفات جانی باشندگان افغانستان مد نظر داشته باشند تا از حوادث آسیبزا جلوگیری نمایند؛ اما هیچگاه اینگونه نبوده است و همیشه این وزارتخانهها منتظر اند که اتفاقی برای شهروندان افغانستان بیفتد و جانشان به خطر بیفتد تا بعد از چند روز سکوت و سرگردانی، نسبت به مرگ شهروندان (به هر علتی)، واکنش نشان بدهند که در بسیار موارد، تنها به صدور اعلامیهی مطبوعاتی از صفحهی انترنتی بسنده میکنند.
باتأسف، دیده شده است که وزارت مهاجران در سالهای اخیر، در قبال رویدادهای جانکاه که منجر به مرگ شهروندان مهاجر افغانستانی در اکثر نقاط جهان شده است، واکنش منفعل دارند و همیشه بعد از حوادث مرگبار برای مهاجران افغانستانی، با صدور اعلامیهی مطبوعاتی اظهار وجود کرده و مثلا تکلیف شان را ادا کرده اند.
مرگ سیزده پناهجو در مرز ترکیه و ایران که در روز شنبه رسانهای شد و ساعتی بعد معلوم شد که ۱۰ جسد هویت افغانستانی دارند، خبری متاثر کننده است که در قدم اول دولت افغانستان و وزارت مهاجران مقصر مرگ آنها در مرز ترکیه و ایران است. دولت برای که در مدیریت کشور ضعیف و ناتوان بوده است تا هر روز شهروندان کشور، به فکر مهاجرت از این وطن باشند و این گونه جانشان را در مرزهای دیگر کشورها از دست بدهند.
مقصر دوم وزارت مهاجران افغانستان است که باتأسف، هیچ برنامهای آگاهیدهی عملی و ملی برای شهروندان افغانستان روی دست ندارد و تمایلی هم در برنامههای سالانهی این وزارتخانه در این باره به چشم نمیخورد تا به صورت گسترده و همگانی، شهروندان افغانستان را از خطرهای سفر غیرقانونی (قاچاقی) به کشورهای دیگر آگاه کند و از روند رو به رشد مهاجرتهای کشنده و غیرقانونی پیشگیری کند.
هر چند این وزارت همواره اعلام کرده است تا مهاجرتهای غیرقانونی و غیر منظم که سبب چنین پیامدهای ناگوار میشود، باید پایان یابد؛ اما تنها به تکرار این گفته بسنده کرده و راه حلی برای ایجاد سهولت در اخذ ویزا و تردد قانونی مهاجران افغان به کشورهای دیگر نداشته است. این راهحل، تلفات جانی ناشی از مهاجرتهای غیرقانونی مهاجران افغانستانی را کاهش نمیدهد و باید همواره از خطرهای مهاجرت غیرقانونی، آگاهیدهی در سطح گسترده انجام شود تا حداقل دیگر شاهد تکرار چنین حوادثی نباشیم و جان شهروندان کشور در مرزهای کشورهای دیگر گرفته نشود.
با آن که چند روز از حادثهی مرز ترکیه و ایران گذشته است، به تازگی وزارت مهاجران از سفارت افغانستان در ترکیه و نمایندگی وزارت امور مهاجران و عودت کنندگان خواسته است که در رابطه با تثبیت هویت جان باختگان و انتقال اجساد آنها، با خانوادههای مهاجران همکاری نمایند.
تأخیر در درخواست تثبیت هویت مهاجران جان باختهی افغانستانی به مانند نوشدارویی بعد از مرگ سهراب است که تحملش سخت و جانکاه است.