بربنیادگزارش تازهی سازمان حمایت از کودکان سازمان ملل، دو میلیون کودک زیر پنجسال و نزدیک به پنجصدهزار مادر شیرده در افغانستان سوءتغذیاند. به غیر از آنها مادران حامله و دخترانِ درحال رشد نیز به این مشکل مواجهاند. این سازمان، هشدار داد؛ کودکان زیر پنجسال و مادران باردار که سوء تغذی باشند، آسیب پذیری آنها بیشتر است.
بخش نگران کننده این گزارش این است که از میان دو میلیون کودکِ سوءتغذی، ۶۰۰ هزار آنها سوءتغذی شدید دارند. اگر به این کودکان رسیدگی نشود، مرگ آنها را تهدید میکند.
به غیر از این مشکل، میلیونها کودک در افغانستان از آموزش محروماند. کودکان بزرگترین گروه قربانی جنگ، بزرگترین گروه معلولان جنگی، بزرگترین قربانی خشونت خانوادگی، بزرگترین قربانی تجاوز جنسی، بزرگترین گروه کارگران خیابانی و بزرگترین گروه جمعیت افغانستان است که جنگ، سرنوشت و آیندهی آنها را تاریک ساخته است.چهل سال است که کودکان با این سرنوشتِ تلخ و مصیبتهایی که یاد شد، مواجهاند و نسل پس از نسل قربانی میشوند.
سرنوشت کودکان افغانستان، مصداق واقعی وضعیت این جامعه است. جامعهای که میزان فقر و بیکاری در آن شصت درصد باشد و چهار دهه جنگ دوامدار در آن صورت گرفته باشد، به غیر از این بوده نمیتواند.
کودکان در افغانستان درحالی با گرسنگی مواجهاند ومیمیرند که گنجهای طبیعی مان در دل زمین پنهان است. عقب ماندگی تاریخی سبب شده که این منابع دست نخورده بماند. زمینهای زراعتی حاصلخیز فراوان داریم. از این منابع نمیتوانیم استفاده کنیم.
علت درماندگی و عقب ماندگی ما در قرن بیستم، دولتها، نظامهای فاسد و ناکارا بوده است.
پس از سقوط حاکمیت طالبان هرچند در نتیجهی کمکهای جامعهی جهانی دولت متلاشی افغانستان بازسازی شد و کارهای موثری نیز صورت گرفته است؛ اما میلیاردها دالر از کمکهای جامعهی جهانی حیف و میل شد. زمامداران و مقامهای ارشد دولتی این پولها را دزدی کردند و برای پیشرفت و نجات جامعه از فقر، کار موثری نکردند. کارهای بنیادیای که بتواند ریشههای فقر را از بین ببرد.
یک بخش مشکل جنگ و طالبان است که سبب شده در مناطق جنگی و تحت حاکمیت این گروه برنامههای دولتی تطبیق نشود؛ اما فساد، ناکارگی و تبعیض، بزرگترین عاملیاند که سبب شده در مناطق تحت اداره دولت نیز تغییربه وجود نیاید. اگر زمامداران گذشته و حال افغانستان برنامه میداشتند کودکان ما رنج گرسنگی نمیکشیدند.