ادعاهایی که مبنی بر وجود فساد اخلاقی در ارگ، مطرح شده با برخوردهای مختلفی روبهرو است. از جمله میتوان به این اشاره کرد که چون این موضوع تا هنوز در حد ادعا باقی مانده است و هیچ سندی برای درست ثابت کردن آن وجود ندارد، ممکن است بخشی از بازیهای سیاسی باشد و واقعیتهایی در پشت آن پنهان باشد.
اما از آنجایی که ارگ نیز تا به حال نتوانسته است به طور قطع، این مسأله را غلط اثبات کند، این تنش ما را به موضوعاتی میکشاند که فقط سبب دامن زدن بیشتر این موضوع میشود.
بدین لحاظ، گمان میرود که پرداختن به حقیقت بودن و نبودن این مسأله امر منطقیای به نظر نمیرسد. چرا که رفتن در پی این موضوع، هنوز زود است و باید نظر به گفتههای آقای چخانسوری، سخنگوی ریاست جمهوری، که گفته است «تیم حقوقی ریاستجمهوری با دادستانی کل، کارشان را در مورد این موضوع شروع کرده و جزئیات آن را بعدا با مردم شریک خواهند کرد.» منتظر باشیم و بر اساس نتایج دادستانی در مورد آن بحث کنیم.
در این مرحله که هنوز این مسأله به نتیجه نرسیده، فرصت خوبی است که به گذشتهی این موضوع برگردیم و از خود بپرسیم که مسألهی دگروال «غلام رسول بغلانی» که سوء استفادهی جنسیاش از یک دخترخانم جوان در صفحات اجتماعی همراه با ویدیو منتشر شده بود به کجا رسید و همینطور بحث سوء استفاده دیگری که در ریاست المپیک کشور پیش آمده بود، چه شد؟
این یادآوری برای مان گوشزد میکند که سوء استفادههای جنسی در ادارههای دولتی، بارها خبرساز شده است؛ ولی هرگز به تهِ قضیه نرسیدهایم. عدم رسیدگی به این موضوعات دلیل اصلی این شده است که مفهوم سوء استفادهی جنسی در افغانستان بُعد سیاسی بگیرد و زمینهساز بازیهای سیاسی سیاستمداران شود.
آنچه قصد داریم به آن بپردازیم، وضعیت سیاسی زنان در میان این موضوعات است؛ طوری که این روزها در جریان استیم یکی از خواستههای اصلی زنان در مورد گفتوگوهای صلح با طالبان، حفظ دستآوردهایی است که در طول سالهای گذشته در نظام بعد از امارت اسلامی به دست آمده است؛ اما با به میان آمدن مباحثی که در رابطه به سهم زنان در ادارههای دولتی به وجود آمده است، امکان پیشکشیدن اشتراک زنان در زمینههای حکومتی، به عنوان دستآوردهای چند سال گذشته، دیگر میسر نیست و مخدوش شده است.
پا گذاشتن مسایل جنسی و سوء استفادهها از این موضوع در سیاست افغانستان، اگر در شکل مستند خودش وجود عینی نگرفته باشد، در شکل معنایی خودش که در تحلیلها از آن میتواند بروز پیدا کند کاملا مشهود است.
در واقع، سکس، از جمله مفاهیمی است که در فضای سیاسی افغانستان تبدیل به نوعی از ترفند شده است: طوری که دیروز، سخنگوی ریاستجمهوری، از ادعاهای مبنی بر وجود فساد اخلاقی در ارگ، به عنوان اتهام یاد کرده و گفت: « مشاورین پیشین حکومت، پس از آن ادعاهای تکان دهندهای را مطرح کردهاند که در انتخابات پارلمانی بازنده شده و درخواستشان برای کسب کرسی مشاوریت در حکومت نیز رد شده است.»
اما باید در نظر داشته باشیم که این ادعاها چه درست باشد و چه غلط، هرگز قصد ابراز آن، جهت اشاره به مشکل زنان در امور دولتی نیست و بیشتر از هر موضوعی نزدیک به سیاستی است که بر سکس استوار شده است که با اتهامها و حتا افشاگریهای مستند همراه خواهد بود.
حقیقت امر این است که موقعیت زنان و مفاهیم جنسیتیشان، در کشور طوری است که سیاسیها از آن به عنوان ابزار سیاسی به راحتی استفاده میکنند و این اگرچند به شکل عینی نمیتواند سوءاستفادهی جنسی باشد؛ اما در بُعد نظری و فکریاش نماد محکمی از تفکر استفادجویی از زن است.