تصامیم پشت پرده؛ مردم می‌برند یا می‌بازند؟

صبح کابل
تصامیم پشت پرده؛ مردم می‌برند یا می‌بازند؟

گفت‌وگوهای صلح، مثل همیشه پس از مقدمه‌های تشریفاتی، پشت پرده رفته است تا در مورد آینده‌ی افغانستان تصمیم‌گیری کند. تصمیم‌های پشت پرده، همان طور که همیشه برای افغانستان بدبیاری داشته، این بار نیز مردم را نگران کرده که گفت‌وگوکنندگان، چه آشی برای مردم خواهند برید.

هیئت دو طرف، صلاحیت کامل دارد و این توان تصمیم‌گیری در شرایطی که جنگ طی ماه‌های اخیر به نفع طالبان رقم خورده، این نگرانی را به وجود آورده است که هیئت دولت افغانستان، از موقعیت اجبار تن به صلح ندهد. جبر، واقعیت امروز افغانستان است؛ اما مردم، راضی اند تن به جبر جاری و نگرانی از مرگ بدهند؛ ولی زیر حاکمیت طالبان زندگی نکنند. این عدم رضایت از طالبان، در ایستادگی مردم مقابل این گروه مشخص است و تمام مناطق سقوط‌داده‌شده توسط این گروه، در انتظار حرکتی از سوی دولت است تا طالبان را بیرون کنند.

حرف‌های مقدماتی دیدار هیئت طالبان و افغانستان که از سوی عبدالله عبدالله و ملا برادر گفته شد، هر دو ظاهرا جنگ را بن‌بست خواندند و بر رسیدن به صلح تأکید کردند. حرف‌های ملا برادر، برخلاف دورهای قبلی، اندکی نرمش داشت؛ اما او، هم‌چنان بر یک نظام اسلامی متمرکز تأکید کرد. عبدالله نیز، عدم رسیدن به صلح را، به معنای ویران‌شدن افغانستان دانست. این، نشان می‌دهد که هر دو طرف، از جنگ خسته و ترسیده اند.

در چنین وضعیتی، انتظار این که طالبان از خر شان پایین بیایند، انتظار بعیدی است؛ چون، این گروه، به منطق گفت‌وگو باورمند نیست و آن چه می‌‌گوید را، نص صریح و غیر قابل تغییر فهمیده است. چنین منطقی، تنها به اجبار تن به پذیرش می‌دهد و در صورت نبود جبر مستقیم، آماده است با همه‌ی خستگی و بی‌حوصلگی، واکنش نشان دهد. دولت اما، تا اندازه‌ای پیش‌فرص پذیرش دارد و این پیش‌فرض، با توجه به رهاکردن بدون پیش‌فرض ولسوالی‌ها، به ایجاد نگرانی انجامیده.

این درست است که مردم از جنگ خسته اند و صلح تنها آرزوی مردم است؛ اما صلح به هر قیمتی، آرزوی هیچ شهروند افغانستانی نیست؛ شهروندی که باور به شهروندی دارد و آینده‌ای که در آن زندگی آبرومند همه تأمین شود. هیئت دولت و سیاسی‌ها، در موقعیت سرنوشت‌سازی تصمیم می‌گیرند و باید همت، درایت و ایستادگی مردم را برای حفظ ارزش‌های موجود داشته باشند. عدم باورمندی کامل هیئت و نبود پالیسی و طرح مشخص، طالبانی که با طرح رهایی زندانیان شان و پیشنهاد آتش‌بس آمده اند را در موقف برتر قرار می‌دهد.

هیئت دولت، باید هویت گفت‌وگوناپذیر طالبان را برای جهان روشن کند و با به‌چالش‌کشیدن این گروه با توجه به خشونت‌هایی که به راه انداخته اند، هم‌کاری جهانی برای واردکردن فشار بر طالبان را فراهم کند. طالبان، حرفی در چنته ندارند؛ جز امارت اسلامی که هیچ ساختار قانع‌کننده و امروزی‌ای از آن نمی‌توانند ارایه دهند. در عوض، دولت هرچند از یک اداره‌ی ناکاره؛ اما از نظامی حرف می‌زند که در آن، قوانین، ساختارهای اداری ملکی و غیرملکی و همه آدرس‌هایی که می‌تواند نیاز امروزی‌ را حل کند، به صورت ساختارمند در آن هست. هیئت گفت‌وگوکننده، فقط باید از آن چه هست دفاع کند.

طالبان با این که پیش‌روی زیادی در مناطق روستایی داشتند؛ اما تلفات بی‌پیشنه‌ای دادند و ظاهرا در حمله بر شهرها که آخرین توان نظامی شان را به کار بسته بودند، ناکام ماندند. حالا با این دست‌آویز که کنترل مناطق روستایی را دارند، رفته اند تا شاید بتوانند به قیمت توقف خشونت، زندانیان شان را آزاد کنند و هم‌چنان در این مدت، به لحظاظ بشری و تسلیحاتی، صفوف نظامی شان را منسجم کنند؛ صفوفی که در حمله‌های بی‌باکانه‌ی اخیر شان بر شهرها، به شدت آسیب دیده است.

هیئت گفت‌وگو، باید بداند که طالبان خسته‌تر اند و اگر فشارها بر این گروه افزایش پیدا کند، می‌تواند آن‌ها را به اندکی پذیرش قانع کند. بدون فشار نظامی، انتظار پذیرش از سوی طالبان، انتظار بیهوده‌ای است؛ چون برای این گروه، جان مردم ارزش ندارد و می‌تواند با غیرمتعارف‌ترکردن جنگ، ترس را بین مردم بیش‌تر کند. مردم با روبه‌روشدن با طالبان در مناطق شان، به این نتیجه رسیده اند که با این گروه نمی‌توان پیش رفت. این فرصت طلایی برای دولت است که از این روحیه حمایت و طالبان را وادار به عقب‌نشینی نظامی و پذیرش صلح کند.