افزایش حملههای تروریستی در شهرهای افغانستان، بیانگر فاصلهی گفتوگوهای دوحه با میدان جنگ است. امیدواریها بر این بود که با شکست بنبستهای پیشآمده در دوحه، امکان گفتوگو بر سر کاهش خشونتها به میان بیاید و تاثیری روی زندگی مردم و امنیت کشور داشته باشد.
با این که مدتی است از شکست بنبستها در دوحه خبر داده میشود؛ اما هنوز معلوم نیست که توافق دو طرف بیشتر بر چه نکتههایی انجام شده است. ادعای هیئت گفتوگوکنندهی افغانستان بر این بود که نخستین مسالهی مورد بحث، افزایش خشونتها است که باید با مذاکره بر سر آن، کاهش یابد.
با آن که گفته شده، توافق بر سر چگونگی گفتوگوها صورت گرفته است؛ اما یک روز پس از اعلام رسمی آن، چندین حملهی مرگبار در ولایتهای افغانستان، جان بسیاری را گرفت.
مقامهای محلی در ولایت زابل، گفته اند که در نتیجهی حملهی موتر بمبگذاریشده در این ولایت، ۲۴ نفر به شمول رییس شورای ولایتی زابل زخمی شده اند.
شدت جنگ، افزایش تلفات غیرنظامیان و… نشان میدهد که هر حرفوسخنی در دوحه، بیربط به میدانهای جنگ است. توافق با طالبان صورت بگیرد یا نگیرد، تاثیری بر امنیت جانی مردم نخواهد داشت.
گفتوگوهای دوحه، هرچند که چالشبرانگیز بوده؛ ولی بیارتباط به نیروهای جنگجو است. رابطهی هیئت طالبان با جنگجویان این گروه و تاثیر آنها بر افراد داخل میدان، مشخص نیست. شاید حتا رابطهای که توقع داریم، نتواند به وجود بیاید و رهبری هیئت طالبان چنین صلاحیتی نداشته باشد.
حملههای دیروز به خصوص حملهای که در شهر غزنی به وقوع پیوست، حکایت قریب به دیدگاهی را دارد که اکنون بیان کردیم؛ در صورت اشتباه، پس از شکست بنبستها، نخستین نکتهای که میشد متوجه شویم، امنیت جانی و کاهش حملههای طالبان به مراکز شهرها بود. پرسشی که مردم افغانستان به آن دچار اند؛ اما جوابی نمیشوند، تاثیر گفتوگوها بر زندگی شان است. آیا نتیجهی گفتوگوهای صلح نیز همچون شکست بنبستهای آن، بیفایده است؟
شدت جنگ، همزمان با جریان گفتوگوها، خود بیفایدهبودن تصمیمهای دوحه را برملا میکند. اگر هیئت افغانستان و طالبان به توافقی رسیده اند که در آن کاهش خشونتها مطرح نبوده، هر تلاش و دستآوردی، ناقص است؛ یا هم اگر هیئت افغانستان با طالبان بر سر کاهش خشونتها، با هم به توافق رسیده اند، ادامهی خشونتها و حملههای دیروز پوچی آن توافق را به شکل واضح نشان داده است.
گذشته از همه، مسوولیت حکومت و هیئت آن در دوحه، گزارشدادن و نشر اطلاعات در رابطه به نتیجهی گفتوگوهای چندماههی هیئتها است. اگر توافقی صورت گرفته یا گفتوگویی درکار بوده است، باید گزارش آن نیز به دست مردم افغانستان برسد.
گفتوگوهای دوحه، خود بنبستی بر سر راه صلح است؛ زیرا هر تصمیمی که گرفته میشود، دور از محور مردم است. صلحی که دور از انظار مردم، پشتپرده منعقد شود، تاثیری بر زندگی مردم نخواهد داشت؛ حتا میتوان گفت، چنین شیوهای در گفتوگوها، یعنی هدف گفتوگوها نه صلح؛ بلکه تقسیم قدرت است.
کاهش خشونتها، معیاری برای نشاندادن تعهد طالبان به صلح، تاثیر گفتوگوها بر زندگی مردم و توانایی هیئت گفتوگوکنندهی افغانستان است. بینتیجگی گفتوگوها و حتا توافق صلح، به دلیل شدت خشونتها از همین دور معلوم است.
امیدی که به صلح افغانستان وجود داشت در دوحه به باد داده شد.
قطر کشوری است که بیشتر از هر نکتهای به روابط خود میاندیشد. رابطهی طالبان با قطر، از نخستین روزها که قرار بود دفتر سیاسی این گروه در دوحه باز شود، بر سر زبان افتاد.
اکنون که حکومت افغانستان هیئت خود را به دوحه فرستاده است، بیش از همه به این میماند که این هیئت به مقر سیاسی آنها احضار شده باشد. هیئت افغانستان باید امتیازدادن به طالبان را از سر ناکارآمدی خود به پایان رسانده، شفایت در کارش را پیش بگیرد. در غیر این صورت، نه فقط گفتوگوها که حتا توافق صلح با طالبان بیاهمیت خواهد بود.