رییسجمهور افغانستان، دیروز در یک کنفرانس خبری اعلام کرد که به دلایلی، «انس حقانی» و چند نفر دیگر از اعضای شبکهی حقانی را که متهم به کشتن هزاران انسان در افغانستان استند، آزاد کرده است؛ آزادیای که حکومت بارها و بارها از آن به عنوان خط سرخش نام برده بود؛ اما دیروز در بحبوحهی انتخابات افغانستان و نزدیک شدن به انتخابات امریکا، در تقابل دو رییسجمهور؛ یعنی غنی و ترامپ، این ترامپ است که برده است و میتواند، پس از کشتن «بغدادی»، آزادی «کوین کینگ و تیموتی ویکس» را نیز روی دست گرفته و به مردمش نشان دهد.
اتفاقی که دیروز افتاد، حد اقل در کوتاهمدت دو طرف دارد؛ یک طرفش محبوبیت است و طرف دیگرش، نفرت. پس از توقف گفتوگوهای صلح، زلمی خلیلزاد چند بار به کابل و اسلام آباد رفتوآمد کرد؛ رفتوآمدهایی که از آن دو تفسیر در کابل وجود داشت. نیمی از حکومت آن را در راستای آزادی انس و استادان دانشگاه امریکایی دانستند و نیمی دیگر، برای از سرگیری مذاکرههای صلح. آنچه اتفاق افتاد؛ اما آزادی انس حقانی بود؛ کسی که حکومت بارها گفته بود، آزادی او، در حیطهی اختیارهای حکومت نه که حق مردم افغانستان است؛ اما در عمل چنین چیزی نبود و حکومت حق آزادی انس را، مربوط به خودش دانست. طالبان که در گفتوگوهای صلح، دست بالا و تعیینکننده داشته اند، بسیار پیشتر از دیروز، نام انس را وارد لیست هیأت مذاکرهکنندهی صلح خود کرده بودند. به این معنا که چه حکومت و مردم افغانستان بخواهد یا نخواهد، انس آزاد و سر میز مذاکره حاضر خواهد شد. یکی از نگرانیهای مردم همیشه این بود که پیش از شروع دوبارهی مذاکرههای صلح، باید حکومت با قدرت و با اجماع عمومی، بر سر میز حاضر شود.
مردم ناراحت بودند، چرا طالبان مدام میگویند که ما این حکومت را به رسمیت نمیشناسیم. حالا با آزادی یکی از چهرههای مهم گروه طالبان و جنجالهای رنگارنگ و خصمانهای که برای انتخابات وجود دارد، چگونه میتوان به محبوبیت و قدرت مشروع این حکومت برای آینده امیدوار بود؟
این معامله به هر دلیل و توجیهی که انجام شده باشد، این سؤال را در ذهن مردم خلق کرده است که عدالت اجتماعی و حقُالناس در نزد حکومت افغانستان و امریکا چه معنایی دارد؟ حتما مردم از خود خواهند پرسید که خون ما در مقایسه با خون انس حقانی و استادان امریکایی چقدر میارزد؟ اگر کسی بخواهد در هر کشوری، رییسجمهور شود؛ قیمت آن چقدر است؟ چرا حق، نقش و دغدغههای مردم افغانستان در این وسط گم است؟
بدون شک، آزادی انس حقانی، حتا اگر بر اساس توافق صلح خلیلزاد با طالبان باشد، یک پیروزی بزرگ برای طالبان است. انس دیگر حتا اگر هیچ کاری نکند و فقط در خانه باشد، یک الگوی تمام عیار و یک انگیزهی نافرجام برای همگروههایش است. به همان اندازهای که او محبوب خواهد شد، زمامدارنی که او را آزاد کردند، مورد نفرت عموم واقع خواهند شد. به همان اندازه که دیروز در وزیرستان شمالی و قطر جشن بود، در دل مردم افغانستان مصیبت و عزا بر پا است. چگونه میشود، به این سادگی و راحتی، کسی که مسؤول مرگ بیشمار انسانهای بیگناه است، آزاد میشود و به ریش همه میخندد!
تکلیف قانونی که حکومت از آن دم میزد، چه میشود؟ قانونی که حکومت میگفت، مکلف به تطبیق آن در بارهی کسانی است که در برابر مردم افغانستان، مرتکب جرم شده اند. تکلیف این همه گروههای مثلا مستقل حقوق بشر و حقوق قربانیان جنگ، چه میشود؟
وضعیت نشان از آن دارد که چیزی برای مردم واضح و شفاف نیست؛ مردم احساس میکنند که برای آزادی انس حقانی، چیزی به دست نخواهند آورد؛ چون حکومت نمیخواهد به مردم پاسخ قناعتبخش بدهد. مردم احساس میکنند که حکومت افغانستان، تسلیم یک فشار خارجی شده است. مگر آن که چیزی ارزشمندتر به دست آورده باشد که آن هم از چشم مردم پنهان است، یا حد اقل دیروز، وجود ندارد.
شاید معاملههای سیاسی و مبادلههای اینچنینی در دنیای سیاست عادی باشد؛ اما مردم افغانستان در حال حاضر تصور چنین چیزی را ندارند که حکومت در یک معاملهی برابر، چنین کاری انجام داده باشد. به خصوص در بارهی کسی که محاکم، حکم اعدامش را صادر کرده بود. حالا مردم افغانستان حق دارند از خود بپرسند که خون هزاران انسان به اندازهی دو نفر نمیارزد؟