بحران اقتصادی جاری؛ اتفاق یا طرح کنترل جنگ؟

صبح کابل
بحران اقتصادی جاری؛  اتفاق یا طرح کنترل جنگ؟

محمد محقق، رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان در نشستی گفت که فرماندهان طالبان برای تمرینات نظامی به پاکستان رفته‌اند و برای جنگ بهاری آمادگی می‌گیرند: «اگر گفت‌وگوهای صلح به همین منوال ادامه پیدا کند، بهار جنگ بی‌سابقه‌ی شروع خواهد شد.»
خبرهای زیادی در مورد شدت جنگ در سال جدید منتشر شده است اما هرگز به این توجه نشده که آسیب‌ها و یا پیش‌آمدهایی که ممکن است برای آغاز چنین جنگی در کشور به وجود بیاید چیست. هر زمانی که بحث بر سر جنگ و شدت آن درمی‌گیرد، همه متوجه پی‌آمدهای آن می‌شوند اما جنگ نه‌تنها پس از اتفاق بلکه قبل از آن نیز خساراتی را به‌بار می‌آورد که بیشتر به‌دلیل ایجاد چالش از سوی طرف‌های درگیر برای یکدیگر است.
اکنون که خبرهایی مربوط به‌شدت جنگ در سال آینده منتشر شده و دهان‌به‌دهان می‌شود، لازم است که پیش‌گیری‌ها و فعالیت‌های معطوف به جنگ را از سوی طرف‌ها نیز موردمطالعه قرار بدهیم. به‌طور مثال باید به این نکته که حکومت افغانستان در کنار نشر خبرهای جنگ، خود چه اقدامی را روی دست دارد، فکر کرده و زمینه‌های آن را موردبررسی قرار بدهیم.
مشخص است که افزایش حمله‌های تروریستی و گروهی به نیروهای امنیتی افغانستان که بیشتر از سوی طالبان صورت می‌گیرد، نیاز بسیار به منابع مالی و مواد سوخت دارد. طالبان برای هر عملیات، مصارف گزافی را می‌پردازد که بیشتر آن از طریق منابع مشترک بین حکومت و طالبان، تهیه می‌شود. مثلاً؛ نمی‌توان ادعا کرد که مواد سوختی طالبان از سیستم تجارتی و وارداتی دیگری اکمال می‌شود و آن‌چه موردنیاز آنان است همه از سوی کشورهای همسایه و یا تجارت مواد مخدر تهیه می‌شود.
بنا بر موضوع یادشده؛ این‌که بسیاری از مواد موردنیاز طالبان وابسته به سیستم مالی و تجاری کشور است، می‌توان ادعا کرد که بحران اقتصادی موجود که در هفته‌های اخیر برجسته‌تر از همیشه شده است، بی‌بروبرگرد، مرتبط به جنگی است که قرار است در بهار سال آینده، شدت بیابد.
سوختن صدها تانکر تیل در بندر اسلام‌قلعه و قطع‌شدن فعالیت‌ها و رفت‌وآمدهای تجارتی، مسدود شدن بندرهای حیرتان، آقینه و شیرخان در شمال کشور، اعتراضات رانندگان موترهای کلان تجارتی و… همه نشان از برنامه‌ریزی‌هایی دارد که می‌تواند به‌طور مستقیم روی جنگ تأثیر بگذارد.
شاید این‌طور به نظر برسد که حکومت افغانستان با ایجاد چالش بر سر راه طالبان خود نیز متضرر می‌شود و نمی‌تواند در بحران اقتصادی جاری نقشی داشته باشد. این مورد قابل‌توجه است اما نشانه‌هایی از عمدی بودن و سیاسی بودن بحران اقتصادی، نیز وجود دارد که نمی‌گذارد به این سادگی از آن بگذریم. اگر قبول کنیم که با خسارتی که حکومت از بحران اقتصادی متوجه می‌شود یک‌سری از آن خسارات می‌تواند به طالبان نیز ضربه بزند. شاید خسارت طالبان از مسدود ماندن شاهراه‌های کشور بیشتر از آن چیزی باشد که تصور می‌کنیم زیرا خسارت طالبان به معنی ضعیف ‌شدن آنان در میدان جنگ است.
مواد سوخت در جنگ یکی از اساسی‌ترین چیزهایی است که طرف‌های درگیر، قدرت خود را با آن گسترش می‌دهند و تحرک می‌یابند. با در نظر گرفتن این موضوع، می‌توان به کنترل جنگ از طریق ایجاد بحران اقتصادی، اشاره کرد و چنین تحلیل کرد که چگونگی برخورد با بحران اقتصادی جاری – فارغ از عمدی و غیرعمدی بودن- تعیین‌کننده برنده و بازنده جنگ سال بعد است.
اگر حکومت افغانستان مواد موردنیاز خود را بتواند از ذخایر استراتژیک، تهیه کند و مشکل مردم را نیز از راه‌های دیگر رفع کند، دوام مشکل پیش‌آمده، حتمی است و از آن به‌عنوان یکی از سلاح‌های ضروری در تقابل با طالبان استفاده خواهد کرد. با این‌همه این فقط یک‌پهلوی قضیه است و می‌تواند برعکس آن نیز متصور باشد.
بحران اقتصادی و از دست دادن مواد سوخت، به نیروهای امنیتی کشور، ضرر بسیار وارد خواهد کرد. نیروهایی که نیاز اساسی به نفت دارند و باید برای روشن نگه‌داشتن ماشین جنگی خود، همیشه و بدون انقطاع، به آن دسترسی داشته باشند.
احتمال این‌که بحران جاری از سوی طالبان و کشورهای حامی آن سازمان‌دهی شده باشد، نیز بسیار است. تضعیف نیروهای امنیتی با ایجاد چالش اقتصادی، می‌تواند ضعف آنان را در میدان جنگ سبب شود بنابراین، شک نداشته باشید که جنگ سال آینده از همین آتش‌سوزی‌ و مشکلات اقتصادی این روزها، منشأ می‌گیرد.
ادعاهایی در مورد دست داشتن ایران در آتش‌سوزی اسلام‌قلعه وجود دارد که می‌تواند تصور ما را نسبت به سیاسی بودن این آتش‌سوزی، نزدیک به واقعیت کرده و به اثبات برساند. نعمت‌الله الکوزی، مسئول بخش نظارت شورای انسجام موترهای باربری به خبرنگار بی‌بی‌سی در غرب افغانستان گفته بود که «تانکر حامل گاز از ایران عازم افغانستان بوده و این تانکر نشتی داشته است».
بی‌بی‌سی، به نقل از او نوشته است که تانکر در خاک ایران نشتی داشته و مقامات ایرانی می‌خواستند که این تانکر از خاک ایران خارج و وارد افغانستان شود. با در نظر گرفتن این ادعا، چنین به نظر می‌رسد که آن‌چه در اسلام‌قلعه پیش‌ آمد، اتفاقی نبوده و هدفمند است و هدف، چیزی جز کنترل جنگ سال آینده، نمی‌تواند باشد.
به هر حال باید توجه داشت که آن‌چه اکنون ضروری به نظر می‌رسد، شیوه‌ی برخورد با این بحران و چالشی است که نقش بسیار کلیدی در جنگ و شدت آن خواهد داشت. حکومت افغانستان باید به تمام قوا، آماده‌ی کنترل این بحران به سود نیروهای امنیتی و مردم باشد در غیر این‌صورت، نفع به طالبان و کشورهای حامی آنان خواهد رسید.