مقام‌هایی در حال فرار؟!

صبح کابل
مقام‌هایی در حال فرار؟!

ظاهرا تنها مشکلات اقتصادی نیست که پای افغانستانی‌ها را به زندگیِ خارج از افغانستان می‌کشاند. گزارشی که به تازگی از سوی (The Daily Beast) به نشر رسیده، نشان‌ می‌دهد که برخی از مقام‌های بلندپایه‌ی پیشین و فعلی دولت افغانستان، صاحب جایدادها و ویلاهایی در شهر ساحلی دبی شده اند. این گزارش، از برخی مقام‌های دولت افغانستان نام برده است که، جایدادهای بزرگی را با مصارف هنگفت در این شهر ساحلی ساخته اند. هرچند مشخص نیست پول خرید این جایدادها از چه راهکاری به دست آمده است؛ اما آن چه این گزارش نشان می‌دهد، این است که خریداری جایداد توسط مقام‌های دولت کشوری مانند افغانستان در شهر تجارتی‌ای مانند دبی، شاید نیم‌نگاهی به میلیاردها دالری داشته باشد که طی دو دهه‌ی اخیر، در افغانستان سرازیر شد و به طور مشکوکی، قسمت بزرگی از این پول، برای اهدافی که کمک شده بود، به مصرف نرسید.
در این گزارش، نام شماری از مقام‌های دولتی پیشین و فعلی افغانستان ذکر شده است که می‌توانید با مراجعه در صفحه‌ی ۸ همین شماره‌ی روزنامه‌ی صبح کابل، ترجمه‌ی آن را بخوانید؛ در این فرصت می‌خواهم به چند مورد انگشت بگذارم که بی‌ربط به خرید این جایدادها توسط مقامات افغانستان نیست.
۱: آن چه در برداشت از خرید جایداد توسط مقام‌های بلندرتبه‌ی دولتی یک کشور در کشوری دیگر، توجه من را جلب می‌کند، این است که وقتی مقامات عالی‌ربته‌ی دولتی یک کشور در حال جنگ، در کشور دیگری جایداد خریداری می‌کنند پیامش چیست؟ آیا این مقام‌های دولتی که هر کدام در پست‌های کلیدی دولت کار کرده اند، پذیرفته اند که وضعیت افغانستان خوب شدنی نیست و باید برای روز مبادای شان، در کشور دیگری جا ریزرف کنند؟ وقتی مقامات دولتی ما این گونه از آینده‌ی افغانستان ناامید باشند، پس با کدام منطق دولت، مهاجران را به برگشت به وطن دعوت می‌کند و از کسانی که تصمیم به مهاجرت دارند، می‌خواهد که وطن شان را ترک نکنند؟
۲: آیا کسانی که به دنبال خرید جایداد در کشورهای دیگر استند، ریگی در کفش شان است که می‌ترسند اگر روزی مردم از آن خبر شوند، دیگر افغانستان جای آن‌ها نخواهد بود؟ در جهانی مدرنی که امروز بیشتر سرمایه‌داران تلاش می‌کنند نسبت آلودگی هوا و زندگی ماشینی شهری، جایی در روستاها و مناطقی که هوای بهتر دارد داشته باشند، دلیل کوچ این مقام‌های پول‌دار افغانستانی به یک شهر به شدت تجارتی چیست؟ آن چه در این گزارش یاد شده است، بیشتر این جایدادها نه برای تجارت که برای بودوباش خریداری شده است.
۳: در کشوری که بیش از پنجاه درصد مردم آن دچار فقر چندبعدی است، انتقال میلیاردها دالر پول توسط افراد عالی‌رتبه‌ی دولتی به کشورهای دیگر، چه پیامی را می‌تواند داشته باشد. اگر این پول‌ها به جای خرید جایدادهای میلیارد دالری در دبی، در افغانستان سرمایه‌گذاری می‌شد، می‌توانست برای چندهزار بیکار و فقیر این کشور زمینه‌ی کار و درآمد را فراهم کند. پیام این گزارش برای شهروندان بیکار و فقیر افغانستان چه می‌تواند باشد؟ برای جوانانی که یا راه مهاجرت پیش می‌گیرند و یا برای درآوردن لقمه‌ی نانی، به گروه‌های تروریستی می‌پیوندند.
۴: این پول‌ها از کجا به این مقام‌های افغان رسیده است؛ آیا این پول‌ها بخشی از میلیاردها دالری است که به بهانه‌ی ملت فقط به دولت رسیده است، یا این افراد بدون دور زدن قانون به این پول‌ها رسیده اند؟ طی دو دهه‌ی اخیر، فساد یکی از مشکلات عمده‌ در افغانستان بوده است که پابه‌پای تروریزم و جنگ از این ملت قربانی گرفته است. فسادی که از بلندترین مقام‌های دولتی تا پایین‌ترین آن، ریشه دوانده است و هر اداره‌ای که برای مبارزه با آن ایجاد می‌شود، به فساد بیشتری نسبت به دیگر اداره‌ها گیر می‌ماند.
چند دهه جنگ خانمان‌سوز در افغانستان، در کنار نابودی زیربناهای اقتصادی و سیاسی و گرفتن جان هزاران انسان بی‌گناه، تأثیرات مخربی را بر روان و اخلاق این جامعه به جا گذاشته است که شاید جنگ تمام شود؛ اما برای اصلاح این انحرافات اخلاقی و شخصیتی، دهه‌ها وقت نیاز است. ملتی که هیچ امیدی به آینده‌اش ندارد و همین که فرصتی را برای قاپیدن حق دیگران به دست می‌آورد، تا توان دارد از آن استفاده می‌کند.