ناکارایی سپیدار، نباید از مجرای شورای عالی مصالحه‌ی ملی دوباره تکرار شود!

صبح کابل
ناکارایی سپیدار، نباید از مجرای شورای عالی مصالحه‌ی ملی دوباره تکرار شود!

نویسنده: احمد نوید محمـــدی نـــــــــژاد

در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۴٫م، سپیدار مظهر امید و محل برآورده شدن آرزوها و توقع برآورده شدن خواست اکثریت رای دهند‌گان بعد از توافق حکومت وحدت ملی بود؛ بسیاری آن را مظهر تامین عدالت اجتماعی و ارایه‌ی خدمت‌رسانی به مردم محروم و‌ رنج دیده‌ی کشور می‌دانستند. کتله‌های تحصیل‌کرده و چهره‌های سیاسی و مطرح کشور، سپیدار را مقر حکومت‌داری سالم و همه‌محور ‌پیش‌بینی می‌کردند، حکومتی برآمده از بطن توافق‌نامه‌ی به نام حکومت وحدت ملی، شریک ۵۰ فیصدی در قدرت، با پیشنهاد طرح و برنامه‌ها در ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… تا زمینه‌ی ارایه‌ی خدمت‌رسانی به مردم و توسعه‌ی کشور را فراهم کند و یا حداقل از پایگاه رای خویش و مقاومت پاس‌داری بتواند.

باتأسف، در جریان پنچ سال گذشته، شاهد بودیم که سران آن تلاش کردند بی‌برنامه‌گی و بی‌کاره‌گی خویش را در پشت واژه‌‌های گلایه و شکایت‌های میان تهی، پنهان نمایند؛ اما موفق نشدند. سرانجام فلسفه‌ی وجودی سپیدار را متزلزل ساخته و به مسیر انحرافی سوق دادند، آن‌ها ‌علاوه‌ بر آن که پارتی‌بازی را جای‌گزین شایسته‌سالاری، و اصالت کار  بر خدمت و مسؤولیت را با تورم تشکیلاتی جای‌گزین کردند که در نهایت، جز به هدر دادن بودجه‌ی ملی کشور، دیگر حاصلی نداشت.

قوه‌ی اجراییه، قطعه‌ای جدا ناشدنی و تکمیل کننده‌ای پروسه‌ی حکومت‌داری سالم و پویا بوده و از طرف دیگر، زمانی سپیدار صلابت و جایگاهش حفظ و نهادینه می‌توانست که در راس آن شخصیت مدبر، توانا، فکور، سیاست‌مدار به تمام معنا قرار می‌گرفت؛ زیرا پروسه‌ی ملت- دولت‌سازی، استوار بر سیاست‌های مدبرانه و سیاسون ملی‌نگر، دولت مقتدر و حکومت‌داری سالم و پویا نیاز داشت؛ اما متاسفانه در طی حکومت وحدت ملی، همه‌ی فرصت‌های پیش‌ آمده را به باد فنا سپرده شد.

توافق‌نامه میان داکتر محمداشرف غنی و داکتر عبدالله عبدالله روز یک شنبه بیست و هشتم ثور، در حضورداشت تعدادی از شخصیت‌های سیاسی کشور، امضا شد که براساس آن، قرار است که داکتر عبدالله، روند پروسه‌ی صلح با گروه طالبان را رهبری کند.

من به عنوان یکی از شهروندان کشور، از این ناحیه می‌ترسم که ضعف و ناکارایی سپیدار، به شورای عالی مصالحه رخنه کرده، به پروسه و روند مصالحه سرایت کرده و سرانجام این فرصت طلایی برای صلح نیز به گند کشیده شود. از سوی دیگر، این اداره مثل ریاست اجراییه، شکل تشریفاتی را به خود گرفته، از مدار و اهداف تعیین شده خواسته و نا خواسته به انحراف سوق داده شود. صلح و امنیت، خواسته‌ی یک جناح، یک گروه و یا تیم نبوده؛ بلکه امید و آرمان همه‌ی افغان ها است؛ بنابراین، ایجاب می‌نماید تا با تمام نیرو و بسیج ملی، جهت تحقق و عملی شدن صلح، اقدام شود. قابل ذکر است که پروسه‌ی صلح، تنها به معنای آوردن امنیت‌نسبی نیست؛ بلکه حفظ ارزش‌های سه دهه‌ی اخیر، حقوق شهروندی، حقوق زنان، مردم‌سالاری، احترام به دیدگاه –رای- اکثریت و پرچم سه رنگ کشور است. بناً زمانی چشم‌انداز واضح و شفاف از پروسه‌ی صلح خواهیم داشت که شورای عالی مصالحه، با محوریت افراد شایسته، مدبر و استراتیژیست رهبری شود تا خون پاک شهدای آزادی -نیروهای مسلح- و مردم بی‌گناه کشور که در اثر حملاتی وحشیانه و بی‌رحمانه‌ی گروه‌های هراس‌افگن، جان‌های شیرین خویش را از دست داده‌اند، پاس‌داری شود و در نهایت قابل یادآوریست که روشنایی صلح برآمده از شورای عالی مصالحه در سراسر کشور، متجلی شده و در نهایت بساط جنگ و کشتار از کشور برچیده شود.

در غیر آن، برایند ناشی از شورای عالی مصالحه، نه تنها فجیع و فلاکت‌بار خواهد بود؛ بلکه احتمال دوباره تکرار شدن تراژدی سیاه دهه‌ی ۷۰ در قالب جدید آن در تمام ابعاد زندگی شهروندان افغانستان تکرار خواهد شد که قابل قبول هیچ افغان نیست.