نویسنده: ریمکگویم
منبع: Aniwar.com
برگردان: ابوبکر صدیق
در آستانهی تصمیم خروج نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان، به یاد تحلیل ۱۲ سال پیش پاول پیلر، رییس پیشین ادارهی استخبارات امریکا میافتیم. پاول گفته بود که؛ اجازه ندهید افغانستان دوباره به مکان امن گروهای ترورییستی به ویژه القاعده تبدیل شود.
برای گروه تروریستی، داشتن یک مکان مشخص چقدر مهم است؟ این پناهگاه امن، چه اندازه روی حملات خطرناک علیه امریکا نقش دارد؟ پاسخ به پرسش دومی خیلی انتراغی نیست. آمادگیها برای حملهی ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱ تنها در یک اردوگاه آموزشی در افغانستان طرح نشده بود؛ بیشتر این برنامه در اپارتمانی در آلمان، در اتاق یک هوتل اسپانیایی و در یک «دبیرستان پرش» در امریکا ریخته شده بود. در چند دههی گذشته، تروریزم بینالمللی با استفاده از فنآوری جدید، دامنهی حملات را جهانی کرده و دیگر پناهگاه مشخصی برای شان اهمیت ندارد.
این موضوع به این معنا نیست که تهدید تروریزم در برابر امریکا کاهش یافته است. با این کار، توفان تهدید به ویژه در افغانستان که به عنوان یک مکان بیرونمرزی که نظام شکنندهای دارد، بیشتر فاجعهآفرین است. امریکا از نظر کسانی که پناهگاه امن خود را در افغانستان از دست داده اند، چهرهای اشغالگر است تا مدافع افغانستان.
پیلر؛ اولین هشداردهندگان
پاول پیلر یک پست کلیدی در ادارهی سیا داشت؛ او رییس ادارهی ملی استخبارات امریکا در امور خاور میانه بود. یکی از مهمترین پستها در منطقهای که بستر مناسبی برای تروریزمگرایی شناخته میشود. او در سال ۱۹۹۳ به عنوان رییس تحلیل مبارزه با تروریزم و چهار سال بعدتر، به عنوان معاون این مرکز برگزیده شد.
زمانی بلاک ارت و کوفر بلاک در ۱۹۹۷ به عنوان رییس این مرکز گماشته شدند. به اساس نوشتهی استیفکول در کتاب جنگ اشباح –تاریخ مخفیانهی سیاه در افغانستان – پیلر وظیفه را ترک کرد.
این خیلی دشوار نیست که بگویم؛ چرا افکار پیلر و بلاک مانند نفت و آب است. آخرین پیشبینی بلاک در مورد شرکت نفتی اوکراینی مورد توجه قرار گرفت؛ اما شک و تردید در این مورد نیز وجود داشت.
بلاک گفت: انتقام در ذهن است
فکر کردن به اقدام انتقامجویانهی غیرمترقبهی بوش پس از حملهی ۱۱ سپتمبر و کنش ادارهی استخبارات سیا با استفاده از افراد مرتبط به این اداره، در رسانهها خیلی ملموس است. کوفر با صدای ترکیبی از شکسپیر و هارلید و خانم مایک بیت و ملکهی قلبها لویس کارلوس در مورد انتقامجوییها گفت.
گری شورون، یک عضو سیا ( CIA) چند روز پس از حملهی ۱۱ سپتمبر، گفت که کوفر بلاک او را به افغانستان فرستاده بود تا اسامه بن لادن را بازداشت کند، یا بکشد و سرش را در صندوقی خشک کند. همچنان در رابط به سایر رهبران القاعده، گفته بود که به آنها شلیک کند. این رویکرد سبب شد تا تمایل همکاری بیشتر در میان گروههای ادارهی استخبارات امریکا ایجاد شود.
رابطهی جاسوسها
روزنامهی واشنگتنپست در ۳۱ اکتبر ۲۰۰۱ نامهی سرگشادهای از جیم هگلند متشر کرد؛ این هالوین پرنگ –روز مخصوص تجلیل کودک- نبود؛ هگلند با جدیت این دستور «به سر بن لادن شلیک کنید» که به عنوان یک هدف میان دیپلماتها و جنرالان در حکومت بوش تعیین شده بود را نقد کرده بود. همزمان، موضوعات خطرناکی در داخل و بیرون شریک ساخته میشد. در این نامهی سرگشاده، هگلند از خونریزی بیشتر در ماههای آینده برای بوش خبر داده بود. عراقیها نیاز دارند تا برای بهدستآوردن مواد بیولوژیکی و شیمیایی برای ساختن سلاح اتمی با کمپنی افغانستانی پیمان ببندند. شما باید برای خاتمهدادن به این تهدید، متوجه نظام صدام حسین باشید. مشابه این دیدگاها هفتهی گذشته «دونالد رامسفلید» در وزارت دفاع، به جنرالان نظامی اذعان کرده بود؛ این که رییسجمهور میخواهد بخشی از برنامهی خود را روی عراق متمرکز کند.
فرنک و همکارانش حمله بر تورهبوره – کوهی در شرق افغانستان – را بررسی میکردند که گمان میرفت اسامه بن لادن برای برنامهریزی حملههای دوباره آنجا پنهان شده است. در آن زمان، اسامه بن لادن از تورهبوره به پاکستان فرار کرده بود.
مسئلهی قابل توجه این است که نیروهای سیا با تلاش جدی برنامهی خود را در رسانهها انعکاس دادند و نگذاشتند؛ تا جو افکار عمومی به ضد آنها تغییر کند. یکی از مسئولان ادارهی سیا گفته است؛ زمانی که بایدن نیروهای خود را از افغانستان بیرون کند، آسمان فرو خواهد نشست. من فکر نمیکنم، شما دوباره پاول پیلر را دریابید.
آیا کسی است که دوباره برای ادامهی جنگ نافرجام در افغانستان فکر کند. در رابطه به جیف بیزوس چطور که هشت سال پیش واشنگتنپست را خرید و هنوز با سیا پیمان دارد.