امریکا رفت؛ طالبان برای چه می‌جنگند؟

صبح کابل
امریکا رفت؛ طالبان برای چه می‌جنگند؟

نویسنده: ابومسلم خراسانی
گرچه بارها دعوت‌گران بزرگ جهان اسلام، سازمان‌های اسلامی، شورای علمای افغانستان و کشورهای اسلامی از اندونیزیا تا قطر و عربستان سعودی، جنگ خانمان‌سوز طالبان را فاقد مشروعیت دینی و اسلامی دانسته و تأکید کردند که این جنگ هیچ نوع توجیه دینی، نگرش عقلانی و پایه‌های اسلامی ندارد؛ اما همواره گروه طالبان حضور نظامیان امریکا و سربازان ناتو را یکی از بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین مؤلفه‌های شورش خود در برابر دولت و مردم افغانستان قلم‌داد کرده و جنگ نامقدس خود را «دفاع از وطن» و «مبارزه در برابر اشغال» توصف کرده ‌اند.
گروه طالبان اکنون به مثابه‌ی متحدان -به تعبیر خودشان- همین اشغال‌گران درآمده و در طول یک سال از پایگاه‌های نظامیان خارجی با جان و مال حفاظت کرده است؛ اما مشروعیت دینی خود را مبارزه با اشغال افغانستان توسط نظامیان خارجی قلم‌داد می‌کند. هرچند پژوهش‌گران حوزه‌ی حقوق بین‌الملل، باور دارند که امریکا و ناتو با حمایت داخلی و قطع‌نامه شورای امنیت، به افغانستان آمده و هیچ نوع اشغالی در کار نبوده است؛ اما در دو دهه‌ی گذشته، این گروه طالبان بودند که اصلی‌ترین روایت و هدف جنگ ویران‌گر خود را مبارزه با اشغال و جهاد مقدس نامیده و بر خشونت و خون‌ریزی تأکید کردند.
اکنون پرسش اساسی این است که با خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان، طالبان بر چه منبا و مشروعیت دینی، دست از تفنگ بر نمی‌دارند و خون بیش‌تری می‌ریزند.
با زمزمه‌ی خروج کامل نیروهای خارجی، آتش جنگ و خشونت در افغانستان بالا گرفته است. نیروهای ارتش اکنون در شمال و جنوب مصروف مبارزه با گروه طالبان است. طالبان که مبنای جنگ خود را حضور نظامیان خارجی در افغانستان می‌پنداشتند، اکنون با خروج کامل نیروهای خارجی هیچ نوع مبنای مشروعیت دینی، سیاسی و عقلانی ندارند. این به معنای آن نیست که جنگ کور طالبان که قربانی آن مردم افغانستان بوده در گذشته مشروعیت دینی داشته است؛ اما بارها این گروه تأکید داشته که مشروعیت دینی آن حضور نظامیان کافر و بی‌دین در افغانستان است که این کشور را اشغال کرده‌ اند. اکنون که امریکا و ناتو در حال بیرون‌شدن از افغانستان استند؛ جنگ طالبان علیه مردم افغانستان، چه توجیه دینی دارد که این گروه آتش خشونت‌ها را شعله‌ور کرده‌ است؟
حسن اخلاق، پژوهش‌گر دین و فلسفه، باور دارد که بعد از خروج نیروهای خارجی «جهاد طالبان مشروعیت دینی ندارد». او بعد از بررسی متون دینی اهل سنت در باره‌ی جهاد و مشروعیت شورش در اسلام، می‌نویسد که طالبان اگر شجاعت اعلام مواضع شرعی دارند، باید صادقانه و با صراحت اعلام کنند که توجیه شرعی برای ادامه جنگ وجود ندارد، نه بر اساس فقه کلاسیک و نه بر اساس سیره‌ی مشترعین حاضر. این پژوهش‌گر دین، تأکید می‌کند که امضای توافق‌نامه‌ی صلح با کسی که به اصطلاح اشغال‌گر بوده، به معنای پذیرش پایان دروان جهاد و مشروعیت جنگ مسلحانه و نظامی بوده است. حالا که طالبان تنها با امریکایی‌ها پیمان امضا کردند، بلکه امریکا و ناتو در حال خروج کامل از افغانستان استند.
در سال روان بیش‌تر از ۲ هزار عالم دین از سراسر افغانستان، جنگ طالبان را فاقد مشروعیت دینی گفته و تأکید کردند که این جنگ هیچ نوع منبای دینی از نظر فقه‌ی حنفی که طالبان بر آن تأکید دارند، ندارد. پیش از این، سازمان هم‌کاری‌های اسلامی، شورای علمای ترکیه، شیخ ازهر که بزرگ‌ترین مرجع دینی اهل ‌سنت در جهان شناخته می‌شود، مجموعه‌ی عمومی علمای کشور اندونیزیا و شیخ یوسف قرضاوی از برجسته‌ترین علمای اسلام، بارها فتوا صادر کردند که جنگ طالبان در افغانستان مبنای دینی و شرعی ندارد؛ با آن‌هم، طالبان بر حضور امریکایی‌ها در افغانستان تأکید کرده و این کشور را اشغال‌شده خواندند. این‌بار اما با خروج نیروهای خارجی، طالبان هیچ نوع توجیه دینی ندارند که این جنگ کور را ادامه بدهند.
مشروعیت دینی طالبان به گونه‌ی کامل فرو ریخته است. جنگ‌ آن‌ها با خروج نیروهای خارجی و توافق این گروه با امریکایی‌ها در قطر، توجیهی ندارد. بنا بر این، اگر طالبان برای به‌دست‌آوردن قدرت، آتش‌جنگ را شعله‌ور کردند؛ باید برای گفت‌وگو و چانه‌زنی حضور پیدا کنند. نشست استانبول فرصت خوبی برای نقشه‌کشی آینده‌ی قدرت و سیاست در افغانستان است.
هرچند طالبان قبلا از حضور در این نشست خوداری کردند؛ اما بدون گفت‌وگو و ادامه‌ی روند صلح، طالبان از راه گزینه‌ی نظامی پیروز نمی‌شوند.
حالا که نیروهای خارجی از افغانستان بیرون می‌شوند؛ فروریزی بخشی از نیروهای جنگی و بدنه‌ی نظامی این گروه نیز دور از انتظار نیست. جنگ‌جویان این گروه می‌دانند که با خروج نیروهای خارجی، جهاد آن‌ها از نگاه دینی معنایی ندارد و مجبور می‌شوند که در این زمینه، تجدید نظر کنند.
مشروعیت‌های دینی و سیاسی یکی از پایه‌های اساسی جنگ است. با خروج نیروهای خارجی، طالبان یکی از بزرگ‌ترین مؤلفه‌های جنگ را که توسط آن می‌توانستند از روستاها و حومه‌های شهر سربازگیری کنند از دست داده ‌اند که تأثیر آن در بدنه‌ی نظامی این گروه در روزها و ماه‌های آینده معلوم خواهد شد.
جنگ‌جویان عادی و باشندگان روستاهای افغانستان به این واقف اند که این نبرد خون‌بار و ویران‌گر دیگر جهاد مقدس نیست که برای آن از دل‌وجان بجنگد و این در واقع فرصتی و اهرم فشاری هم دانسته می‌شود تا طالبان وارد گفت‌وگو شده و از جنگ با دولت و مردم افغانستان دست بکشند. گفته اند که همیشه در دل چالش‌ها، فرصت‌هایی نهفته است.
خروج نیروهای خارجی از افغانستان هرچند ریسکش بالا است؛ اما در ماهیت خود این فرصت را داشته که مشروعیت دینی ماشین جنگ طالبان را زیر سوال ببرد.